طرفداری- صبح سوم ماه مِی 1998، جسد بی جان جاستین فاشانو در گاراژ خالی منزلش در شوردیچ پیدا شد. جایی که تنها یک مایل با محل تولدش فاصله داشت. یک ساعت آخر زندگیاش را در Chariots Roman- سونای مخصوص همجنسگراها- سپری کرده بود. در یادداشت قبل از خودکشی، نوشته بود: " امیدوارم عیسی مسیحی که عاشقش هستم، با آغوش باز در خانه از من استقبال کند" و اینگونه زندگی اولین فوتبالیستی که همجنسگرا بودنش علنی شده بود، اولین رنگین پوست میلیون پوندی فوتبال، خاتمه یافت.
وقتی مایکل سم سال 2015 این جسارت این را پیدا کرد که در ایالات متحده تمایلات جنسی خود را علنی کند (و مورد حمایت باراک اوباما قرار گرفت)، کمی از قدرت جاستین بر شانه های قدرتمندش حس می شد؛ درست مانند بیلی بین، وید دیویس و دیو کوپای. همه این اسامی، رسانه ها را پشت خود می دیدند، مخصوصا مایکل سم که رابطه بسیار خوبی با هواداران و رسانه ها برقرار کرده بود و بسیار هوشمندانه عمل کرد. با خبرنگاران، نشریات برتر و تهیه کنندگان تلویزیونی رابطه نزدیک و سودجویانهای داشت، و درنهایت به نیویورک تایمز گفت: " فقط می خواستم حقایق مربوط به من برملا شود."
1990، اواخر دوران نخست وزیری مارگارت تاچر بود و انگلیس در شرایط خوبی به سر نمی برد. جاستین فاشانو، که هیچ متحد و دوستی در رسانه ها نداشت، عزمش را جزم کرده بود تا همه چیز را بر زبان بیاورد. او تهدید شد همجنسگرا بودنش همه جا اعلام شود. از ترس این موضوع، خواسته یک روزنامه زرد سان (که بعد از هیلزبرو و تیتر معروفش، از همیشه منفور تر بود) را پذیرفت تا با گفتن جملاتی که آن ها دوست دارند، به شایعات دامن بزند. جاستین شبیه تنها قناریِ داخل معدن زغال سنگ بود (از این جهت معدنچی ها با خود قناری می برند تا در صورت انتشار گاز کربن مونوکسید که باعث مرگ می شود، خیلی زود متوجه شوند)، مانند کسی که بدون لباس ایمنی در منطقهای آلوده زندگی می کند. جاستین قرار نبود حقیقت زندگی خود را بر زبان آورد.
جاستین در مرکز شهر لندن به دنیا آمد. فرزند یک وکیل مدافع نیجریهای و پرستاری گینه ای که هیچ توجهی به بچه های خود نداشتند. جاستین و برادر کوچکش جان، به موسسه خیریه برناردو فرستاده شدند؛ جایی که کودکان را مسئولیت پذیر می کرد. جاستینِ شش ساله و جان، توسط آلف و بتی جکسون از شهرستان آتلبرو که در 120 مایلی شمال شرق لندن واقع شده، به فرزندی قبول شدند.
در دوران نوجوانی، جاستین یک بوکسور آینده دار بود. دو بار در سن 14 و 15 سالگی، به فینال رقابت های سنگین وزن آماتور بریتانیا راه یافت ولی نورویچ سیتی-یک تیم کوچک که لقب قناری ها را به خود اختصاص داده- تشخیص داد جاستین می تواند آینده ای به مراتب بهتر در فوتبال داشته باشد. جاستین ترغیب شد و قراردادی با این باشگاه امضا کرد تا کل تابستان را به تمرین با بزرگسالان بپردازد.

فاشانو یک جوان تازه وارد 17 ساله بود که در 13 ژانویه 1979، اولین بازیاش برای نورویچ سیتی را انجام داد. حریف آن ها، وست برومویچ آلبیون بود که به عنوان نماینده ای از شهر صعنتی، به «کشور سیاه پوست ها» شهرت یافته بود. به عنوان تیمی که سه مدافع اصلیاش سیه چرده بودند، در هر بازی حرف های نژادپرستانه زیادی می شنیدند. یکی از صحنه های به یاد ماندنی و تلخ، به تحقیر 5-3 مقابل منچستریونایتد در اولدترافورد بر می گردد که دقیقا به خاطر هر لمس توپ، مورد سوت های اعتراضی هواداران قرار می گرفتند.
برنامه پخش فوتبال در انگلیس، محدود بود. شاید یک یا دو هایلایت در هفته نشان می دادند، به همین خاطر هولیگان ها و نژادپرستان به راحتی می توانستند از دوربین خبرنگاران به مدت یک ربع فرار کنند. با این حال جاستین می دانست که می تواند سطح آگاهی و فهم ملتش را بیشتر کند.
در فصل دوم فاشانو، نورویچ میزبان لیورپولِ قهرمان بود. تمام دوربین ها به Carrow Road، استادیوم خانگی قناری ها، متمرکز شده بود. علی رغم ساختار بتنی و نامتقارن این ورزشگاه، حس عجیب و غریبی به تماشاگران القا می کرد. انتظار می رفت مطابق معمول لیورپول، آئین سلاخی کردن رقبایش را اینجا هم انجام دهد. در شهر همه راجع به مردان مرسی ساید صحبت می کردند. در آن زمان زدن گل به قرمزها، کاری بزرگ و خارق العاده بود. ولی جاستین در برابر تمام این شکوه و بزرگی، مقاومت کرد. در زمین خشک و وحشتناک «کرو رود»، در حالی که لیورپول 3-2 پیش بود، مهاجم تیره پوست و جوان قناری ها، از 25 یاردی با شوتی سهمگین و وحشتناک دروازه قهرمان را باز کرد تا بازی 3-3 شود.
ژولیت ژاک، خبرنگار و طرفدار متعصب نورویچ سیتی، پس از بازی گفت: " این گل، بازی تیمی فوق العاده و نفس گیر، همراه با توانایی های شخصی بود. قدرت جوانی جاستین و طوری که به توپ ضربه زد تا از فاصله کوتاه میان تیر و سرِ ری کلمنس وارد دروازه شود، بی نظیر بود. شادی پس از گل، دست کمی از زیبایی شوت جاستین نداشت. هواداران، گزارشگر و تمام کسانی که بازی را تماشا می کردند، دیوانه شدند. جاستین ایستاد و انگشتش را به آسمان گرفت تا بگوید این استعداد از کجا به او رسیده است."
نورویچ بازی را 5-3 باخت ولی نتیجه زیرسایه درخشش فاشانو قرار گرفت. آن روزها، بازیکنان جوان و سیاه پوست که به تازگی به رده های بالای فوتبال انگلیس پا گذاشته بودند، فاشانو را نور امید خود می دانستند. درخشش او در تلویزیون، امیدواری بزرگی بود.

گلی که توسط فاشانو به ثمر رسیده، توسط BBC به عنوان بهترین گل فصل انتخاب شد. آن گل شگفت انگیز اصلا تصادفی نبود. در 90 بازی که برای نورویچ سیتی انجام داد [سه فصل] 35 گل به ثمر رساند. برای بازیکن جوانی در این حد، آمار باورنکردنی بودند. جاستین فاشانو به عنوان یکی از آینده دارترین استعداد های انگلیس نامیده شد. عملکرد او در رده باشگاهی، با دعوت شدن به تیم زیر 21 ساله انگلیس پاداش داده شد.
بین سال های 1980 تا 1982، در رده ملی هم 11 بازی انجام داد که 5 گل به نام خودش ثبت کرد. ویدیو ها و شواهدی که از بازی جاستین برجای مانده، نشان می دهد او یک شماره 9 کلاسیک بود. تیتر اکثر روزنامه ها، پر بود از جملاتی چون: «جاستین همه را به چالش می کشد، جاستین درو می کند، او مدافعان را نابود می کند.»
منتظر بخش دوم باشید
به قلم دیوی لِین برای وبسایت Roadsandkingdoms