طرفداری- مارادونا، آن ها را «MI AMIGOS» یعنی «دوستانِ من» خطاب می کرد. علی بن ناصر و بوگدان دوتچف خیلی باهم هماهنگ نبودند. سه دهه گذشته اما هنوز یکدیگر را سرزنش می کنند. این خصومت شاید سال ها ادامه یابد.
زیبایی، جر و بحث و خطای هند در آن روز به خاطرات پیوستند. گروهی جشن گرفته و گروهی خشمگین بودند. همه گیج بودند و زمان ایستاده بود. دو مرد سیاه پوش دائم با تعجب به یکدیگر نگاه می کردند و هیچکدام از آن ها نمی دانستند جواب سوال را چه بدهند؛ گل صحیح اعلام شد. علی بن ناصر، داور وسط بود و باید تصمیم نهایی را اتخاذ می کرد، در حالی که بوگدان دوتچف، داور خط بود و پرچمش را پایین گرفته بود. دو داور چندین دقیقه خشکشان زده بود و به هم نگاه می کردند. هردوی آن ها امیدوار بودند دیگری صحنه را دیده باشد. بن ناصر و دوتچف به میان زمین برگشتند اما هردو تردید های زیادی داشتند.
حدود 30 سال گذشته و از آن گل، هنوز هم به عنوان یکی از مورد بحث ترین صحنه های تاریخ فوتبال نام برده می شود. مسلما معروف ترین بازی تاریخ فوتبال، یک چهارمِ جام جهانی 1986 مکزیک است. عکس های زیادی از آن لحظه که مارادوتا با دست چپش توپ را لمس و وارد دروازه سه شیرها کرد، وجود دارد. شاید بیشتر از «دست خدا»، «مشت خدا» برازنده آن صحنه بود.
به بازی مشهور برگردیم. مکان: استادیوم آزتکا، جایی که در مرحله یک چهارم دو تیم آرژانتین و انگلیس مقابل هم صف آرایی کردند. نور گرم خورشید، بر زمین آرژانتین و میانه های میدان می تابید. هیچ عکس واضحی از یکی از بهترین صحنه های تاریخ فوتبال وجود ندارد که همه چیز را به خوبی نشان دهد. اگر دوربینی هم از دست اشعه های خورشید رهایی یافته بود، یا خیلی زود یا خیلی دیر از «دست خدای مارادونا» عکس گرفته بود.
تصور غلطی در خصوص نحوه به ثمر رسیدن گل مارادونا در درقیقه 51 بازی وجود دارد. در واقع، شک و شبهات زیادی وجود دارد که گل چگونه زده شد و حتی گاهی تحریف شده است. برخی باور دارند از دست دادن آن موقعیت خیلی سخت بود، برخی باور دارند مقصر، بن ناصر و دوتچف بودند. گزارشگر بی بی سی در آن بازی که بری دیویس بود و درست چندثانیه پس از گل گفت:"انگلیسی ها درخواست بازبینی و تغییر نظر داور را دارند". بازیکنان در داخل زمین و تماشاگران در خارج از زمین، گیج شده بودند. تنها 30 ثانیه دیوانه وار بود تا تصمیم قطعی گرفته شود. نه کسی مطمئن بود و نه کسی به آنچه شاهدش بود، باور داشت.
فقط پیر شیلتون، تری فنویک و مارادونا می دانستند دقیقا چه اتفاقی افتاده است. فنویک، با سرعت به میانه زمین دوید تا به بن ناصر اعتراض کند. گلن هادل هم به جمع معترضان پیوست. بن ناصر با اینکه وجدانش راحت نبود، تصمیمش را گرفته بود و به هیچکدام از اعتراض ها گوش نمی کرد. همه اتفاقات برخلاف جریان بازی، بسیار سریع اتفاق افتاد. مارادونا دو گل زد، اگر گل دوم زیبا بود، پس گل اول چه بود؟ دیوانه کننده؟ احتمالا. گل اول به خاطر همکاری تیمی و همکاری های زیبا، چشم نوازتر بود.
در یونس آیرس وضعیت به کونه دیگری بود. تنفر آن ها از انگلیس ریشه عمیقی داشت. می گویند پس از گلِ «دست خدا» مارادونا، آرژانتینی ها می گفتند:"He who robs a thief has a hundred years of pardon" که یعنی «دزد که به دزد بزنه شاه دزده»! آرژانتینی ها که باور داشتند گلِ مارادونا، عدالت را قرار کرده است، پس از به خیابان ها ریختند تا با بنر های ضدِ تاچر، نفرت خود را نشان دهند. اقداماتی که می توانست رای دهنگان در مجلس انگلیس را تحریک کند تا به مارگارت تاچر ضربه بزرگی بزنند.
قبل بازی، بازیکنان آرژانتین پرچم این کشور را به نشانه دوستی به بازیکنان انگلیس دادند [ یا حداقل ژستی برای نابودی دشمن با محبت بود]، اما خیلی زود درگیری و تنش در بازی آغاز شد. در جایگاه تماشاگران نوشیدنی سرد برای رهایی از گرمای مکزیک وجود داشت و 115 هزار نفر به آرامی بازی را تماشا می کردند ولی در زمین، اوضاع کاملا متفاوت بود. آرژانتین توپ را به گردش در می آورد و انگلیس مانند بوکسورهای ترسویی که در سنگین وزن دائما به دور رینگ می چرخند، منتظر آلبی سلسته بود تا ضربه نهایی را وارد کند.
مارادونا توپ را برداشت و از کنار گلن هادل با حالتی تمسخر آمیز رد شد. پیتر رید و استیون به دنبال مارادونا رفتند تا نسبت به این حرکت تحریک کنندهاش اعتراض کنند. در مورد صحنه گل، فقط این را بگوییم که مارادونا، پس از اینکه با دستش گل زد، به سرعت صحنه جرم را ترک کرد. او می دانست چه اتفاقی در آن چند ثانیه رخ داده است. در حالی که شادی می کرد، از شانهاش به پشت نگاه کرد تا ببیند داور تصمیمش چیست.
به حس بازی جوانمردانه بریتانیایی ها، بی حرمتی شده بود. البته برای کشوری که «The Great Train Robbery» و «The Italian Job» را یکی از هنرهای خود می دانست، نباید مضمون حرکت مارادونا مشکلی باشد. تقلبِ یک انسان، فرصتی برای انسانی دیگر است. شیلتون بعدها از اینکه چرا عذرخواهی رسمی از سوی مارادونا انجام نشد، شکوه کرد، اما چرا عذرخواهی؟ به خاطر چیزی که دیگو از انجام آن ترسی نداشت، چرا باید عذر می خواست؟
روزنامه ها با بازیکنان انگلیس کاملا مخالف بودند و حتی باور داشتند انگلیس هیچ حرفی برای گفتن در آن بازی نداشت. دیوید میلر در روزنامه تایمز نوشت، انگلیس به جای بازی برای پیروزی، فقط به فکر متوقف کردن حریف بود. جف پاول از میرر نوشت: "انگلیسی ها به مانند کشاورزهایی به نظر می رسیدند که سعی داشتند گاو خشمگینی را آرام کنند". دست خدا، عدالت بود، عدالتی که در طول سال ها برقرار نشد اما مارادونا در عرض چندثانیه، انتقام آرژانتینی ها را گرفته بود.
دو سال قبل، مارادونا به تونس رفته بود تا در یک کلیپ تبلیغاتی شرکت کند. علی بن ناصر هم آنجا بود و طبیعتا دیگو، پیراهنی را امضا و یادداشتی نوشت: «تقدیم به دوست ابدی من». بن ناصر هم در عوض عکسی از دیوار خانهاش به مارادونا داد. تصویری که قبل از شروع بازی، ال دیگو و شیلتون دستان هم را می فشردند. بوگدان دوتچف، به خاطر نقشی در گلِ «دست خدا» داشت، به عنوان خیانتکار ملی شناخته شد. بوگدان در ماه می 2017 درگذشت.
بخش اول؛ خاطرات جام جهانی مارادونا؛ داستان «شیطان معصوم» در جام جهانی 1982
بخش دوم؛ خاطرات جام جهانی مارادونا؛ بازگشت «فرشته مقرب» در جام جهانی 1986