به نقاط مختلف ورزشگاه که نگاه می کردیم افرادی مشاهده می شدند که با لباسهای بلند سفید یا همان دشداشه، لباس محلی اعراب، وارد ورزشگاه شده بودند. ظاهرا این اتحاد برای اولین بار، آن هم در یک بازی بین المللی صورت می گرفت. تا اینجای کار همه چیز عادی به نظر می رسید.
امروز مصاحبه زشت رییس باشگاه الهلال مبنی بر نفرتش از ایران روی خبرگزاری ها آمد. این مصاحبه موجب عصبانیت تمامی مردم ایران شده بود؛ اما به محض ورود تیم عربستانی به زمین هواداران ایستاده شروع به تشویق این تیم کردند، که البته این موضوع را نیز می توان پای احترام آنها به تیم میهمان گذاشت.
از همان ابتدا و به محض ورود بازیکنان و صف بستن آنها برای قرائت قرآن، شعارهای عربی آغاز شد. عجیب بود که این اتفاق برای اولین بار بود که رخ می داد.آن هم در یک بازی بین المللی. اما اتفاق عجیب تر این بازی در دقیقه 36 رخ داد. جایی که 40 هزار هوادار حاضر در ورزشگاه به یک باره شروع به دادن این شعار کردند که البته به کرات در طول بازی تکرار شد:
یاالهواز العربی، جیبینه الکاس الذهبی
ای اهواز عربی، بر تنم جامه طلایی بپوشان
شعاری که برای اولین بار با این شور و هیجان سر داده می شد و همه ی اهوازی ها و البته خوزستانی ها می دانستند که چه معنایی دارد. تجزیه طلبی. شاید بنا بود تا باز هم این صدا به کشورهای همسایه رسانده شود که شد، اما اکنون که چند ساعت از پیروزی نماینده کشورمان گذشته و به این قضیه می نگریم متوجه می شویم که برنده بازی ما نبودیم؛ ما عرق به پرچممان را در کشور خودمان باختیم.
آری. سال گذشته برخوردی صورت نگرفت تا امسال هم این بار متحدان جنوبی گروهی از آذری ها، دست به تکرار خاطره تلخ سال گذشته بزنند و این بار با این دسته شعار ها باز هم اتفاقی که نباید می افتاد را رقم بزنند.
این شعارها آنقدر ادامه پیدا کرد تا به دست گیری چند تن از همین افراد انجامید. شاید امروز علی رغم تمام خوشحالی ها تنها روزی بود که ایرانی در ورزشگاه خودش و در عین میزبانی احساس غربت کرد. اتفاقی که نباید می افتاد، به وقوع پیوست تا بار دیگر ما در یک بازی بین المللی و زیر پرچم کشور خودمان بازنده و سرافکنده از ورزشگاه بیرون بیاییم.
اینکه چگونه به همین سادگی از کنار این اتفاقات می گذریم شاید در حیطه کاری ما ورزشی نویسان نباشد. فقط امیدواریم این شعارها و این اتفاقات تلخ هرگز تکرار نشود.