طرفداری- دنیله ده روسی، هافبک 34 ساله رم، یکی از معدود بازمانده های نسل متعصب و وفادار فوتبال ایتالیاست. او حالا با خداحافظی توتی سرانجام پس از 14 سال یدک کشیدن لقب "کاپیتان آینده"، به فرمانده اصلی گرگ ها تبدیل شده است. وی در مصاحبه ای جالب به تحلیل مسائل مختلف از نگاه خودش پرداخته است. این مصاحبه در شماره روز گذشته روزنامه کوریره دلو اسپورت، به چاپ رسیده بود.
خصوصیات اخلاقی و شخصیت خودت را در چند جمله، بیان کن.
به نظر خودم، انسان متعادلی هستم. هر چند وقت یک بار با زیاده روی در زمین مسابقه، آن وجهه را خراب می کردم ولی حالا می توانم بهتر خودم را کنترل کنم. واقعیت این است که اگر در 34 سالگی نتوانم از پَس خودم بر آیم، دیگر نگران می شدم!
در این سن و سال، از نظر برخی من پیر زیرک فوتبال ایتالیا هستم، ولی احتمالا این را می گویند چون زیاد حرف نمی زنم. هر چه بیشتر صحبت کنید، احتمال اینکه حرف احمقانه ای بزنید، بیشتر می شود.
کاپیتانی در رم؟
مردم می گفتند شاید "کاپیتان آینده" زودتر از کاپیتان اصلی و قدیمی از تیم جدا شود اما سرانجام این اتفاق نیفتاد. واقعیت این است که از همان اول هم به کاپیتانی چشم نداشتم اما درک می کنم که مردم می خواهند کاپیتانی رمی را ببینند، کسی که بازوبند کاپیتانی را به خاطر سابقه و تعداد بازی هایش، نبندد بلکه به خاطر عشق عمیقش به باشگاه و شهر چنین کاری را انجام بدهد.
قهرمان شدن در رم؟
قهرمان شدن در رم سخت است، چون باشگاه هایی هستند که از نظر اقتصادی و سابقه به مراتب در وضعیت بهتری هستند. واقعیت این است که قهرمانی کمک می کند تا دوباره قهرمان شوید. در طول این سال ها متوجه شدم که فشار اطراف باشگاه های شهر رم، آن طور که فکر می کردم، تاثیر مثبت ندارد. وجود ایستگاه های رادیویی متعدد و تعصب بی اندازه در شهر می تواند از حد بگذرد و فکر می کنم مضر شده اند.
در گذشته، یک رمی از یک رمی یا بازیکنی دیگر دفاع می کرد حتی اگر او بدترین باشد. مثل خانواده بودند. همگی متحد بودیم و در نتیجه با همه فرق داشتیم. حالا مردم راحت با هر چیزی دچار تفرقه می شوند، علاقه به ایجاد آشوب و جنجال وجود دارد. هیچ کس قبول نمی کند که اشتباه کرده است. البته این به خاطر شبکه های اجتماعی هم می تواند باشد. هر چه می گویید سریعا نوشته می شود و دنبالش می گردند و آن را به شما نشان می دهند. با وجود همه این مسائل، هنوز باور دارم که می توانیم در چنین فضای سختی قهرمان شویم.
یوونتوس؟
یوونتوس در این سال ها به دلیل قدرت اقتصادی و ورزشگاه، بر لیگ سلطه داشته است اما این مهم، به خاطر سبک کارشان، مدیریت و حتی کارمندانشان هم بوده است. آن ها از ذهنیت و تصویر ریاست قبلی، رها شدند، قهرمانی وجود داشت اما لکه های بزرگی هم وجود داشت [اشاره به کالچوپولی]. اما حالا جا گذاشتن آن ها عملا غیرممکن است. با این حال وظیفه ما است که هرگز تسلیم نشویم همان طور که در سال های اخیر این موضوع را نشان داده ایم.
آیا دوران بازی ات را در رم تمام می کنی؟
نمی دانم. همیشه فکر می کردم که اگر بتوانم فوق العاده خواهد شد. با کمال احترام، تجربه کردن روزی مثل 28 می که توتی بازنشسته شد؛ زیبا خواهد بود. اینکه چنین وداع پرشوری با هواداران را تجربه کنم، شگفت انگیز خواهد بود. نمی دانم چه زمانی می شود و چه طور یا اینکه اصلا می شود یا خیر!
در عین حال، شور و انگیزه عمیقی را حس می کنم تا تجربه ای در جای دیگری داشته باشم. 16 سال در رم مثل 32 سال در تیم دیگری است؛ چون مسئولیت در این تیم واقعا روی شما سنگینی می کند. به لطف خدا، از نظر فیزیکی بهترین فصول دوران کاری ام را سپری می کنم اما اغلب اوقات فشار در اینجا بیش از اندازه است.
به نظر شخصِ خودم، در جای دیگری، تجربه ای خواهم داشت و قاعدتا هم باید داشته باشم. سال قبل تصمیم گرفتم چنین کاری کنم چون برای مدتی طولانی تماسی با باشگاه برای تمدید قراردادم نداشتم. از نظر خودم که خیلی بد نبود. در آن مقطع، خوب بازی می کردم پس با رفتنم خاطره خوشی باقی می ماند. برای مدتی، برنامه ام جدا شدن بود. بزرگترین پیشنهاد از طرف یک باشگاه ایتالیایی دیگر بود.
اما در نهایت، دل و احساسم، برنده شد. من نمی توانستم به شهر و هواداران خیانت کنم. اگر باشگاهی بزرگ در سطح اروپا یا یک باشگاه آمریکایی جلو آمده بود ، احتمالا امروز اینجا نبودم. بر کسی پوشیده نیست که یکی از آرزوهایم رفتن به آمریکا برای تجربه سبک زندگی و فوتبالشان است.
آینده؟
در مورد آینده ام واقعا دچار تناقضم. باید به فکرش باشم چون بسیاری از همکارانم را دیدم که به پایان دوران بازی خود رسیدند و نمی دانستند باید چه کنند. من نمی خواهم این گونه باشم.
فرانچسکو توتی؟
توتی الگوی مهمی برای من بود. دیدم که در بخش پایانی کارش مردد بود و به نظر خوشحال نمی رسید. در آن لحظه علاوه بر حضور در کنارش، به وضعیتش هم فکر می کردم. اتفاقی که سال گذشته برای او افتاد برای من هم به زودی خواهد افتاد.
در طول فصل گذشته فرانچسکو رنج زیادی کشید. در این تابستان مردد بود و شرایط او قابل فهم است چون همیشه در اطرافش طوفانی در جریان بود. حالا مشغول به کار جدیدی است؛ بدون اینکه کفش فوتبال به پا داشته باشد و طبیعی است که کمی احساس ترس کند. او از یک دنیای شلوغ و پر هیجان، به یکباره مجبور است کار دیگری را تجربه کند که مطمئنا برای هیچ کس به اندازه دوران بازی، هیجان انگیز نیست؛ این مورد برای توتی چند برابر است.
صادقانه می گویم، فکر نمی کردم این قدر سریع به نقش جدیدش عادت کند. مهم نیست که نقش او چیست؛ توتی یعنی توتی. به نظرم کت و شلوارش مثل سوپرمن است، در نهایت آن ها را در می آورد و زیرشان، پیراهن شماره 10 و بازوبند کاپیتانی دارد.
همیشه به او توصیه می کردم که یک سال زودتر کارش را تمام کند. سال آخر، فصل خوشایندی نبود، برای مربی، برای ما هم تیمی هایش. برای هواداران رم هم خوشایند نبود. می شود دائما بگوییم که همه چیز خوب است، همه دوستند، مشکلی نیست. ولی این ها حقیقت ندارد. این یک جنگ داخلی کاملا آشکار بود.
دوران پس از بازنشسگیِ من؟
نمی دانم چون از یک طرف دوست دارم، مسافرت کنم، دنیا را ببینم و در تعیین برنامه های طولانی مدت آزاد باشم. در این شغل، همیشه دستتان بسته است و نمی خواهم در آینده این طور باشد. اما از طرف دیگر، آیا خوشم می آید کل روز در خانه باشم؟ من که هرگز قبلا چنین چیزی را تجربه نکرده ام. همین می تواند باعث ایجاد تنش در خانواده ام شود. آیا دوست دارم مربی شوم؟ حس و علاقه به مربی شدن هر روز در من در حال افزایش است.
با مربیانی کار کردم که در طول دوران بازی ام مرا شیفته کارشان کردند. فارغ از 4-4-2، 4-3-3 یا 4-5-1، بحث بر سر فرماندهی است که 20 بازیکن را رهبری می کنند. از این خوشم می آید. درک می کنم که کار بسیار سخت و پر استرسی است پس تردیدها سرجایشان هستند و امیدوارم که بتوانم با گذشت زمان این موضوع را حل کنم. اما به نظرم کل کاری که می توانم در فوتبال انجام بدهم، همین است؛ پس مربیگری هم خوب است!
کار کردن با سرمربیان متعدد؟
در مقطعی، هم لوچانو اسپالتی و هم آنتونیو کونته، مربی من بودند. آن ها مربیان بسیار متفاوتی هستند؛ چه از نظر تاکتیکی و چه از نظر سبک حرف زدن با بازیکنان اما هر دو مقبول و مورد احترام تیم هایشان هستند.
رودی گارسیا هم جنبه هایی فوق العاده داشت که دوست دارم به عنوان مربی از آن ها الهام بگیرم و در مورد انریکه نیز همین طور است. مربیانی بودند که با آن ها نتوانستم دوست شوم. بخواهم راست بگویم، فقط یکی از آن ها این گونه بود [زمن] و در آن مورد باید یادم بیاید که کاری که او با من کرد را با بازیکن دیگری انجام ندهم.
بوفون؟
جیجی هم به فکر این است که کار بعدی اش چه می تواند باشد. آدم مثبتی است و بسیار صادق. یک هم تیمی باورنکردنی است، انگیزه دهنده ای مثال زدنی و یک برنده مطلق. به نظرم مدیر بزرگی می شود البته امیدوارم در فدراسیون.
او کسی است که نباید راحت از دستش بدهیم، همان طور که نباید پائولو مالدینی و روبرتو باجو را از دست می دادیم. از دست دادن مالدینی برای فدارسیون به نظر من دیوانگی و مسخره بود؛ تقریبا کاری کفرآمیز در فوتبال ما بود.