طرفداری- برای همین بازیکن 24 ساله ریسک بزرگی به جان خرید. او تصمیم گرفت کشورش را ترک کند و شروع به شناساندن ورزش فوتبال داخل سالن بکند که در اولین مراحل پیدایش خود در ایالات متحده قرار داشت. این ورزش که در درون زمین هاکی انجام می شد، به خاطر سرعت بالای توپ که همیشه به بازیکنان و تابلوهای کنار زمین برخورد می کرد، القاب متفاوتی کسب کرده بود: فوتبال پین-بال و فوتبال دیسکو از جمله محبوب ترین اسامی بودند.
این مساله اهمیتی برای زونگول نداشت، چون او در این ورزش تازه وارد بی نظیر بود و نشریه Sports Illustrated JD به او لقب پادشاه تمام سالن ها را داده بود. نام کوچکش به ورژن آمریکایی آن تغییر پیدا کرده بود و هر چیز دیگر شامل گلزنی ها و رکوردها و قهرمانی ها که هست، جزو تاریخ فراموش نشدنی MISL است. زونگول همه چیز را به سخره گرفته بود.
شارپ مسینگ، دروازه بان تیم زونگول که به همراه او و نیویورک اروز 4 قهرمانی پیاپی کسب کردند، می گوید:
بزرگترین بازیکنی است که اینجا بازی کرده است. می توانید در مورد تاتو (برزیلی فوق العاده ای که ستاره دالاس سایدکیکس بود) صحبت کنید، ولی هیچ کس به خوبی او نبود. او لذت می برد، با تمام توان بازی می کرد و گل هم می زد و توانایی های بازی سازی اش زیاد به چشم نمی آمد. در نبردهای هوایی خوب بود و لمس توپ هایش نظیر نداشت. می توانست با درون و بیرون پای چپ و پای راستش به توپ ضربه بزند و در هر موقعیت و تنگنایی آن را کنترل کند. یک قهرمان بود.
عاشق مهمانی ها بود، ولی گلزنی همیشه اهمیت بالاتری برایش داشت. دلاکامارا، مجربی شبکه فاکس اسپورتس این طور در موردش می گوید:
هیچ نیازی نداشت کسی برایش موقعیت سازی کند. اگر مجبور می شد، خودش همه شرایط را برای خودش فراهم می کرد.
وقتی در پایان فصل 90-1989 و در 35 سالگی، بازنشسته شد، تمامی رکوردها به نام او بودند. برای هشت فصل در لیگ بازی کرد که سهم هر کدام از تیم های نیویورک اروز و سن دیگو ساکرز چهار فصل بود. با 652 گل به کار خود پایان داد که تقریبا 200 گل از نفر دوم برانکو سگوتا (463 گل) بیشتر زده بود. علاوه بر این، بیشترین تعداد پاس گل با 1123 پاس را به نام خودش ثبت کرده بود.
دمیر سوتفسکی، یکی از همبازیان سابقش می گوید:
در تمام بازی ها گل می زد و تقریبا همیشه ستاره زمین بود.
گل های او هم از حیث کمیت و هم از لحاظ کیفیت مورد ارزیابی قرار می گرفتند. در یکی از بازی ها هفت گل به ثمر رساند که 3 گل آن در تنها 37 ثانیه به ثمر رسید. در یک فصل در 40 بازی، 108 گل به ثمر رساند. در شرایطی که سرنوشت قهرمانی قرار بود تعیین شود، در رویارویی با سنت لوئیس استیمرز میزبان و رقیب دیرینه، گل پیروزی بخش و طلایی را زد. این در واقع خلاصه ای از دستاوردهای او به شمار می رود. سگوتا که 3 فصل با او همبازی بود، می گوید:
استیو با تمام نقاط بدنش گل می زد. همیشه در موقعیت بود. عاشق گلزنی بود. شکل گل برایش مهم نبود و حتی حاضر بود شیرجه بزند تا توپ را به گل بچسباند.
با این حال، زندگی زونگول فصل غم انگیزی هم دارد: او دوران بازی اش در اروپا را برای رهایی از یوگوسلاوی کمونیست و رسیدن به فرصت های بهتر فدا کرد. او به همان اندازه که در فوتسال خوب بود، در فوتبال چمن برای هایدوک اسپلیت در کرواسی کنونی هم مهارنشدنی ظاهر می شد. تصمیمش برای حضور در آمریکا سال های طلایی اش را از او گرفت.
سوتفسکی، بازیکن جوان آن زمان دیناموزاگرب و رقیب هایدوک اسپلیت، معتقد است زونگول آینده درخشانی می توانست داشته باشد:
همیشه بازیکنی فوق العاده بود و شم بالایی برای گلزنی داشت. تلاش می کردیم مهارش کنیم، ولی کار راحتی نبود.
زونگول به عنوان خطرناک ترین سلاح هایدوک اسپلیت، در شش فصل 177 گل در راه سه قهرمانی لیگ یوگوسلاوی به ثمر رساند. از او به عنوان یکی از شش مهاجم برتر اروپا و گرد مولر یوگوسلاوی یاد می شد. علاوه بر این، او 14 بار هم پیراهن تیم ملی را به تن کرده بود.
هایدوک توانسته بود تا یک چهارم نهایی جام باشگاه های اروپا در 1976 دست یابد که در نهایت برابر فاینورد شکست خوردند و سه سال قبل تا نیمه نهایی جام یوفا هم پیش رفتند که در پایان برابر لیدزیونایتد حذف شدند. چنین نمایش هایی، توجه غول های اروپایی چون میلان و اینتر را هم به زونگول جلب کرده بود. دون پوپوویچ، مربی و معمار نیویورک اروز، می گوید:
آنها حاضر بودند سر کیسه را حسابی برای زونگول شل کنند. اتفاقی که هیچ گاه روی نداد. همه درکش نمی کردند، چون دوست داشت ساعت های طولانی به دیسکو برود و تمام شب را برقصد، ولی در عین حال، هیچ کس مثل او خود را برای مسابقات آماده نمی کرد. واقعا بازیکنی برای بازی ها بود و علاقه ای به تمرین نداشت. برای همین هم محرومش می کردند، چون به نظر آنها کارها را درست انجام نمی داد.
زونگول هفته ها بود دستمزد نگرفته بود و می ترسید او را به اجبار وارد ارتش کنند و بهترین سال های جوانی اش را از دست بدهد. تمام جوانان یوگوسلاو باید به خدمت اجباری اعزام می شدند و هیچ کس حق نداشت قبل از 28 سالگی کشور را ترک کند. پوپوویچ با مدیربرنامه های زونگول، که از همبازیان سابقش بود، تماس گرفت و خبردار شد او با رئیس باشگاه مشکلاتی دارد. زونگول در آن زمان معشوقه ای به نام مونی کواچیچ داشت که مدل بود و قرار بود سفری به نیویورک داشته باشد. زونگول مدیران تیم را متقاعد کرد او هم در جریان تعطیلات زمستانی، برای چند بازی داخل سالن راهی آمریکا شود.
فوتسال در اروپا در آن زمان جزوی از برنامه تمرینی برای فوتبال به شمار می رفت و به غیر از زمانی تورنمنت ها برگزار می شدند، هیچ وقت جدی گرفته نمی شد. لیگ فوتسال آمریکا در آن زمان در فیفا ثبت نشده بود و زونگول مشکل چندانی برای حضور در آنجا پیدا نکرد، ولی نیویورک اروز تا 200 هزار دلار برای خرید دائم او به اسپلیت پیشنهاد داد که رد شد؛ اتفاقی که او را از حضور در زمین های چمن هم محروم کرد.
زونگول تنها چند هفته بعد از حضورش در آمریکا، موثر نشان داد و در 21 دسامبر 1978 در اولین بازی اش برای نیویورک اروز، چهار گل به ثمر رساند. او که الان در اسکاندیناو کالیفرنیا زندگی می کند، پیشنهاد گاردین برای انجام مصاحبه را رد کرده و طی 10 سال گذشته با هیچ رسانه ای صحبت نکرده است.
در نهایت در 1983 و وقتی دادگاه عالی ایالات متحده اعلام کرد او می تواند فوتبال چمن هم بازی کند، گلدن بی ارثکوئیکس در لیگ NASL (لیگ فوتبال آمریکای شمالی) او را به خدمت گرفت که توانست در آن فصل 19 گل به ثمر برساند. فصل بعدش با 30 گل، بهترین آمار یک مهاجم در لیگ را ثبت کرد و عنوان بهترین بازیکن را هم مال خود کرد. او بعد از دو فصل به فوتسال برگشت و بعد از درخشش برای ساکرز و تاکوما در 1990 بازنشسته شد.
بالارفتن سن و مصدومیت ها در نهایت خود را به او نشان دادند و او مجبور به جایگزینی لگن اش بعد از بازنشستگی شد. شاید تمام این چیزها فقط کارهایی هستند که از عهده ارباب سالن های فوتسال برمی آمد که قرار بود گرد مولر یوگوسلاوی شود...
به قلم مایکل لوئیس برای وبسایت گاردین