طرفداری- فوتبال در اروپای مرکزی یه پدیده کاملا شهری بود و سه شهر وین، بوداپست و پراگ، مرکزیت این ورزش بودند. در این شهرها هم فرهنگ قهوه خانه ای رواج بسیار زیادی داشت. قهوه خونه ها رواج زیادی پیدا کرده و تبدیل به یه سالن اجتماعی شده بودند. در این قهوه خونه ها، مردها و زنان مختلف جمع می شدند و البته قهوه خونه ها به جنبه هنری شون هم معروف بودند.
داستانی که در حال مطالعه آن هستید، بخشی از کتاب Inverting the Pyramid است و می توانید قسمت های قبلی آن را در اینجــــــا بخوانید.
مردم در قهوه خونه ها روزنامه می خوندند، کارهای روزانه شون رو انجام می دادند، کارت بازی و شطرنج بازی می کردند. سیاست مداران هم از این قهوه خونه ها به عنوان محلی برای اجتماع و مناظره استفاده می کردند. در همین میان، روشن فکران و پیروان شون در قهوه خونه ها جمع می شدند و درباره مسائل روز صحبت می کردند؛ از هنر و ادبیات گرفته تا درام و البته فوتبال؛ که در قرن بیستم رواج بیشتری پیدا کرده بود.
هر باشگاه، قهوه خونه مخصوص خودش رو داشت، جایی که بازیکنان، هواداران، مدیران و نویسندگان جمع می شدند. به عنوان مثال، هواداران آستریا وین در کافه پارسیفال و هواداران راپید وین در کافه هولوب جمع می شدند. اما در سال های بین دو جنگ جهانی، رینگ کافه، مرکز اجتماعات فوتبالی بود. کریکت بازهای انگلیسی در این قهوه خونه دور هم جمع می شدند اما در سال 1930، اجتماع بزرگ تر فوتبال دوستان وارد رینگ کافه شدند. بنا به نوشته های اون دوران، رینگ کافه یه نوع مجلس انقلابی بود که دوست ها و هواداران متعصب و شدید فوتبال، دور هم جمع می شدند. هیچ وقت بحث ها و جمع ها یه طرفه نمی شد؛ چون طرفداران همه تیم های وین در این قهوه خونه حضور داشتند.
با دیدن دوران حرفه ای مهاجم راپید، یوسف یوریدیل، تاثیر فوتبال بر فرهنگ بیشتر برامون واضح میشه. او از حومه شهر و مناطق کارگری وین اومد و سبک بازی تنومندش به عنوان نمادی از ریشه های کارگری و پرولتاریایی باشگاه شناخته می شد. یوسف یوریدیل اولین قهرمان فوتبال قهوه خونه ها بود و در سال 1922، هرمان لئوپاردی، هنرمند کاباره برجسته آهنگی در وصف او سرایید. این آهنگ اونقدر موفق بود که افرادی که به فوتبال علاقه ای نداشتند، یوریدیل رو شناختند. کم کم یوریدیل شروع به تبلیغات کالاهای مختلفی کرد؛ از صابون گرفته تا آبمیوه. در فوریه 1924 به عنوان مجری در یک کنسرت ظاهر شد و البته در فیلم «فلیشت اوند ایره» هم بازی کرد.
یوسف یوریدیل، مهاجم راپید وین
این جریان از دوران هوگو مایسل آغاز شده بود و البته فوتبال در اواخر قرن بیستم هم محبوب و محبوب تر می شد. در اون دروان لیگ سی ماهه ای به نام «جام دکتر گیرو» برگزار می شد که تیم هایی از چک اسلواکی، مجارستان، اتریش، ایتالیا و سوییس در اون شرکت می کردند. اتریش بعد از تحمل سه شکست در چهار بازی ابتدایی، مجارستان رو با نتیجه 5-1 و ایتالیا رو با نتیجه 3-0 برد و با اختلاف یک امتیازی، عنوان نایب قهرمانی رو به دست آورد. اهالی رینگ کافه از این نتیجه راضی نبودند. اون ها همچنین از حضور ماتیاس سیندلار، مهاجم بااستعداد آتسریا وین که ارتباط زیادی با بورژوازی های یهودی داشت، هیجان زده شده بودند.
سیندلار یه سبک جدید بین مهاجم های وسط رو به نمایش می گذاشت. قد او بسیار کوتاه بود و لقب «مرد کاغذی» رو هم روش گذاشته بودند. این نابغه نازک اندام، نویسنده ها رو واداشت که خلاقیت اون رو با خلاقیت خودشون مقایسه کنند. «غریزه ای عالی در زمان بندی و در نمایش؛ او توانایی هایی غریزی دارد».
فردریش توربرگ، یکی از مطرح ترین نویسنده های قهوه خونه ای می نویسه: «سیندلار با در اختیار داشتن چنین ثروت بی نظیری از توانایی های مختلف و ایده های جذاب، موهبتی بزرگ در دست دارد. نمی توان با قطعیت گفت که او چه سبکی از فوتبال را به نمایش می گذارد. سیندلار سیستم یا الگویی ندارد. او فقط نبوغ دارد».