طرفداری- افتخار، شادی و اعتماد به نفس از دلایلی هستند که یک مربی فوتبال، همواره به پیروزی فکر می کند. هیچ سرمربی دیگری نمی تواند در این چارچوب، با پپ رقابت کند. در واقع هدف اصلی رهبر سیتیزن ها، چیزی جز پیروزی نیست و این تفکر در ذهن او، نقش بسته است. پپ، کسی که طی هشت سال گذشته برای «دانش بی پایانش» تحسین شده و عناوین بی شماری فتح کرده، فقط به برنده شدن اهمیت دارد.
مربیای با ذهنیت پیروزی طلب که هیچوقت خودنمایی، سرگرم کردن (گرچه او خیلی زیاد اهالی فوتبال را سرگرم کرده است) و ابداع شیوه های تاکتیکی نو، هدف اصلیاش نبوده است. اگر کسی غیر از این فکر می کند، سخت در اشتباه است. گواردیولا همه لحظات، فقط پیروزی می خواهد. بر هیچکس پوشیده نیست که فلسفه و درک پپ از فوتبال، الهام گرفته از یوهان کرایوفِ بزرگ است. بارها نقل قول هایی از متفکر اسپانیایی شنیدهایم که بزرگترین «الگو» و «استادش»، کرایوف محسوب می شده و همیشه احترام ویژهای برای این مرد هلندی قائل بوده است.
تاثیر کرایوف بر گواردیولای جوان بی حد و حساب است. او در جلسات تمرینی با دقت، کوچکترین حرکات را به خاطر می سپرد. در دسامبر 1990 بود که اسطوره هلندی، به پپ فرصت داد اولین بازیاش برای بارسلونا را مقابل کادیز انجام دهد. آن بازی، آغاز ماجراجویی گواردیولا برای پیشی گرفتن از استاد خود بود. بیشتر اعضای کادرفنی بارسا برای پیشرفت یکی از نخبه های فوتبال تلاش کردند اما بدون عزم و میل به پیروزیِ پپ، این پیشرفت میسر نمی شد.
گواردیولا، پیشرفت خود را از لحظه ورود به ترکیب اصلی بارسلونا آغاز کرد. تفاوت اصلی میان او و سایر هم تیمی هایش این بود که پپ، همیشه به بهتر شدن تیم فکر می کرد. وقتی از بیرون به پپ نگاه می کردید، متوجه عطش بی پایانش برای موفقیت و درکش از بازی می شدید. این ویژگی در زمان حضورش در بارسلونا و بایرن مونیخ به عنوان مربی نمود پیدا کرد. از روزهای نخستین پپ در فوتبال، بذر کاشته شده بود تا درختی بزرگ، در ذهن یکی از نابغه ترین مربیان فوتبال معاصر، شروع به رشد کند.
گواردیولا اغلب از رونالد کومان در مورد فلسفه آژاکس و آکادمی این تیم سوال های زیادی می پرسید. پپ اصلا متکبر نبود، فقط می خواست یاد بگیرد. از سال های آغازین حضورش در بارسا، او هم بازیکن بود هم دانش آموز. در حالی که سوپراستارهای بزرگ فوتبال در لیگ برتر انگلیس با کت چرم و لباس های برند، سوار بر بوگاتی و فراری خودنمایی می کردند، پپ کلا به شیوه دیگری زندگیاش را پیش می برد. در سوار فولکس واگن خود به تمرینات می آمد و پس از هرجلسه، به هیچ وجه در شهر جولان نمی داد. برعکس، او به خانه می رفت و به مطالعه و تحلیل رقبای بارسلونا می پرداخت.
طی شش سال بازی زیر نظر یوهان کرایوف، گواردیولا بی شک تحت تاثیر نحوه آماده سازی تیم و متدهای افسانه هلندی قرار گرفته بود. گواردیولا یاد گرفت به هزار روش ممکن، می توان در یک بازی پیروز شد. با وجود کیفیت و دانش فراوان کرایوف، نباید بر استعداد، ویژگی ها و پایبندی به اصولِ پپ، چشم بست. اصول گواردیولا، عضو جدایی ناپذیر از فلسفهاش است. پپ، ذاتا فردی باهوش است، مغزفوتبالیِ جذابی دارد و هیچوقت از تلاش دست نمی کشد. او صرفا تلاش می کند، بهترین گواردیولا باشد!
همانطور که پپ در بارسلونا به پیشرفت بازی و افکار خود ادامه می داد، ناخودآگاه تاثیر زیادی بر بازیکنان باتجربه تیم گذاشت. شاید این جنبه پپ را ندانید اما او یک رهبر زاده شده است. بازیکنان تیم، هم به کرایوف و هم به پپ اعتماد کامل داشتند به همین خاطر، وقتی او به خط میانی بارسا رفت، همچنان که حملات را طرح ریزی می کرد، به تقویت بُعد دفاعی هم می پرداخت. پپ، نابغه خط هافبک بود. حفظ توپ و کمک به تیم برای تسلط بر بازی پس از توپ ربایی، وظیفه اصلی او بود.
دو ساختار اصلی در مربیگری پپ، بازپس گیری سریع توپ و حفظ آن است. همین ایده های او در دوران حرفهای اش هم به کمکش می آمد. دو ویژگی مشترک پپ و یوهان، استفاده از بیشترین ظرفیت بازیکنان بود. ممکن است گواردیولا را «مغز متفکر مدرن» بنامیم اما هرچه دارد، از فوتبال فوق العاده پیشرفته کرایوف است. کرایوف، دانش آموزی با استعداد و باهوش داشت و پپ هم، استادی بی نظیر.
تیم رویایی کرایوف، همواره سعی داشت رقیب را دچار سرگیجه کرده و سپس با استعدادهای بزرگ در خط حملهاش، کار رقیب را تمام کند. پپ و کرایوف تفاوت هایی هم داشتند. پپ، نسبت به فوتبال سرگرم کننده، بیشتر به نظم، پایبندی به اصول و قواعد اهمیت می داد، اما کرایوف به هیجان و آزادی نمادین وابسته بود. اسطوره هلندی همیشه می خواست بینندگان را سرگرم کند در حالیکه شاگردش، پیروزی برایش مهمتر بود. ذهن پپ همواره درگیر چیزهایی بود که کمتر کسی حتی به آن فکر می کرد.
سال 2008 که گواردیولا به عنوان جانشین رایکارد انتخاب شد، به عنوان مغز متفکر خودش را اثبات کرده بود و بارسلونای بی، یکی از زیباترین و چشم نواز ترین فوتبال ها را به نمایش می گذاشت. در مراسم معارفه پپ، خوان لاپورتا، جمع بندی مختصری در خصوص احیای باشگاه توسط مغز متفکر اسپانیایی انجام داد که در نوع خود جالب بود: "پپ دارای شور و شوق، دانش و اعتماد به نفس لازم برای احیای باشگاه است". گواردیولا هیچ تجربهای برای مربیگری در بالاترین درجه نداشت اما اعتماد لازم هیئت مدیره، برای رساندن باشگاه به باشکوه ترین دوران تاریخش را پشت خود می دید.
منتظر بخش دوم باشید
به قلم مت گالت برای سایت Thesefootballtimes