طرفداری - روملو لوکاکو دیرهنگامی به عنوان [بازیکن] جایگزین ناپذیر منچستریونایتد باقی نماند. در حقیقت این امر چندان از 24 ساعت فراتر نرفت.
ژوزه مورینیو پس از یک دعوای کاملاً بی مورد، جمله زیر را در خصوص مهاجمی که برای یک ماه گلزنی نکرده، به زبان آورد:
فکر می کنم روملو یکی از بازیکنانی است که باید جایگزین ناپذیر باشد به لحاظ احترامی که همه به او دارند.
بسیار خب. ولی وقتی مورینیو در پی حرکتی که موجب رنجشی جزئی شد، از زدن ضربه پنالتی نیمه دوم یونایتد توسط لوکاکو جلوگیری کرد، بعید است احترام متوجه لوکاکو باشد. بیشتر شبیه این است که مورینیو نظرات خود در خصوص مهاجم گران قیمت را مجدداً مطالعه کرده و تصمیم گرفته که از هر تصور نادرستی نسبت به نگاه ویژه داشتن به لوکاکو جلوگیری کند.
این مسئله [البته] کاربردی نیز بود. فرصتی بود که نتیجه بازی را از تردید مبرا کند و مشخصاً تصور مورینیو بر این بود که شانس دیلی بلیند بیشتر از آن گلزنان برتر بود.
با ضربه ای که بلیند زد تصمیم او توجیه پذیر بود و صعود یونایتد به مرحله حذفی مسابقات قطعی به نظر می رسد. این مسئله همچنین اشاره می کند که اگر کسی جایگزین ناپذیر باشد، یقیناً آن شخص لوکاکو نیست. اگر چنین چیزی ممکن باشد، محتمل تر این است که آن شخص نمانیا ماتیچ باشد. او با توجه به آمادگی جسمی خود، در فصل جاری منچستریونایتد، مهره ای ثابت بوده است. این مسئله به این خاطر است که او بازیکن نهایی مورینیو، پیاده کننده ذهنیت او و ابزار رویاهای آقای خاص است.
او کاری را انجام می دهد که مربی از او خواسته است. او کارها را با قدرت، کارآیی و کمترین ریسک به انجام می رساند. با این شیوه است که منچستریونایتد به مرحله حذفی لیگ قهرمانان صعود می کند. این چیزی است که مورینیو عاشق آن است.
اتفاقی نیست که منچستریونایتد در 14 بازی لیگ برتر و لیگ قهرمانان در فصل جاری، از وقتی که ماتیچ به تیم آمده، تنها پنج گل دریافت کرده است.
چنان که اتفاق افتاد، مهمترین سهم او در این بازی، ضربه ای بود که از راه دور نواخت و در پی آن منچستریونایتد راه موفقیتش را پیش از پایان نیمه اول هموار دید.
ظاهر مورینیو کاملاً راضی به نظر می رسید. هنگامی که وی خرید های خود را مورد سنجش قرار بدهد، یکی از آنها بیشترین حس رضایت را به وی خواهد داد. آن بازیکن به خاطر ثباتی که با خود آورد، ماتیچ خواهد بود.
مورینیو به پیش بینی پذیر بودن علاقه دارد و به همین دلیل است که آنتونی مارسیال، نارضایتی و تشویق مورینیو را به یک اندازه دریافت می کند. مارسیال می تواند همچون در صحنه پنالتی نیمه اول، همه را به هم بریزد. پس چندین حرکتی تکنیکی در میان مدافعین بنفیکا، داگلاس بازیکن مسن برزیلی چاره ای جز پنالتی دادن نداشت.
با این حال اتفاقی که پس آن افتاد مشخص می کند چرا مورینیو به وضوح اعتقاد کاملی به او ندارد. مارسیال نخستین گزینه زدن ضربه پنالتی بود و تقریباً توپ را به میل سویلار پاس داد. باید اشاره کرد که سویلار پنالتی را کاملاً مهار نکرد با این حال ضربه زده شده ضربه مناسبی نبود. نگاه متکبر مورینیو گویای همه چیز بود اما مارسیال به عنوان بازیکنی که توانایی تغییر بازی به روش خودش را دارد، آنهم در چشم به هم زدنی، باقی می ماند. و البته مسئله گرفتن بهترین بازی از او هم برای مورینیو یک چالش باقی می ماند.
در زمان زیادی از بازی، جدا از مارسیال، خلاقیت یا برندگی کمی از دیگر بازیکنان مشاهده شد و همین مسئله به بنفیکا اجازه داد چند بار ده خیا را وادار به واکنش کند که بهترین آنها واکنش دست مخالف به ضربه خوب دیگو کونسالوس بود.
ضربه پیش از پایان نیمه اول ماتیچ حتی بهتر از آن بود و تنها چند اینچ با خارج شدن از زمین فاصله داشت اما زوزه کشان به تیر دروازه خورد و قبل از کامل شدن شیرجه سویلار، در برگشت از اصابت با تیر به پشت او خورد و وارد دروازه شد. بنفیکا عقب افتاد و به جز دو فرصت خطرناک، یونایتد هرگز به مشکل جدی مواجه نشد.
پیروزی و صعود تقریباً قطعی هنگامی در دسترس قرار گرفت که مارکوس رشفورد تعویضی توسط آندریاس ساماریس به زمین زده شد، داور نقطه پنالتی را نشان داد و ژوزه بلیند را مأمور آن کرد.
لوکاکو از پشت توپ کنار رفت تا یادآور این نکته باشد که در دنیای ژوزه، بدون توجه به آنچه می گوید، هیچ کس جایگزین ناپذیر نیست.
به قلم اندی دان در میرر