طرفداری- پیاده سازی سبک «بازی پوزیسیونی» بسیار دشوار است و برای اجرای دقیق و موثر این سیستم، فعال بودن هر ۱۱ بازیکن در زمین کاملا ضروری است. بارسلونای پپ گواردیولا یکی از معدود تیم هایی بود که تمام بازیکنان وظایف خود را به خوبی درک کرده و آن را به درستی اجرا می کردند.
«بازی پوزیسیونی» یک فلسفه است و این فلسفه از اهداف و ایده های مختلفی تشکیل شده است. هدف اصلی این فلسفه جست و جوی پیوسته برای کسب برتری در نقاط مختلف زمین است که این برتری به سه روش عمده یعنی برتری «کمّی»، «کیفی» و «موضعی» بدست می آید.
«برتری کمّی» زمانی به دست می آید که تعداد بازیکنان تیم خودی، از تعداد بازیکنان تیم حریف در یک نقطه ی مشخص بیشتر باشد. مانند برتری سیستم ۳ مدافع در برابر سیستمی با ۲ مهاجم که یک موقعیت 3V2 برای تیم مدافع به وجود می آید.
دارا بودن برتری عددی در هر نقطه از زمین به معنای وجود یک «بازیکن آزاد» است. «بازیکن آزاد» یا «بازیکن مارک نشده» بهترین موقعیت در زمین است و از با ارزش ترین بازیکنان در حملات به شمار می رود. خوان مانوئل لیو در این رابطه می گوید:
به دنبال بازیکن سوم (بازیکن آزاد) باشید؛ زیرا با استفاده از آن می توانید بازی را به نفع خودتان تغییر دهید.
شاید تا به حال به اهمیت دروازبان ها در این سبک پی برده باشید. در هر فاز از بازی، تیم به دنبال کسب «برتری کمی» است و حضور یک «دروازبان-سویپر» در تیم، برتری محسوسی را در خطوط مختلف زمین - خصوصا در خطوط دفاعی - ایجاد می کند.
فرض کنید دو مهاجم حریف در حال پرس دو مدافع مرکزی تیم هستند. در این هنگام نقش دروازبان پررنگ تر می شود. او با حرکتی فعال به سمت مدافعان، یک گزینه ی پاس در اختیارشان قرار می دهد و آن ها با ایجاد موقعیت 3V2 در عقب زمین به «برتری کمی» مورد نظر خود دست میابند.
دروازبان با حرکت به سمت مدافعان یک «برتری کمی» ایجاد می کند. |
در «برتری کیفی» تیم می کوشد از راه ایجاد موقعیت های ۱ در مقابل ۱ یا ۲ در مقابل ۲ که با مواجه کردن بهترین بازیکنان خودی در مقابل بدترین بازیکنان حریف همراه است، به موفقیت برسد. پاکو سریول می گوید:
(در بازی پوزیسیونی) به طور کلی سه نوع برتری وجود دارد؛ کمی، کیفی و موضعی. اما هیچ کدام با برتری کیفی برابری نمی کند.
این ایده بسیار معروف و شناخته شده است. بارها دیده ایم که بازیکنانی مانند سرجیو اگوئرو و گابریل خسوس در مقابل بازیکنان به مراتب ضعیف تری مانند آندریاس کریستینسن و دژان لوورن قرار گرفته اند. این استراتژی در اکثر تیم های سطح بالا رایج است و صد البته بازی پوزیسیونی نیز به عنوان یک سبک فوق العاده سطح بالا از این قاعده مستثنی نیست.
گابریل خسوس در مقابل دژان لوورن و سرجیو اگوئرو در مقابل آندریاس کریستینسن «برتری کیفی» محسوسی را ایجاد نموده اند. |
«برتری موضعی» نیز در جایی رخ می دهد که ترکیب مختلفی از بازیکنان می کوشند تا فضاهای خالی و موقعیت های پاس دهی بیشتر را در فضاهای بین خطوط حریف پیدا کنند. در این رابطه آریگو ساکی می گوید:
بازیکنان ما چهار مرجع دارند: توپ، فضا، حریف و بازیکنان همتیمی. هر اتفاقی که در زمین میافتد به این چهار عامل بستگی دارد. هر بازیکن خودش باید تصمیم بگیرد که کدام هدف عامل حرکت او خواهد شد.
در کسب «برتری موضعی»، از «هوش فردی» به عنوان مهم ترین عامل دخیل در این فرم از بازی نام برده می شود. تمرکز عمده این نوع از برتری بر روی «فضاهای بین خطوط» است، به طوری که بازیکنان با جای گیری مناسب و حرکات به موقع، سعی می کنند از این فضاها بیشترین استفاده را ببرند.
بازیکنانی که با خط زرد مشخص شده اند، توانستند به «برتری موضعی» دست یابند و بازیکنانی که با خط چین زرد در زمین معلوم هستند، برای کسب این برتری تلاش می نمایند. |
همانطور که گفته شد، یکی از مهم ترین بازیکنان در این سبک، «بازیکنان آزاد» هستند. روش های زیادی برای ساخت یک بازیکن آزاد در زمین وجود دارد که از مهم ترین آن ها می توان به «قانون ۱۵ پاس» و «پاسکاری بسته» نام برد. پپ گواردیولا معتقد است تیم نمی تواند در کمتر از ۱۵ پاس به ساختار تهاجمی مناسبی دست یابد. بازیکنان تیم های او با ارسال «پاس های کوتاه» فراوان در فضاهای بسته، می کوشند پس از ایجاد «بازیکن آزاد» آن را در موقعیت مناسبی قرار دهند و با ارسال «پاس های بلند» او را صاحب موقعیت کنند. هدف پپ گواردیولا از ارسال پاس های فراوان در نقل قولی از او خلاصه شده:
هدف، به حرکت در آوردن بازیکنان حریف است؛ نه صرفا خود توپ.
«بازیکن آزاد» باید پشتیبانی شود تا تیم بتواند از این برتری استفاده کند. معمولا برای آماده سازی این پشتیبانی، بازیکنان پیرو این فلسفه به دور توپ جمع می شوند و از بازیکن صاحب توپ حمایت می کنند تا حریف را « تحریک به پرس» کنند. آن ها با این کار مدافعان رقیب را سمت خود می کشانند تا «بازیکن آزاد» به راحتی برای خود فضاسازی کند. خوان مانوئل لیلو می گوید:
یکی از اهداف بازی پوزیسیونی این است که بازیکنان در یک فضای کوچک و بسته به یکدیگر پاس دهند تا بتوانند توپ را به بازیکنی آزاد در فضای آزادتر زمین بفرستند.
در «بازی پوزیسیونی» ساختار حملات تیم ها با آرایش های «مثلثی شکل» یا «لوزی شکل» صورت می گیرد. این ساختار دو ویژگی مهم دارد؛ اول، وجود دو یا چند گزینه پاس در این آرایش است که نتیجه آن، پاسکاری های بی نقص در فضاهای بسته است. دوم، تحقق بخشیدن به «اصل کنترل مرکز» که با ساختارهای مثلثی یا لوزی شکل این اصل به خوبی در زمین اجرا می شود.
بازیکن صاحب تو با کنترل توپ به دنبال تحریک رقیب است. به ساختار مثلثی و لوزی شکل ایجاد شده در زمین دقت کنید. |
تاکتیک دفاعی مورد استفاده در «بازی پوزیسیونی»، تاکتیک «Gegenpress» است. تاکتیک «Gegenpress» یعنی ایجاد فشار و پرس سنگین بر روی تیم حریف بلافاصله پس از دست دادن توپ و بدون اتلاف وقت بهقصد در اختیار گرفتن دوباره مالکیت توپ و میدان. البته این تاکتیک، خود معلول اصل دیگری به نام «مالکیت توپ» است. پپ گواردیولا می گوید:
در فوتبال ما یک توپ داریم و زمانی که توپ را در اختیار داشته باشیم، گلی هم دریافت نمی کنیم!
در تیمهای گواردیولا بازیکنی که توپ را از دست داده رهبری شکار را بر عهده میگیرد. روش آنها در باز پس گیری توپ «Wolf Pack » نامیده میشود. گرگها ابتدا خطوط پاس حریف را قطع میکنند، سپس با سرعت هر چه تمامتر به بازیکن صاحب توپ نزدیک میشوند و قبل از آنکه طعمه بتواند فرار کند یا ثبات لازم را کسب کند، توپ را پس میگیرند. این سبک ترسناک در دفاع، استرس وحشتناکی را به بازیکن صاحب توپ منتقل می کند. او باید سریع تصمیم بگیرد که می خواهد توپ را با یک پاس بلند به نقطه ای امن برساند، یا آن را بی هدف دفع کند. عدم تصمیم گیری به موقع، موجب لو دادن توپ و ایجاد موقعیت خطرناک برای حریف می شود.
به دست گرفتن «ابتکار عمل» اصل دیگری است که اجرای آن حتی در فاز تدافعی نیز الزامی است. استراتژی دفاعی رایج در این فلسفه، شیوه «دفاع منطقه ای» است. در «دفاع منطقه ای» بر خلاف «دفاع نفر به نفر»، بازیکنان بیشتر عمل (کنش) هستند تا عکس العمل (واکنش)؛ زیرا در «دفاع منطقه ای» هر بازیکن از منطقه مخصوص خودش حفاظت می کند و مهاجمان باید نسبت به حرکات مدافعان واکنش نشان دهند. این یعنی در اختیار گرفتن نبض بازی و ابتکار عمل در تمامی فازها.
بازیکن صاحب توپ درست پس واگذاری توپ به حریف نزدیک می شود. بقیه هم تیمی ها نیز خطوط پاس را قطع می کنند و به صورت آهسته به سمت توپ حرکت می کنند. |
تاکتیک های قابل اجرا در بازی پوزیسیونی آنقدر متنوع و جالب هستند که خود یادداشتی جدا می طلبد. به هر حال استفاده از تاکتیک های مختلف و خاص کاملا به روحیات و نظرات فنی مجری سبک «بازی پوزیسیونی» مربوط است و سرمربی تصمیم می گیرد که از کدام تاکتیک استفاده کند.
پیشتر عنوان شد که «بازی پوزیسیونی» یک فلسفه پیچیده است و برای اجرای صحیح آن به بازیکنان خاص، تمرینات خاص و کادرفنی خاصی نیاز است. به علاوه ی این ها، تمرینات تیمی و انفرادی بازیکنان نیز خاص است. تیم های پیرو این سبک با اجرای تمرینات مختلف سعی می کنند، حرکات مخصوصی را که سرمربی به آن ها آموزش می دهد، در «ضمیر ناخودآگاه» خود ثبت نمایند تا در شرایط واقعی بتوانند با چشم بسته تکنیک و تاکتیک های مختلفی را اجرا نمایند.
ویژگی دیگری که در «بازی پوزیسیونی» مشاهده می شود، درگیر بودن همه ی بازیکنان در همه ی فازهای بازی است. در این سبک، تمام بازیکنان موظف هستند چه در فاز تدافعی (پرس از جلو و استفاده از تاکتیک «Gegenpress») و چه در فاز تهاجمی (گلزنی مدافعان و شروع بازیسازی از عقب خط دفاعی و دروازبان) مشارکت داشته و حداکثر فعالیت را در این فازها داشته باشند.
اساساً در «بازی پوزیسیونی» زمین به مناطق مختلفی تقسیم شده و هر بازیکن با توجه به شرایط فنی و روحی خود، در هر یک از این مناطق خاص، وظایف خاصی را به دوش می کشد. بازیکنان فرار های سریعی می کنند و با «اورلپ» های فراوان به دنبال کسب برتری هستند. بازیکنان با به گردش در آوردن توپ درمناطق مختلف زمین، و بازیکنانی که از توپ دور هستند، با فرار ها و حرکات خود، سعی در شکستن خطوط دفاعی حریف دارند. بزرگترین انتقاد کارشناسان فوتبال (و نه هوادارهای تعصبی فوتبال) به این سیستم، سفت و سخت بودن آن و نبود هیچ گونه حرکات انفعالی در زمین است. واریانت های تقریبا نامحدودی برای اجرا در زمین وجود دارند و هیچ تیمی نیست که بتواند همه ی آن ها را اجرا کند. پس شما باید بازیکنان مد نظر خود را برای مدتی در کنار یکدیگر تمرین بدهید و با اجرای چند ورد جادویی، بتوانید سیستم رویایی خود را به واقعیت نزدیک کنید.
احتمالاً با خواندن این یادداشت به اهمیت فاکتور زمان در تیمهای پیرو این سبک پی برده اید. ممکن است بگویید که تیمهایی مانند منچستر سیتی در فصول نقل و انتقالات، اصطلاحا بازار را شخم میزنند اما باید به این نکته هم توجه داشته باشید که اکثر خریدهای منچسترسیتی بازیکنان جوان و آینده دار هستند.سرمربیانی مانند پپ گواردیولا میتوانند با پول هر بازیکنی را بخرند اما زمان؟ هرگز. گواردیولا به زمان نیاز دارد تا تیم قدرتمندی را آماده کند. حتماً بارسلونای 2011 (و همچنین سال سوم حضور او در بایرن مونیخ) را با خاطر دارید. یادتان هست که چطور حریفان خود را در کنار بازی تماشاگر پسند در هم میکوبید؟! آن ها علاوه بر داشتن بازیکنان سطح بالا، زمان زیادی را نیز با هم گذرانده بودند. زمان خریدنی نیست و باید به مجریان این سبک دشوار فرصت داده شود تا تیم رؤیایی هواداران را بسازند. آن ها به زمان نیاز دارند تا تیم هایی مانند بایرن مونیخ و بارسلونا ساخته شوند.
«بازی پوزیسیونی» پیچیده است و اجرای تاکتیکهای این سبک از خودش هم پیچیدهتر است. سبکی پیشرفته به بازیکنانی پیشرفته نیاز دارد و توقع اجرای یک سبک کلاس بالا با بازیکنانی معمولی کاملا غیرمنطقی و غیرعقلانی است. مالکیت توپ حریف را از نظر روانی نا امید میکند زیرا نمیتوانند آنها کاری را که دوست دارند انجام بدهند. تاکید بر مالکیت توپ به صورت مستمر و در مدت زمان طولانی، حس تحت کنترل داشتن بازی را به تیم انتقال میدهد و حریف را به شدت عصبانی می کند. اما این را بدانید که مالکیت توپ صرفاً نتیجهی اجرای درست اصول فلسفه «بازی پوزیسیونی» در فاز تهاجمی است. نه یک هدف!
این مالکیت میتواند به طور ذاتی روحیات تیم مدافع را مختل کند (به دلیل اینکه آنها نمیتوانند گل بزنند؛ زیرا توپ تحت اختیارشان نیست). اما باز هم می گویم، مالکیت توپ هدف اصلی این سبک از بازی نیست. به ثمر رساندن گل، دفاع از دروازه خودی و حفاظت از برتریهای مالکانه (مانند مالکیت توپ) تنها نتایج منطقی سبک «بازی پوزیسیونی» هستند، نه هدف اصلی تیم. هدف؛ کسب پیروزی همراه با با ارائه یک بازی بی نقص است. اهداف و ایده های آرمانی این فلسفه در عین پیچیدگی، به طرز اعجاب آوری جذاب و هیجان انگیز است؛ به طوری که در شرایط ایده آل کمتر کسی پیدا می شود که از این سبک لذت نبرد. شاید با نبود این فلسفه و مجریانش، ورزش فوتبال برای همیشه در منجلاب تجارت غرق می شد و نام خود را از ورزش فوتبال به صنعت فوتبال تغییر می داد.
ارسالی مهدی عبدی، نویسنده افتخاری طرفداری
برگرفته از وبسایت TheFalse9