اختصاصی طرفداری- فوتبال هلند و تفکرات هلندی با نام توتال فوتبال گره خورده است. هر جایی که نام مربیان هلندی به چشم می خورد می توان به جستجوی ردپایی از توتال فوتبال بود و نتایج قابل قبولی به دست آورد. پیتر بوش سرمربی تیم دورتموند نیز از این قاعده مستثنی نیست.
برای پیدا کردن نشانه های توتال فوتبال در بازی دورتموند کافی ست نگاهی به گل های زده شده این تیم در بازی مقابل کلن بیندازیم.
بازی سازی برای گل اول از زمین دورتموند با یک پاس بلند آغاز شد. هر چند در ابتدا توپ به بازیکنان کلن رسید اما، در جایی که اولین نشانه توتال فوتبال به چشم می خورد، اوبامیانگ برای توپگیری و توسعه حمله به تیمش کمک می کند و بلافاصله در فاز حمله شرکت می کند. این بار و در فاز حمله کاسترو به مهاجمان اضافه می شود. نزدیک شدن هافبک ها به محوطه جریمه حریف و قرار گرفتن آنها در یک خط با مهاجمان یکی دیگر از مشخصه های تفکرات سرمربی هلندی زنبورهاست.
بلافاصله بعد از گل اول نیز شاهد حضور فیلیپ (مهاجم تیم و زننده گل اول) در کار دفاعی و کمک به مدافعین تیم هستیم.
در گل اول یارمولنکو از سمت راست اقدام به ارسال توپ و ایجاد موقعیت می کند اما در دقایق پایانی نیمه اول، این بار اوبامیانگ که با یک پاس بلند در زمین کلن صاحب توپ شده از همان منطقه این وظیفه را ایفا می کند. این بار یارمولنکو از مرکز زمین به پشت محوطه جریمه حریف حرکت می کند تا در صورت رسیدن توپ اقدام به گلزنی کند. توپی که اوبامیانگ ارسال کرد، با دخالت مدافع کلن به کرنر فرستاده شد و در نهایت با تکرار کرنر منجر به گل دوم شد.
گل سوم از روی نقطه پنالتی به ثمر رسید اما پاسخ اینکه پنالتی چگونه به دست آمد و توپ چگونه به محوطه جریمه کلن رسیده بود، می تواند کامل کننده پرسش مطرح شده در عنوان این یادداشت باشد.
داهود که در صف مهاجمان تیم قرار گرفته بود زمانی که تیم توپ را از دست می دهد به عقب برگشته، در میانه میدان توپگیری می کند و دوباره به مهاجمان اضافه می شود تا حمله ای را ترتیب دهند. حرکتی که زمینه ساز ارسال توپ به داخل محوطه جریمه و به دست آمدن پنالتی می شود.
قبل از به ثمر رسیدن گل چهارم، جابجایی بازیکنان تیم دورتموند در سمت راست زمین مشهود است: پیشچک کنار خط طولی توپ را دریافت کرده پاس می دهد و به عمق نفوذ می کند. بلافاصله بازیکن دیگری جای خالی او را پر می کند تا دوباره توپ را دریافت کرده و به پیشچک که حالا در عمق و میان مهاجمان جای گرفته پاس بدهد. این حرکت و جابجایی، موجب فاصله گرفتن دو بازیکن کلن که نزدیک به توپ هستند می شود و توپ از فضای خالی بین آنها به پیشچک می رسد تا توپ را به محوطه جریمه بفرستد و برای اوبامیانگ زمینه گل جهارم را فراهم کند. از طرفی حرکت سریع پیشچک موجب غافلگیر شدن سایر مدافعین شد و قبل از رسیدن آنها به محوطه جریمه گل توسط اوبامیانگ به ثمر رسید.
روی گل پنجم تقریبا تمامی بازیکنان دورتموند در حمله شرکت داشتند و با پاسکاری از میانه های زمین کلن سعی در رسیدن به دروازه تیم حریف داشتند. اینکه زردپوشان دورتموند به صورت پیوسته در حال حرکت بودند تا از فضاهای خالی استفاده کنند و بازیکن خودی به آنها پاس بدهد موجب شده بود تا دفاع حریف در دفاع دچار سردرگمی شود و فضاهای خالی زیادی برای دورتموند ایجاد شود. در نهایت یکی از این فضاها موجب رسیدن توپ به داهود و پاس او به فیلیپ می شود که گل پنجم را در پی داشت.
آنچه مسلم است در بازی دورتموند بارها و بارها شاهد جابجایی بازیکنان در موقعیت های مختلف بوده ایم. گاهی بازیکنان مدافع و هافبک ها در حمله شرکت کرده اند، گاهی مهاجمان در کارهای تدافعی به کمک تیم آمده اند. اتفاقی که انتظار می رفت در بازی این تیم دیده شود و با انجامش دفاع حریف را به دردسر می انداخت و در نهایت موقعیت های مختلف گلزنی را برای زردپوشان فراهم کرد.