طرفداری- یک BMW مشکی، شاید 20 ساله و بیشتر، در پارکینگ اسکله ای در شهر مالمو کنار می زند و شخصی که از ماشین بیرون می آید، تونی فلیگر است. بی درنگ می توانید بگویید که این مرد روزی فرم بدنی خوبی را داشته است- زمانی که فلیگر در فوتبال سوئد در حال دست و پا کردن نامی برای خود بود.
تونی فلیگر با BMW قدیمی اش، مقابل خانه زلاتان ابراهیموویچ در شهر استکهلم
لب ساحل، جایی که زمانی فلیگر و زلاتان ابراهیموویچ از ستون های بتونی اسکله به عنوان تیرک های دروازه استفاده می کردند، او به ناحیه ای اشاره می کند که زمانی با دوستش در آنجا از آب بیرون می پریدند تا ضربات قیچی برگردان فوق العاده ای را انجام دهند.
وقتی [پس از اجرای ضربات قیچی برگردان] می افتادیم، سقوط دردناکی نداشتیم، بنابراین ساعت ها تمرین می کردیم و دختران زیبایی از اسکله به تماشای ما می پرداختند، بنابراین هر بار با شهامت بیشتری این کار را انجام می دادیم. ما این حرکت را به صورت امتیازی بازی می کردیم و از این حرف مطمئن باشید، همیشه امتیازات من از زلاتان بیشتر می شد!
پس به همین دلیل، تونی فلیگر اسم کتاب بیوگرافی اش را "زمانی من از زلاتان بزرگ تر [بهتر] بودم" گذاشته است. در بازگشت به روزگاران گذشته، خیلی قبل تر از آن که تونی و زیگی - لقبی که فلیگر در آن زمان به مهاجم غول آسای کنونی منچستریونایتد داده بود، این دو از یکدیگر جدانشدنی بودند. آن ها با همدیگر به دزدی دوچرخه می پرداختند و در اطراف محله روزنگارد، جایی که خانواده زلاتان ابراهیموویچ زندگی می کرد، با سرعت رکاب می زدند. وقتی در حال دوچرخه سواری نبودند، ویدئوهای رونالدو (ی برزیلی) و روماریو را ضبط می کردند تا مهارت های تکنیکی آن ها را آن قدر تمرین کنند که در آنها به درجه استادی برسند.
تونی فلیگر (راست) در کنار زلاتان ابراهیموویچ (چپ)
البته که همیشه هم با هم موافق نبودند، مخصوصاً در زمینه فوتبال. فلیگر در این باره می گوید:
من [آلن] شیرر را الگویم قرار داده بودم و او از فوتبال انگلستان متنفر بود، چون من به شدت عاشق فوتبال این کشور بودم. زلاتان همیشه این گونه بوده است. او همیشه می گفت در ایتالیا بازی خواهد کرد و این کار را هم کرد.
وقتی مادر فلیگر به آن ها می گفت که دیگر بازی کردن بس است، این دو برای ساعات بی پایان روی کاناپه می نشستند و بر سر تصاحب کنترل کنسول بازی (ویدئویی) با یکدیگر دعوا می کردند. تونی درباره رابطه اش با ابراهیموویچ در آن زمان می گوید:
مثل دو قلوها. من برای زلاتان از بسیاری جهات همچون یک پدر بودم. او از من تقلید می کرد، اما بسیار رقابت طلب بود. زلاتان می خواست در همه چیز از من بهتر باشد- دخترها، فوتبال، پلی استیشن - و ما تقریباً کارمان به دعوا می کشید. من برایش همچون کوهی بودم که او باید از آن بالا می رفت.
زلاتان ابراهیموویچ حالا یک ستاره است. او در منچستریونایتد حقوقی بسیار بالا دریافت می کند و پس از قهرمانی در لیگ اروپای فصل گذشته با شیاطین سرخ، خودش را آماده می کند تا پس از بازگشت به میادین، به هم تیمی هایش در رقابت های لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا کمک کند. زلاتانِ 36 ساله در دوران بازی خود بین چندین تیم مطرح اروپایی جابجا شده و این تیم ها مجموعاً 165 میلیون پوند برای انتقال های او هزینه کرده اند. تونی فلیگر اما تا همین چند سال پیش، فردی بی خانمان محسوب می شد!
وقتی زلاتان فهمید که من در حال نگارش داستانم هستم، به یکی از دوستانم پیامی کوتاه فرستاد تا به من بگوید: "به تونی بگو دهانش را ببندد، وگرنه از این کارش پشیمان خواهد شد". من اما هنوز او را دوست دارم.
آن ها 16 سال است که با هم صحبت نکرده اند.
ابراهیموویچ به طرز بیمارگونه ای دوست دارد قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود، تنها جامی که پس از دوران بسیار موفقیت آمیزش در سراسر اروپا هنوز موفق به کسب آن نشده است. فلیگر در اتوبیوگرافیِ تحسین شده اش در این باره می نویسد:
این برای او تبدیل به یک عقده شده است.
زلاتان تاکنون هرگز از مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان پا فراتر نگذاشته است، جایی که بارسلونای پپ گواردیولا در برابر اینترمیلانِ ژوزه مورینیو شکست خورد و از رسیدن به فینال رقابت ها باز ماند.
شاید این در سرنوشت زلاتان است که هرگز قهرمان این رقابت نشود.
مهاجم 35 ساله سابق مالمو، چیزهای زیادی را درباره سرنوشت و تقدیر می داند! در سال 1999، تونی فلیگر در مالمویی بازی می کرد که در عنفوان دست و پا زدن برای بقا، با تیم هالمشتاد سوئد باید روبرو می شد. در دقایق پایانی بازی مالمو صاحب یک ضربه پنالتی شد.
فلیگر- بازیکنِ 17 ساله آن دیدار - کسی بود که برای زدن ضربه پنالتی اعلام آمادگی کرد. شوت فلیگر اما از سوی دروازه بان حریف مهار شد و مالمو برای اولین بار در تاریخش به لیگ پایین تر سقوط کرد. زلاتان ابراهیموویچ که در کتاب بیوگرافی اش به این صحنه اشاره کرده، درباره این واقعه بیان کرده است:
آن احمقِ خود خفن پندار! تونی پس از آن ضربه وارد فریزر شد. در آن لحظه بود که من از او سبقت گرفتم. تونی دیگر هرگز نتوانست به سطح اول فوتبال برگردد.
زلاتان ابراهیموویچ و تونی فلیگر در جمع بازیکنان مالمو؛ سال 1997
فلیگر راهش را گم و سفرش در لیگ های دسته پایین اروپا را شروع کرد. او در آسیریسکای سوئد، وهن ویسبادنِ آلمان و سمنتارنیکای مقدونیه بازی کرد و در نهایت به کلی کنترل زندگی اش را از دست داد.
چندان الکل مصرف نکردم، اما مصرف مواد مخدرم بسیار بالا رفت - حشیش، کوکائین، می دانید - و قمار. قمار روی همه چیز. نمی توانستم حس گل زدن را با هیچ چیز دیگری جبران کنم.
در همین حال، رفیق قدیمی او - زلاتان ابراهیموویچ - تخت گاز می راند و با آژاکس (2002 و 2004)، یوونتوس (2005 و 2006)، اینتر میلان (2007، 2008، 2009)، بارسلونا (2010)، پی اس جی (2013، 2014، 2015، 2016) عناوین قهرمانی کشورهای مختلف را کسب کرد.
وقتی در فوتبال آلمان مشغول به بازی بودم، پیام کوتاهی را برای زلاتان فرستادم و او در پاسخ نوشت: "تو کدام تونی هستی؟". با خودم می گفتم: "مسخره بازی در نیاور، زلاتان. یعنی چه که "کدام تونی؟". برایش جوکی فرستادم، چیزی که فقط من و او معنی اش را می فهمیدیم، این گونه او می توانست بفهمد که من که هستم. زلاتان پاسخی نداد.
اوکی، تو حالا زندگی خودت را داری، من به این مساله احترام می گذارم و به تو افتخار می کنم. اگر تو را ببینم، به تو خواهم گفت: "بیا اینجا ای ح******* بزرگ" و واقعا این را از ته دلم خواهم گفت، اما تو این گونه به من احترامی نکن، غرورم را خرد نکن.
آخرین باری که فلیگر دوست دوران کودکی و نوجوانی اش را از نزدیک دید، 16 سال پیش و در یک دیدار اتفاقی در مرکز خرید استکهلم بود، زمانی که زلاتان ابراهیموویچ برای بازی های ملی سوئد به کشورش بازگشته بود. فلیگر می گوید:
باید بدانید که ما زمانی چقدر به همدیگر نزدیک بودیم. اولین دیدار اروپایی ای که زیگر (زلاتان) تماشا کرد به زمانی بر می گردد که پدرم با ماشینش ما را تا شهر ترلبورگز برد تا بازی آن ها مقابل بلک برن را تماشا کنیم. ما چنین پیوندی را با هم داشتیم. ما از شش سالگی همدیگر را می شناسیم. همه کارها را با هم می کردیم.
آن شب (پس از دیدار اتفاقی در استکهلم)، آن ها با همدیگر برای شام به بیرون رفتند. زلاتان گفت: "من را به جایی ببر که پادشاهان در آنجا شام می خورند" و همین کار را هم کردند. آن ها خندیدند و درباره ضربات آکروباتیکشان در اسکله با هم شوخی کردند. در انتهای شب شماره هایشان را به یکدیگر داده و قول دادند که با هم در ارتباط بمانند. فلیگر در این باره می گوید:
شاید حرفه او، مسیر متفاوتی را برایش رقم زد. اولین فواره ای که زلاتان باید از آن بالا می رفت، من بودم. دومین فواره، لیونل مسی بود.
وای از دست مسی!بر اساس بیوگرافی ابراهیموویچ - "من زلاتان هستم" - این مسی بود که پس از گذشت چند ماه از ورود او به نیوکمپ، مهاجم سوئدی را از این استادیوم بیرون انداخت. ابراهیموویچ در کتاب بیوگرافی اش در این باره می نویسد:
مسی نزد گواردیولا رفت و به او گفت: "من دیگر نمی خواهم در جناح راست بازی کنم، می خواهم در مرکز حمله بازی کنم".
ابراهیموویچ در سال 2009 با این هدف مشخص به بارسلونا رفته بود که تحت هدایت پپ گواردیولا، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود. این اتفاق اما برای مرد سوئدی رخ نداد، درست همانطور که سرمربی سابقش پیش بینی کرده بود.
مورینیو گفت: "به بارسلونا می روی تا قهرمان لیگ قهرمانان شوی، درست است؟"
ابراهیموویچ پاسخ داد: "بله، شاید".
"ولی ما تیمی خواهیم بود که این جام را به خانه می آوریم- فراموش نکن. قرار است قهرمان ما باشیم".
مورینیو کاملا درست می گفت. اینتر در همان سالی قهرمان لیگ قهرمانان شد که ابراهیموویچ برای قهرمانی در آن به بارسلونا پیوسته بود.
ابراهیموویچ از همان روزهای اول همواره غرور و تکبر خاص خودش را داشته است. او در سال 2001، حقه "مار" را برای عبور از استفن هنچوز انتخاب کرد. پس از پیروزی 1-3 آزاکس مقابل لیورپول در این بازی، زلاتان پس از پایان آن دیدار در این باره گفت:
ابتدا من به سمت چپ رفتم، او هم همین کار را کرد. سپس به سمت راست رفتم و او باز همین کار را کرد. دوباره من به سمت چپ رفتم و او دیگر از مسیر خارج شد تا برود و هات داگی برای خودش بخرد.
نیکلاس کیندوال، هم تیمی سابق او در مالمو، در این باره اذعان می کند:
این زلاتان است- یک شو من. وقتی که کم سن و سال بود، همواره می خواست دریبل بزند، اما من به او گفتم: " تو یک مهاجم نوک هستی، باید گل هم بزنی".
ابراهیموویچ از فصل دوم حضورش در آژاکس پیشرفت بزرگی را در بازی اش دید و برخی از بهترین گل های فوتبال مدرن را به ثمر رسانده است. او در 35 سالگی و با وجود از دست دادن دو ماه پایانی فصل در منچستریونایتد، 28 گل را برای این تیم به ثمر رساند.
تونی فلیگر اخیراً بازدیدی را از "زلاتان کورت" داشت، زمینی تمرینی که با بودجه کمپانی نایکی برای بچه های محله روزنگارد ساخته شده است. تونی عاشق این خواهد بود که رفیق دوران کودکی اش در روزنگارد را یک بار دیگر ببیند، با او به توپ بازی در پارک برود و چند تکنیک جدید را تمرین کنند. به جای این اما، او در اتاق جلویی آپارتمان مادرش باید بنشیند و منتظر بازی های زلاتان ابراهیموویچ در منچستریونایتد باشد؛ همان اتاقی که او و زلاتان برای ساعت های بی پایان در آن مشغول بازی های ویدئویی بودند. تونی می گوید:
من می توانستم کتابی کاملاً متفاوت را بنویسم، اما می خواستم به زلاتان و چیز مشترکی که بینمان هست احترام بگذارم.