اختصاصی طرفداری- دیگر همه هواداران به خوبی می دانند داستان مهدی طارمی و ریزه اسپور ترکیه از چه قرار است. نیازی نیست زیادی برگردیم به گذشته که چه اتفاق هایی دست به دست هم دادند تا یک فاجعه در آستانه یک بازی سرنوشت ساز، روحیه تیم و هواداران را نابود کند. البته با توجه به شخصیتی که مهدی طارمی در این یکی دو سال از خود نشان داده است به خوبی در اذهان فوتبال دوستان باقی می ماند. موضوع به یک باره رفتنِ مهدی طارمی به ترکیه بود، روزهایی که وکیل مهدی طارمی، سرپرست پرسپولیس و سخنگوی باشگاه به ترتیب قسم می خوردند که مهدی طارمی قصد رفتن از پرسپولیس را ندارد و به زودی برمی گردد. آنقدر محکم روی حرفشان ایستاده بودند که وقتی پس از چندساعت تصاویر عقد قرارداد مهدی را با ریزه اسپور دیدیم به چشمان خودمان شک کردیم. اما واقعیت داشت، همه چیز قانونی بود، مهدی طارمی با ریزه اسپور ترکیه قرارداد داخلی بسته بود. از همان ابتدا رامین رضاییان و مهدی طارمی به یک اندازه به پرسپولیس و هواداران پشت کردند. البته رامین شجاعتر و مهدی مظلوم نماتر. رامین قبل از قرارداد با تیم ترکیه ای شرط میگذارد لباس پرسپولیس را بپوشد، آن سو مهدی خودنویس را در دست گرفته بود و با همان چهره ساده اش امضا پشتِ امضا میکرد، گهگاهی هم به لنز دوربین نگاه میکرد و روی ورقه ها انگشت میزد. اما رامین شد پسرِ بد، شد «مهدی فریب»، شد بی بندوبار.
چندوقتی از توهین های بی وقفه به رامین رضاییان و مهدی طارمی گذشته بود که نیمههای یک شب رامین در صفحه شخصی خود نوشت «خبر خوبی در راه است». در آن روزها حسین هدایتی بدون آنکه وثیقه میلیاردی پشتش باشد در پاسخ به هوادارانی که تیم شان را بدون دو بازیکن ملی پوش، آن هم در عرصه آسیایی قلع و قمع می دیدند، آستین ها را بالا زد و به گفته خودش ملبغی را برای آزادی مهدی طارمی از باشگاه ترکیه ای فراهم کرد. مبلغی که روز گذشته مشخص شد حسین هدایتی که آن روزها دستی بر آتش هم داشت یک میلیارد و ششصد میلیون تومان بود. خلاصه اش کنم، ابتدا مهدی طارمی و پس از آن رامین به پرسپولیس بازگشتند. چند عذرخواهی و دلجویی از هواداران و کادرفنی ماحصل همه آن روزهایی بود که دفاع راستِ ملی پوش پرسپولیس با تانک سلفی می انداخت و دیگری حرف از تقدیر و قسمت و جمله کلیشه ای «یک روز همه چی رو به هواداران می گم» بر زبان می آورد. فرش قرمزی آنچنان در کار نبود، اگر هم بود برای مهدی بود اما برای رامین نبود. قرار بر این بود مهدی طارمی و رامین رضاییان به هر شکلی تنبیه شوند، این خواسته هواداران بود، بیجا هم نبود. خواسته هوادارانی که به این بازیکن ها پروبال بخشیده بودند یک تنبیه سفت و سخت برای تازه به دوران رسیدهها بود. اما آنچه به وقوع پیوست باور کردنش کمی سخت بود، همان بازی اول مهدی طارمی به بازی گرفته شد. آقای گل به عنوان بازیکنِ ذخیره وارد بازی شد تا تنبیه سفت و سختش تنها در یک نیمه نیمکتنشینی به اتمام برسد. مهدی طارمی به ترکیب بازگشته بود و رامین رضاییان که مظلوم نمایی پسرِ بوشهری را هم روی دوش میکشید، شده بود سیبل. و بعدها البته شد وصله ناجور. حقیقت اینجاست برانکو از همان ابتدا هرچقدر که مهدی را می خواست، رامین را نمی خواست. اینقدر مصمم بود که در یکی از کنفرانس های خبری که به ستوه آمده بود با صدای بلند گفت «تا وقتی من هستم رامین جایی در پرسپولیس ندارد. سوال بعدی» و کاغذ هایی که در دست داشت را تکه و پاره کرد و بر زمین ریخت. اما حکایت طارمی متفاوت بود.
حکایت مهدی طارمی در باشگاه پرسپولیس همیشه متفاوت بود. بازیکنی که درست یا غلط نام اش به هر طریقی در تاریخ باشگاه ماندگار خواهد ماند. جدا از مقام آقای گلی که به دست آورده است، با رفتار های عجیب غریبی هم که دارد با خیلی از بازیکنان متمایز است. برای شرح دادن موقعیت های از دست داده مهدی طارمی حرف زدن بیهوده است، همانطور که ستایش از مهدی طارمی به عنوان یکی از برترین مهاجمین سال های اخیر فوتبال ایران عایدی ندارد. مثل مهدی طارمی در فوتبال ایران کم نبودند، نمونه اش آرش برهانی. بازیکن خوش اخلاق رقیب سنتی که یا در عرض چند دقیقه همانند بازی با پیکان با برگردان هتریک می کرد و یا به دروازه بدون دروازبان میلی برای گل زدن نداشت. ملال آور می شد، گاهی این موقعیت های از دست رفته آنقدر پیش می آمدند که هوادار ترجیح می داد با لبخندی ژکوند از آن عبور کند. مهدی طارمی هم در این زمینه همین گونه است، حدودا سال گذشته بود که تنی از پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس که از هدر دادنِ موقعیت های طارمی به ستوه آمده بودند در پاسخ به خبرنگاری که مهدی طارمی را با آرش برهانی مقایسه کرده بود، به مزاح و یا شاید هم به طعنه گفتند «نه آقاجان، خدا نکنه مهدی طارمی مثل آرش برهانی بشه». برهانی هم که از فوتبال دور شده بود در تماسی با پیشکسوتانِ پرسپولیس گله میکند که چرا اینگونه در مورد او حرف زده اند، که در نهایت به هر شکلی از دلِ آرش برهانی دراورند که منظورشان اینگونه نبوده است و بد برداشت شده است.
کاش برای مهدی طارمی میگفتند آرش برهانی در یک دههای که در لباس رقیب دیرینه بازی کرد همواره اولین نفری بود که قرارداد خودش را بدونِ هیچ قید و شرطی تمدید میکرد، حتی فصل هایی که برهانی آقای گل شد و چهره یک بازیکنِ شاخص را داشت با آنکه قراردادهای بهتری میتوانست ببندد اما نه یهویی هوای ترکیه به سرش زده بود تا تیم به منجلاب بیفتد و نه هوای شبانه رفتن از اردوی تیم را در سر داشت. برهانی یک دهه بازیکنِ استقلال بود اما به رغمِ نیمکت نشینی حتی یک مصاحبه و کوچک ترین حاشیه را برای تیمش به وجود نیاورد، چه برسد به اینکه در دومین فصلِ حضورش دست به اعتصاب بزند و در کوران بازی های آسیایی با اشتباهاتی که در گذشته انجام داده بود تیم را وارد یک حاشیه بزرگ بکند. بیش از این نمی شود از اصل موضوع فاصله گرفت. مقوله رامین رضاییان، و حتی آرش برهانی بماند برای فرصتی دیگر. صحبت مهدی طارمی است، بازیکنی که یکی از مقصران اصلی این فاجعه نام دارد.
مهدی طارمی با تصمیماتی اشتباه راهی را رفت که نباید می رفت. محرومیتی که اگر در دادگاه تجدیدنظر تغییر نکند، جنگیدن برای آقای گلی، افتخار آفرینی در آسیا و حتی شانس رسیدن به لقب پر رنگ و لعاب «مرد سال آسیا» را هم از دست می دهد، به همه این اتفاقات، بسته شدن پرونده مهدی طارمی در تیم ملی ایران در جام جهانی را هم اضافه کنید. اتفاقاتی که دست به دست هم داد تا مهدی طارمی تاوان اشتباهات اش را به بدترین شکل ممکن بدهد.
فقط چند روز به بازی مهم با الهلال مانده، به مهم بودن این بازی فقط همانقدر اشاره کنم که این مسابقه فوتبال که صرفا باید برای سرگرمی جوانان، تحفه صلح در جهان و پیمان برادری در خاورمیانه باشد، ابعادی فراتر از ورزش به خود گرفته است. در مرگ و زندگی بودن این دیدار، همان که زمین های بی طرف پذیرای نماینده ایران و سعودی هاست. این دیدار فوتبال بدون تردید مهم ترین بازی یک دهه اخیر پرسپولیس و حتی فوتبال کشورمان است. اما در روزهایی که آرامش باید از در و دیوار باشگاه پرسپولیس بالا برود همه چیز رنگی غیرقابل تحملی به خود می گیرد. بار دیگر ثابت می شود علیرضا بیرانوند هیچ نشانی از دروازبانی که بشود بر او تکیه زد ندارد، همانطور که بر روی هر دو گلی که مقابل سوریه درون دروازه اش شد بی تقصیر نبود تا رکورد تیم ملی به راحتی از دست برود، و گل هایی که در بازی مقابل پیکان و سپاهان که منجر به از دست رفتن صدرنشینی برای پرسپولیس شد هم عملکرد قابل دفاعی نداشت. به دیگر نکته ای که می توان اشاره کرد به جای خالی سیدجلال حسینی در قلب دفاع پرسپولیس است، با همه تلاشی که محمد انصاری و شجاع خلیل زاده انجام می دهند باز جای خالی کاپیتان احساس می شود. عملکرد هافبک دفاعی های پرسپولیس در این دو سه بازی اخیر هم مثل گذشته نبود، و خط هافبک تیم هم آنچنان تعریف نداشت. با این حال همه این نواقص فنی و تاکتیکی با درایت برانکو ایوانکویچ قابل حل شدن است اما نکته مهم تا به این لحظه محرومیت مهدی طارمی از بازی با سعودی هاست. بازیکنی که با تصمیمی اشتباه پرسپولیس را به مقصد ترکیه ترک کرد، و بدتر از آن آنگونه به ایران برگشت که امروز در بازی منتهی به فینال آسیا هم هواداران دل نگران شوند و هم باشگاه پرسپولیس قلع و قمع شود.
سوال اینجاست مبلغی که حسین هدایتی ادعا دارد که برای رضایت باشگاه ترکیه ای به مدیران پرسپولیس داده، چه شده است؟ نکته غم انگیز اینجاست حسین هدایتی اذعان کرده است که رسید این مبلغ نسبتا سنگین را از باشگاه پرسپولیس دارد و آن ها بوده اند که این مبلغ را به باشگاه ترکیه ای پرداخت نکرده اند. البته با گفته های مدیرعامل پرسپولیس جناب طاهری مبنی بر اینکه "انتظار چنین اتفاقی را داشته است" پرده ای دیگر از این فاجعه نمایان می شود. اما آیا می توان بی کفایتی مدیران باشگاه های پرسپولیس و حتی باشگاه استقلال را نادیده گرفت؟ تا چه زمانی باید دلهره مسائل حقوقی باشگاه را هم هواداران فوتبال داشته باشند؟ آیا می توان رویایی که می توانست با حضور در فینال آسیا رنگ واقعیت به خود بگیرد را از هواداران سلب کرد؟ مسئول سردرگمی بازیکنان پرسپولیس که حتی میلی برای مصاحبه در فرودگاه پیش از عزیمت به امارات را نداشتند را چه کسی می دهد؟ چه کسی مسئول این بی اخلاقی ها و این سهل انگاری ها است؟ چه اندازه وکیل مهدی طارمی مقصر است؟ چه اندازه مهدی طارمی خودش را مقصر می داند؟ آیا امروز حسین هدایتی مستحق این نیست که برای دخالت های بیجا سرزنش شود؟ چه اندازه سرپرست باشگاه مقصر این فاجعه هستند؟ تا چه زمانی باید هواداران فوتبال چوبِ بی کفایتی، نابخردی، نابلدی مدیرانی را بخورند که هیچ نقطه اشتراکی با فوتبال و ورزش را ندارند. چندبار دیگر باید به خاطر اشتباهاتی همانند پرداخت نکردن بدهی ها، یا استفاده از بازیکنان سه اخطاره، جریمه های آنچنانی شویم؟ محرومیت تراکتورسازی، محرومیت استقلال، سهل انگاری در تیم ملی امید، عدم آگاهی در سپاهان و امروز عدم مدیریت در پرسپولیس. به راستی دیگر چه فاجعه ای باید روی دهد تا وزیر ورزش تصمیمی درست را بگیرد؟
اگر دیروز انتقاد کردیم که آقایان مدیر زشت است، زننده است که کاسه گدایی در دستتان گرفته اید و با سواستفاده از احساسات هواداران، که در این شرایط سخت کشور از وعده غذایی خود و خانواده شان بزنند تا برای شما و بازیکنان میلیاردی تان پول واریز کنند، فکر امروز را هم می کردیم. البته به خوبی می دانیم تا چندروز دیگر، چندهفته دیگر که التهاب هواداران کمی فروکش کرد دوباره با تصویری از شماره حساب باشگاه بیانیه خواهید داد که «آهای هوادار حماسه ای دیگر بساز». همانطور که برای ژوزه و دستیاران اش این کار را انجام دادید، و فردایی دیگر برای توریست هایی چون آلکسی پلییانسکی و ولادیمیر پریموف که مشخص نیست چرا با آن مبلغ هنگفت آمدند و چرا رفتند این رویه را ادامه خواهید داد. جناب آقای طاهری پاسخ هواداران را چه کسی می دهد؟ پاسخ امید عالیشاه را که برخلاف احمد نورالهی نمی تواند به پرسپولیس بازگردد را چه کسی می دهد؟
اشتباهات زشت، عدم مدیریت صحیح، بی کفایتی در باشگاه، اجازه دخالت به آنهایی که به زور وثیقه آزاد هستند، فقط بخشی از فاجعه ای هستند که امروز گریبان فوتبال را گرفته است. آقای مهندس طاهری؛ این اشتباه بزرگی که پرسپولیس را تا به این لحظه با مبلغی سنگین جریمه و از دو پنجره نقل و انتقالات محروم، و به محرومیت یکی از بازیکنان منجر شده، حاصل سهل انگاری و خطای شما و اعضای هیات مدیره بوده است. تردید نداشته باشید اگر چنین اتفاقی در هر سازمانی، در هر کشوری به وقوع می پیوست تمامی متصدیان علاوه بر عذرخواهی از سمت خود استعفا می دادند. اما متاسفانه امروز اشخاصی که با کم درایتی، پشت نتایج پرسپولیس و البته محبوبیتِ برانکو ایوانکویچ سنگر گرفته اند تا به هر طریقی بر فاجعه ای که از پیش می دانستند سرپوش بگذارند. شما متهم هستید آقای طاهری، شما خطاکاری آقای هدایتی، شما مسئول هستید آقایان هیات مدیره؛ و شما مقصری آقای طارمی.
حق هوادار این نیست، و چه راست گفته بود که فوتبال ایران را به نامادری سپرده اند.
پی نوشت: واژه نامادری در فوتبال را پسندیدم اما تعبیر بدی در زندگی مان نشود. چه بسا فرزندانی بوده اند که هرگز نتوانستند قبول کنند که نامادری شان آن ها را به دنیا نیاورده است.