طرفداری - بیانچی بدون شک موفق ترین سرمربی در امریکای لاتین محسوب می شود. او توانست در دوره ای کوتاه افتخاراتی زیاد برای ولز سارسفیلد و بوکاجونیورز کسب کند. توانایی اصلی این سرمربی را در متحد کردن بازیکنان و القای روحیه تیمی به آن ها می دانند.
سال معیار برای ولز سارسفیلد حضور در بالاترین سطح فوتبال بود و نام بیانچی را وارد لیست مربیان افسانه ای می کند. تیم بالاتر از کروزیرو در صدر جدول گروهش در رقابت های لیبرتادورس قرار گرفت و پالمیراس و بوکاجونیورز رقیب همشهری اش در رده های قبلی قرار گرفتند. این گروه سخت ترین گروه رقابت ها بود.
ولز مسیر را کامل طی کرد و به فینال رسید، و در این بازی باید به مصاف سائوپائولو نماینده سرسخت برزیل رفتند و در ضربات پنالتی در یکی از سخت ترین فینال ها این تیم را شکست دادند. بیانچی یک ماشین ساخته بود، ماشینی بسیار شبیه اتلتیکو مادرید دیگو سیمئونه. اگر چه ولزسارسفیلد حملات بیشتری نسبت به اتلتیکو انجام می داد اما وحدتی مثال زدنی داشتند. تمامی بازیکنان وظایف نهایی خود را می دانستند و بیانچی در تمرینات ساعت ها روی تکمیل روال کاری مجموعه اش و ثبات دفاعی کار کرده بود.
با قهرمانی در لیبرتادورس، ولزسارسفیلد سال بعد در افریقای جنوبی میلان با هدایت فابیو کاپلو را 2-0 شکست داد و قهرمان رقابت های بین قاره ای شد. بیانچی با افتخار بر قله افتخار جهان ایستاد و از آنجا نگاهی طعنه آمیز به منتقدان و مخالفانش انداخت. کسی که برچسب خودخواه ترین بازیکن آرژانتین به او چسبانده شده بود تبدیل به یک الگو برای اتحاد شد. تیمی که او جمع کرده بود، بهترین تیم اروپا در آن دوره را شکست داد.
بیانچی در 1995 آپرتورا و در 1996 کلاسورا را با ولز فتح کرد، و میراث دار برچسب بزرگترین مربی عصر جدید شد. صبحت با هواداران ولز در یک رنج سنی خاص درباره بهترین بازیکن و بهترین گلزن تاریخ باشگاه، شما را به نام کارلوس بیانچی می رساند. صحبت درباره بزرگ ترین مربی هم آن ها را روی نام کارلوس بیانچی و تاثیراتش متحد می کند. او افسانه کامل ولزسارسفیلد است.
پس از کسب نتایج و دستاوردهای عظیم با ولز، در 1996 بار دیگر هوای اروپا به سر بیانچی زد و در عملی غیر منتظره هدایت آ اس رم را برعده گرفت. کمی بعد از حضور در پایتخت ایتالیا، پیشنهاد کاری بزرگی به بیانچی از آرژانتین شد، به او پست مربیگری بوکاجونیوز پیشنهاد داده شده بود. با وجود موفقیت همراه ولز، کارلوس بیانچی 49 ساله تنها 6 عنوان قهرمانی را در 31 سال حضورش در فوتبال کسب کرده بود. بوکا نقش یک خط شکن را برای بیانچی خواهد داشت.
از بخت خوب بیانچی او در بوکا وارث تیمی شد که جوانان با استعدادی چون خوان رومن ریکلمخ، مارتین پارلمو، فابین کولوچینی، والتر ساموئل و سباسیتان باتاگلیا در آن حضور داشتند. از سوی دیگر بازیکنان باتجربه ای چون دیگو گانا، اسکار کوردوبا، گیلرمو اسچلتو و رودولفو آروابارنا هم در آن تیم بوکاجونیورز بازی می کردند. تیم به لحاظ بازیکن تکمیل بود و بیانچی فقط روی یکپارچه کردن تیم و به کاری گیری توانایی های فردی بازیکنان کار می کرد.
بیانچی ساعت ها در زمین تمرین را به اصلاحات تاکتیکی پرداخت، تا مطمئن شود که بازیکنانش برای کسب موفقیت توانایی ها و آموزش های لازم را دیده اند. بیانچی در ولز سارسفیلد تنها روی برد تیمش تاکید می کرد، و بازی زیبا در اندیشه های او جایی نداشت. اما در بوکاجونیورز با حضور بازیکنانی نظیر ریکلمه و اسچلتو که بسیاری آن ها را بهترین بازیکنان امریکای جنوبی می دانستند، بیانچی نظرش عوض شده بود و می گفت فوتبال می تواند زیبا هم باشد.
قرار دادن ریکلمه در پست 10 و دادن آزادی بیشتر به او در فاز هجومی باعث شد این هافبک چالاک خیلی زود ایمان مربی به خودش را بی دلیل ندادند و به بوکا کمک در سال های 1998/99 و 2000 سه عنوان داخلی کسب کند. در سال 2000 بیانچی ششمین عنوان قهرمانی اش در هفتمین سال مربیگری اش در آرژانتین را کسب کرد.
با این حال موفقیت های اصلی و واقعی برای بیانچی در رقابت های قاره ای به دست آمدند، جایی که بیانچی میراث دار بزرگترین مربی در تاریخ رقابت های لیبرتادورس شد. در سال 2000، غول های آرژانتین در با برتری در دو بازی رفت و برگشت پالمیراس برزیل را شکست دادند و قهرمان امریکای جنوبی شدند و بیانچی دومین عنوانش در این رقابت ها را کسب کرد. با گلزنی های مارتین پالرمو و تیزهوشی نابغه ای چون خوان رومن ریکلمه، کسی که در آن دور بهترین بازیکن امریکای جنوبی شناخته می شد، بوکا راه خود برای رسیدن به فینال رقابت ها را هموار کرد و در ضربات پنالتی تیم سرسخت پالمیراس با حضور آلکس و سزار سامپایو را شکست دادند.
بیانچی می خواست فصل بعد از عناوین کسب شده اش دفاع کند. با جدایی مارتین پالرمو و پیوستنش به ویارئال، ریکلمه در گلزنی موفق تر از گذشته عمل می کرد و بار مسئولیت بیشتری بر شانه های او بود. استراتژی های بیانچی در مراحل پایانی رقابت ها خودنمایی می کرد، جایی که تیمش موفق به کسب برد مقابل واسکودوگاما و پالمیراس شد. آنچه در این بردهای بوکا بیشتر به چشم می خورد، عزمی بود که این تیم با آن پای به رقابت ها گذاشت. ثبات در باشگاه وجود داشت و اعتقاد بر این بود که آن ها شکست ناپذیر هستند حتی زمانی که بازی ها بسیار سخت و با کیفیت بالا باشند. بیانچی یک ماشین جمع و جور کرده بود.
در بین دو قهرمانی لیبرتادورس در سال های 2000 و 2001، بوکا در رقابت های جام بین قاره ای موفق به شکست دادن رئال مادرید شد و بیانچی یک بار دیگر افتخاری جهانی کسب کند. در آن تیم رئال مادرید بازیکنانی نظیر هیرو، رائول، فیگو، مک منمن و گوتی بازی می کردند. با این برد بیانچی به خوبی نشان داد که با نبوغ تاکتیکی اش و اجرای آن توسط تیمش قادر به شکست دادن هر تیمی هستند. انعطاف پذیری بیانچی و تیمش بسیار دیدنی بود.
در دوره کنونی مربیان سعی می کنند برخلاف فسلفه و طرز فکر خود روی روش ها و سیستم های جدید کار کنند اما بیانچی قادر بود که هفته به هفته شیوه و سیستم بازی تیمش بنا به حریفی که مقابل آن بازی می کند تغییر دهد. بازیکنان اعتماد کامل به بیانچی داشتند، کسی که آن ها را مدیریت می کرد و تیم را برای به دست آوردن افتخارات متحد می ساخت. به زبان ساده کارلوس بیانچی بزرگترین تیم ساز امریکای جنوبی بود.
بعد از ترک بوکا در سال 2001، او به لابومبونرا بازگشت. در سال اول عنوان آپرتورا را با بوکا کسب کرد و در ادامه قهرمانی لیبرتادورس را برای این باشگاه دوباره به ارمغان آورد. با حضور کارلوس توز جوان در پیشانی خط حمله، بوکا در مرحله حذفی کوبرلوا و امریکا را از پیش برداشت و در فینال هم سانتوس نماینده برزیل را شکست دادند. با این قهرمانی، چهارمین عنوان قهرمانی بیانچی در این رقابت ها به دست آمد.
در آخرین تلاشش برای کسب افتخاری دیگر، بیانچی در جام بین قاره ای موفق به شکست دادن میلان شد و سومین عنوان جهانی اش را هم کسب کرد.
تاکنون بیانچی 5 بار به عنوان سرمربی برتر سال امریکای جنوبی انتخاب شده و از سوی فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال هم دو بار عنوان سرمربی برتر سال جهان انتخاب شده است. می توان گفت که بیانچی صعود به قله های مربیگری را راحت از گذشته کرد. بدون در نظر گرفتن استعدادهای بوکا در اوایل هزاره جدید و چشم اندازهای جدید در فوتبال، بیانچی موفق به نظم نوین در فوتبال آرژانتین شد.
هیچ شکی در این نیست که کارلوس بیانچی یک مربی سطح جهانی است. علیرغم عمر کم موفقیت ها در بالاترین سطح و عدم کسب نتایج مطلوب در اروپا، بیانچی به عنوان یک مربی بازی های مهم و کلیدی را برنده شد و میراث این موفقیت ها تا دهه ها باقی می مانند.
تونایی مقابله با انتقادات، تمرکز روی شیوه های خاص برای برنده شدن در بازی ها، خوانش بسیار خوب از بازی حریفان، توانایی هایی بودند که بیانچی را از دیگر مربیان امریکای جنوبی متمایز می کرد. کارلوس بیانچی برای نسلی از فوتبال کاملا شناخته شده است و به نظر لری دیوید میراث ها و دستاوردهای بیانچی برای همیشه او را جز برترین مربیان امریکای جنوبی قرار می دهد.
داستان کارلوس بیانچی؛ جا مانده از آلبی سلسته، قهرمان لیبرتادورس قسمت اول