طرفداری - امروزه برای یک مدافع کنار عادی شده که نفوذ کند و به تیمش در حملات کمک کند. با این حال در دهه 1960 میلادی این گونه نبود. مدافعان کناری، مانند نقشی که امروز از آنها سراغ داریم، زیاد در حملات شرکت نمی کردند و مربی نیز از آنها چنین توقعی نداشت. در آن زمان حتی هافبک های میانی هم زیادی در زمین حریف و برای کمک به مهاجمان دیده نمی شدند.
نیلتون سانتوس و ژالما سانتوس که با هم رابطه فامیلی هم نداشتند، برای تیم ملی برزیل در پست مدافع راست و چپ به میدان می رفتند و به عنوان الگویی مطرح شدند که هم در دفاع موفق بودند و در حمله برای حریفان یک تهدید به شمار می رفتند.
جاچینتو فاکتی، اسطوره اینتر و تیم ملی ایتالیا دیگر نمونه ای بود که نقش هجومی شدن مدافع کناری را بیش از قبل پرورش و نشان داد. او مدافعی بود که واقعا در حملات خطرناک به نظر می رسید. او در سال 1965 برای کسب توپ طلا، نفر دوم دنیا شد و همین مساله کامل بودن بازی او را می رساند. مدافعان کناری بسیاری مانند برانکو، ادینیو و غیره هم بودند که به میل خود، موقعیتشان را در زمین تغییر می دادند. تیم های حریف، هجوم مدافعان کناری را عجیب و مبهم می دیدند و معمولا به دلیل آنکه انتظار چنین مهمان های ناخوانده ای را در نیمه زمینشان نداشتند، به خاطر برتری عددی تیم هجوم آورنده، ضربه می خوردند.
کافو، مدافع راستی بود که تلاش و کار نسل های قبل از خود را در این راه، به اوج خود رساند و به نوعی، تعریفی جدید و متفاوت از یک مدافع راست ارائه داد. او مربیان را مجبور کرد تا در استراتژی خود، بازنگری کنند و به مدافعان کناری، آزادی عمل بیشتر و اجازه هجوم بیشتری دهند. کافو در کنار روبرتو کارلوس در آن زمان به طور کلی تصویر ما را از یک مدافع کناری تغییر دادند و پس از آنها دیگر مربیان و مردم از مدافعان کناری تنها دفاع کردن را نمی خواستند، بلکه آنها ابزاری حیاتی برای هجوم شدند.
کافو، هفتم ژوئن 1970 به دنیا آمد و به عنوان یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال شناخته می شود. او با 142 بازی برای تیم ملی برزیل، رکورددار است و در چهار جام جهانی، از 1994 تا 2006 برای سلسائو به میدان رفت. او همچنین تنها بازیکنی است که در سه فینال متوالی جام جهانی، 1994، 1998 و 2002 حضور داشت که در دو فینال پیروز و قهرمان شد.
در حالی که تنها 7 سالش بود، فوتبال را در آکادمی سائوپائولو آغاز کرد و بعد خیلی زود به تیم جوانان ناسیونال منتقل شد. نکته جالب اینکه او از سوی باشگاه های بزرگ برزیل مانند کورنتیانس و سانتوس رد شد و بالاخره در سال 1988 که توانست در خانه اش، تیم جوانان سائولو پائولو به میدان برود.
مربی تیم جوانان سائولو پائولو، تله سانتانا، نقش خوبی در زندگی حرفه ای او داشت. سانتانا از کافو خواست تا به جای وینگ، در خط هافبک به میدان برود و بدین ترتیب او می توانست به صورت ثابت بازی کند. او در قهرمانی های سائوپائولو در جام باشگاه های امریکای جنوبی و جام باشگاه های جهان در سال 1992 و 1993 نقشی اساسی داشت.
تلاش او خیلی زود به ثمر نشست و او در سال 1994، در سن 24 سالگی به عنوان بهترین بازیکن امریکای جنوبی انتخاب شد. همچنین کافو از سوی کارلوس آلبرتو، به تیم ملی برزیل برای حضور در جام جهانی 1994 امریکا انتخاب شد. با وجود آنکه در آن جام تنها 3 بار به میدان رفت، اما مهمترین بازی او در فینال، مقابل ایتالیا، زمانی بود که جورجینیو در دقیقه 22 مصدوم شد. برزیل در ضربات پنالتی موفق شد قهرمان جهان شود و چهارمین عنوان خود را در این رقابت ها جشن بگیرد.
پس از آنکه تقریبا هر چه که لازم بود را در امریکای جنوبی به دست آورد، تصمیم گرفت به تیم رئال ساراگوسا در اسپانیا ملحق شود. او در آن فصل تنها 16 بازی انجام داد اما به ساراگوسا کمک کرد تا در سال 1995 قهرمان جام برندگان اروپا شود. بعد برای یک فصل به برزیل و تیم پالمیراس بازگشت اما در سال 1997، دوباره به اروپا رفت و این بار، رم را انتخاب کرد. رم تیمی بود که اخیرا هیچ دستاورد خاصی در آن سال ها نداشت و امضای قرارداد با کافو، باعث شد به کسب اسکودتو نزدیک شود. در اولین فصل حضور کافو در پایتخت ایتالیا، رم در رده چهارم جدول سری آ کارش را تمام کرد اما مدافع برزیلی خیلی زود جای خودش را در دل هواداران متعصب رمی باز کرد و از سوی آنها لقب پندولینو یعنی قطار سریع السیر دریافت کرد.
کافو در آن زمان دیگر در ترکیب تیم ملی برزیل کاملا بازیکن ثابت به حساب می آمد و در جام جهانی 1998، یکی از ارکان این تیم بود. برزیل را در آن جام به عنوان یکی از مدعیان اصلی می دانستند که قرار بود از عنوان خود در جهان دفاع کند و سلسائو، هوادارانش را نا امید نکرد و تا فینال پیش رفت. هر چند در فینال مقابل فرانسه میزبان، با گل های زیدان و پتی شکست خورد.
فابیو کاپلو در سال 1999، هدایت رم را به عهده گرفت و خیلی زود تشخیص داد که رمی ها به یک مهاجم گلزن نیاز دارند تا بتوانند اسکودتو را کسب کنند. با اضافه کردن مهاجمان بزرگی مانند وینچنزو مونتلا و گابریل باتیستوتا، جالوروسی ایتالیا را فتح کرد.
در طول بازی های مقدماتی تیم ملی برزیل برای حضور در جام جهانی 2002، کافو تحت انتقادات شدیدی از سوی واندرلی لوکزمبورگو قرار گرفت. زمانی که در مقابل پاراگوئه از زمین اخراج شد، بازوبند کاپیتانی را از او گرفت. خیلی زود اسکولاری جای لوکزمبورگو را در تیم ملی گرفت و او نیز امرسون، هم تیمی کافو در رم را به عنوان کاپیتان تیمش انتخاب کرد. زمانی که امرسون در تمرینات از ناحیه شانه مصدوم شد، کافو بار دیگر کاپیتان سلسائو شد. آنها در جام جهانی 2002 کار سختی نداشتند. سخت ترین بازی آنها تا فینال مقابل انگلیس بود که برزیل 2-1 پیروز شد و بعد آنها در فینال 2-0 آلمان را شکست دادند تا به پنجمین عنوان قهرمانی در جهان برسند.
فصل 2002-2003، آخرین فصل حضور کافو در رم بود. آخرین بازی او با پیراهن جالوروسی در فینال کوپا ایتالیا بود که آنها 4-2 از میلان شکست خوردند. او پیشنهاد یوکوهاما در فوتبال ژاپن را رد کرد و تصمیم گرفت به میلان بپیوندد. خیلی زود در تیم کارلو آنچلوتی جای ثابتی پیدا کرد و جا افتاد. کافو نقشی اساسی در 17 امین قهرمانی میلان در ایتالیا داشت. این تنها قهرمانی لیگ کافو در میلان بود.
کافو یادآور بازی های خاطره انگیز زیادی برای آن نسل فوتبال دوستان است و یکی از آن بازی ها، فینال لیگ قهرمانان در سال 2005 است. در آن فینال، میلان خیلی زود با نتیجه 3-0 مقابل لیورپول پیش افتاد اما تیم انگلیسی در اواخر بازی هر سه گل را به طور عجیبی پاسخ داد تا یکی از بزرگترین کامبک های تاریخ فوتبال شکل بگیرد. بازی در نهایت به ضربات پنالتی کشید و قرمزهای آنفیلد قهرمان اروپا شدند.
برزیل، پس از سه راهیابی متوالی به فینال جام جهانی، در سال 2006 در مرحله یک چهارم نهایی با نتیجه 1-0 از فرانسه شکست خورد و حذف شد تا بازیکنان این تیم، تحت انتقادات بسیار شدیدی از سوی کشورشان قرار بگیرند. از کالوس آلبرتو انتقاد شد که چرا به جای بازی دادن به جوانان مستعد برزیلی، از بازیکنان مسن و قدیمی استفاده کرده است.
با وجود موفقیت هایش با میلان، کافو هرگز علاقه قلبی اش را به رم از دست نداده بود. چهارم مارس 2007، یک روز پس از آنکه میلان، سلتیک را حذف کرد، کافو داوطلبانه در گفتگویی با یوفا اعلام کرد که دوست ندارد قرعه میلان در یک چهارم نهایی، تیم رم باشد. کافو به خواسته اش رسید و قرعه روسونری، بایرن مونیخ بود. میلان در نهایت باز هم به فینال رسید و باز هم لیورپول را به عنوان حریف خود می دید. این بار خبری از معجزه نبود و تیم کارلتو با گل های فیلیپو اینزاگی قهرمان شد و روسونری هفتمین قهرمانی اش را در این رقابت ها جشن گرفت.
در پایان آن فصل، کافو قراردادش را برای یک سال دیگر و تا پایان فصل 2007-2008 تمدید کرد. در طول این مدت، او موفق شد با میلان قهرمان سوپر جام اروپا و جام باشگاه های جهان شود. در آخرین دیدار دوران حرفه ای خود، کافو در پیروزی 4-1 میلان مقابل اودینزه گلزنی کرد.
کافو هر عنوان ممکن تیمی را در امریکای جنوبی و اروپا کسب کرد، در بازی های خاطره انگیز زیادی حاضر شد و در کنار بهترین فوتبالیست های آن نسل، به میدان رفت، هرچند که رفت و برگشت های متوالی و سریع او در کناره زمین از دفاع به حمله و برعکس، همیشه برای ما یادآور او خواهد بود.
او یک رهبر استثنایی در داخل و خارج از زمین بود و به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ به شمار می رود که زمین فوتبال را پرافتخار و زیباتر کرد. او نه تنها یک فوتبالیست بزرگ، بلکه مردی مهربان و خانواده دوست بود. چه کسی می تواند آن صحنه قهرمانی برزیل در جام جهانی 2002 را، زمانی که کافو جام جهانی را در دست دارد، از یاد ببرد؟ زمانی که جام را بالای سر برد، خطاب به همسرش، فریاد زد: "رجینا، دوستت دارم"
تمام این فاکتورها باعث می شوند تا کافو را به عنوان یک الگوی بی نقص به یاد آوریم و همیشه دویدن های سریع، قطع توپ های سریع و دریبل های او را به خاطر داشته باشیم، زمانی که توپ های فوق العاده ای را برای مهاجمان در محوطه جریمه مهیا می کرد و البته کافو در زمینه دفاعی نیز فوق العاده بود.
- یادداشتی که خواندید نوشتهای بود از آریا گوپتا برای وبسایت lntup