- تیپ شخصیتی: INTJ
- عنوان: رهبر - فیلسوف
- کارکرد: درونگرا - شمی - فکری - داوری کننده
- ویژگی های فکری: استراتژیست، تحلیل گر، نظریه پرداز، خلاق و دانش طلب
- ویژگی های شخصیتی: آرمانگرا (ایده آلیسم)، با انگیزه، مستقل، منطقی، انتقاد پذیر ، قاطع، کنجکاو و علاقه مند به مسائل پیچیده
- ضعف های شخصیتی: توقع بیش از اندازه از دیگران، انتقاد کننده صریح و بسیار استقلال طلب
در شخصیت گواردیولا به عنوان یک فیلسوف، سه ویژگی برجسته مشاهده می شود:
می داند که می خواهد چه کار کند |
پس از رسیدن به شهر منچستر، زیاد طول نکشید تا او دروازبانی را که در فلسفه اش جایی نداشت - یعنی جو هارت - از لیست تیم خط بزند. علت؟ پپ می خواست که شروع حمله ی تیم از دروازه خودی استارت بخورد و متوجه شد که هارت به اندازه ی کافی برای این امر مناسب نیست.
به استراتژی اش اعتماد می کند |
گواردیولا یک هدف و چند راه وضع کرده و از بازیکنانش می خواهد که به همان روش بازی کنند و تحت هیچ شرایطی از هدف مشخص شده دور نشوند. چرا باید اینطور باشد؟ مشخص است. او جام ها و افتخارات زیادی را هم در اسپانیا و هم در آلمان کسب کرده است و می خواهد همین راه را همواره ادامه دهد. حتی بار شاهد بودیم که پپ چندین بازی را بدون حتی یک برد پشت سر گذاشته، اما به هیچ وجه عقیده و ارمان خود را تغییر نداد و به بازیکنانش نیز این عقیده را دیکته نمود.
گاهی اوقات دیده ایم که یک بازیکن هر چه قدر هم بد باشد، در بیشتر بازی ها در ترکیب ثابت تیم حضور دارد، در حالی که به نظر می رسد جایگزین بهتری نیز برای او وجود دارد. در بیشتر مواقع پپ گواردیولا به بازیکنانش این فرصت می دهد که خودشان را اثبات کنند. هر بازیکنی فراز و نشیب های خودش را دارد و پپ این را می داند. لروی سانه جدید ترین محصول این طرز فکر پپ گواردیولا در تیم منچستر سیتی است.
مهم ترین و شناخته شده ترین بخش شخصیتی پپ گواردیولا میل به کمال بیش از اندازه اوست. آرمان گرایی یعنی نگاه به اهداف والا داشتن و به بهانه های گوناگون دست از آن اهداف والا نکشیدن و خیلی روشن است که برای رسیدن به هر هدفی باید برنامه ریزی کرد. شاید از خیلی ها شنیده باشیم که عقل و آرمان گرایی دو مقوله جدا از هم هستند؛ اما این جمله هنگامی صحیح است که از اهداف آرمانی واژه منطق را حذف کنیم و در تخیلات غوطه ور شویم. مطمئنا عقل، آرمان گرایی را محکوم نمی کند و محکوم کنندگان آرمان گرایی را باید از جرگه عقل بیرون دانست.
آرمانگرایی را گاهی در برابر واقع بینی قرار می دهند و در پاسخ به آرمانگرایان و در رد آن ها می گویند: «باید واقع بین بود». تضاد آرمانگرایی با واقع بینی، گاه به گونه ای تبلیغ می شود که خود آرمانگراها هم آن را باور می کنند و کارشان به جایی می کشد که وادار می شوند واقع بینی را نکوهش کنند؛ در حالی که ایراد کار در واقع بینی نیست.
اما پپ گواردیولا راه خود را جدا کرد. ایده ی پیروزی در تمام بازی ها به روش پادشاهی و مالکیت بر زمین و با هدف ارتقا سطح کیفی فوتبال، تعریف کلی آرمان والای اوست.
گواردیولا معماری ساختمانی را بر عهده گرفته که در آن کسب برتری هدفی است که با انتخاب سبک بازی پوزیسیونی و اصل ارسال پاس های متعدد، راه را برای در اختیار گرفتن مالکیت توپ، همراه با پی ریزی حرکات تاکتیکی و تکنیکی مختلف، هموار می کند. ایده ی کلی فلسفه ی گواردیولا در نقل قولی از او خلاصه شده است:
حریف را حرکت دهید، نه توپ را. آنها را با پاس های متعدد به پرس کردن خود تحریک کنید. شما توپ را در یک سمت در اختیار دارید تا در سمت دیگر کار تمام کنید.
پپ تمایل دارد که منشا این ایده را به شخص دیگری نسبت دهد. شخص مورد نظر گواردیولا، یوهان کرایوف فقید است؛ مردی که فوتبال را متحول کرد. گواردیولا در بارسلونا گفته بود که تبادل پاس های تعیین کننده و انتقال سریع در بین فاز ها از مهم ترین عوامل کسب اعتبار تیم بارسلونا در زمان کرایوف فقید است.
گواردیولا پس از مطالعه و آموختن فلسفه بازی یوهان کرایوف، به شدت به آن علاقه مند شده و از آن زمان تاکنون، به دنبال ارتقای سطح کیفی این فلسفه بوده است.
پافشاری گواردیولا بر اجرا و ارتقا این سبک از فوتبال نشات گرفته از شخصیت کمال گرای او به عنوان یک INTJ است. از بارسلونای B گرفته، تا تیم اول کاتالان ها و باوارایی ها و اکنون در منچستر سیتی، او در تلاش است تا سبک بازی منحصر به فرد خود را در سخت ترین شرایط و با در نظر گرفتن عواقب این هدف، ارتقا ببخشد و آن را عملی کند. ژاوی، اسطوره ی محبوب کاتالان در واکنش به منسوب شدن پپ گواردیولا به عنوان سرمربی سیتیزن ها در روزنامه گاردین نوشت:
آیا گواردیولا می تواند فرهنگ پیشرفته و مدرن فوتبال خودش را در فوتبال انگلستان گسترش دهد؟ آیا ایده ها و فلسفه پیچیده او بر لیگ برتر انگلستان تاثیر خواهد گذاشت؟ ممکن است او تغییر کند و یا حتی ممکن است بیشتر رادیکالی شود. اما با همه این ها، این فلسفه یک مذهب برای گواردیولاست و روی برگرداندن از آن به معنای پا گذاشتن بر تمام اعتقادات وجودی خود است.
این نقل قول اهمیت و جایگاه آرمان های گواردیولا را به وضوح نشان می دهد. او در رسیدن به اهدافش بی رحم است؛ یک بی رحم که به هیچ وجه از عقایدش دست نمی کشد، در تمام سختی ها و مشکلات با مهربانی به آرمان والایش تحت هر شرایطی پایبند است و در رسیدن به آن از هیچ تلاشی فرو نمی گذارد.
- تیپ شخصیتی: ENTJ
- عنوان: رئیس - پراگماتیسم
- کارکرد: برونگرا - شمی - فکری - داوری کننده
- ویژگی های فکری: قدرت فرماندهی بالا، برنامه ریز، سخنور، تحلیل گر و نسبتا خلاق
- ویژگی های شخصیتی: عملگرا (رئالیسم)، رئیس، ژنرال، مطمئن به خود، ساخت یافته، سختکوش،علاقه مند به تجربیات عینی، کارآمد، نتیجه گرا، هدفمند، منطقی، واقع بین، اجتماعی، پرانرژی، خوش صحبت، جاه طلب و مسئولیت پذیر
- ضعف های شخصیتی: دیکتاتور، توجه نکردن به احساسات دیگران در تصمیم گیری ها، عجله در کارها، بسیار مشاجره کننده و اهل بحث، استفاده از کنایه ها و طعنه های فراوان در مکالمات و عدم پذیرش کمک دیگران
همانند پپ گواردیولا، در وجود «آقای خاص» نیز سه ویژگی ممتاز به عنوان یک رئیس پراگماتیسم (عملگرا) خودنمایی می کند:
هدف والای مورینیو پیروزی است. شاید این طرز تفکر احمقانه به نظر برسد اما شخصیت مورینیو نمی تواند باخت را تحمل کند و تمایل دارد پیروزی را به هر قیمتی به چنگ آورد. اگر تنها راه پیروزی در بازی، اجیر کردن یک غول دو متری برای منهدم کردن بازیکن کلیدی حریف باشد، او این کار بدون لحظه ای درنگ انجام خواهد داد. او همیشه برای هر مسئله ای که در مقابل ماشین پیروزی او بایستد، راه حل ویژه ای دارد.
کارت برنده خود را همیشه نزد خود نگه می دارد |
ژوزه زیاد صحبت می کند. بعضی مواقع تصور خواهید کرد که او خصوصی ترین اطلاعات خود را با شما در میان می گذارد، اما در واقع صحبت های او تمام چیزی است که خودش مایل است بازگو کند. شخصیت او بسیار بسته و غیر قابل پیش بینی است و کمتر کسی واقعا می داند که در فکر او چه می گذرد.
تلفیق کننده رفاقت و رقابت در تیم |
ژوزه مورینیو روانشناس بسیار قابلی است. بسیاری، دانش رواشناسی او را از علم فوتبالی اش بیشتر می دانند. چه کسی فکرش را می کرد که زلاتان سرکش، زیر دستان این گاوچران حرفه ای رام شود؟ ابراهیموویچ در کتاب "من زلاتان هستم، درباره ی شخصیت ژوزه اینچنین نوشته است:
مورینیو یک ستاره ی بزرگ است... او جالب است. اولین باری که ژوزه با همسر من ملاقات داشت، به او گفته بود: «هلنا، تو فقط یک ماموریت داری. برای زلاتان غذا حاضر کنی، به خوابش لطمه نزنی و در نهایت او را خوشحال نگه داری!» مورینیو دقیقا می داند که بازیکنانش چه می خواهند. من از او خوشم می آید.
مورینیو با شاگردانش همانند فرزندانش برخورد می کند، تا جایی که اکثر بازیکنان زیر دست او، از شخصیت هنرمندانه اش تعریف کنند. در عین حال، ژوزه فضای تیم را طوری تغییر می دهد که حس رقابت به همراه رفاقت درون تک تک بازیکنان زنده و فعال باشد.
همیشه رسانه ها سبک بازی مورینیو را با واژه "اتوبوس" یا در بعضی مواقع، "بوئینگ ۷۷۷" همراه می کنند؛ اما کمتر کسی متوجه می شود که او تمام حرفش را درون زمین نمی زند، بلکه در خارج از استادیوم هم حرف های زیادی برای گفتن دارد.طرز تفکر محافظه کارانه و تدافعی ژوزه در زمین فوتبال، ما را به تفکری اشتباه هدایت می کند که فلسفه های تاکتیکی او بازتابی از شخصیت اوست. شاید او در زمین منفعلانه به نظر برسد، اما در بیرون از زمین و با استفاده از سلاح "رسانه"، حمله های سهمگینی را طراحی و اجرا می کند که تاثیر به سزایی در نتیجه دیدارهای آینده خواهند داشت. برای نمونه ژوزه مورینیو قبل از اولین دیدار خود با آرسنال در اولین فصل حضورش بر روی نیمکت شیاطین سرخ، مطابق معمول تا هنگام آغاز بازی برای اجرایی کردن تفکرات تاکتیکی اش منتظر نماند و در بیرون از استادیوم، بازی را زودتر از موعد مقرر آغاز کرد:
من از آن کسانی نیستم که ۱۰، ۱۵ سال در یک باشگاه میمانند آن هم بدون آن که یک جام واقعی کسب کرده باشند. من موفقیتی واقعی میخواهم. زندگی من اینگونه است. من به احساس غرور و خوشحالی نیاز دارم. واقعیت این است که من دوست دارم همه چیز بر وفق مراد پیش برود و من سالهای زیادی اینجا بمانم.
از این نقل قول دو جنبه مهم از شخصیت مورینیو آشکار می شود؛ اول، تفاوت تفکرات او در داخل و خارج زمین و تاثیر گذاری در هر دوجنبه فوتبال با علم روانشناسی خود، دوم، شخصیت پیروزی طلب او که در بخش دوم این نقل قول به وضوح آشکار است. آفای خاص با روش های خاص نبرد را با حمله های لفظی در بیرون از زمین آغاز می کند و پس از تخریب روحیه حریف به دفاع در داخل زمین می پردازد تا از اشتباهات حریف تضعیف شده، نهایت استفاده را ببرد.
اد اسمیت می گوید:
من از کسانی که با او [مورینیو] کار کرده اند، شنیده ام که از شخصیت کاریزماتیک اش، زبان بدن عالی اش، و سخنوری کم نظیرش تعریف کرده اند. اما کمتر کسی پیدا می شود که از خود واقعی مورینیو خبری داشته باشد. او با روشن کردن آتش احساسات بازیکنان کنترل شان می کند. احساسات زیر دستان خود را به کنترل خود در بیاورید، ذهن آن ها را به سمت خود هدایت کنید و در آخر آن ها را تا حد خود بالا ببرید. این روش بی نظیر مورینیو در کنترل بازیکنان تیمش است.
بدون شک، مورینیو یکی از بهترین مربیان جهان است. او قبل از ورود به جهان فوتبال از زندگی خود به عنوان یک ENTJ آگاهی کامل داشت و از این آگاهی نهایت استفاده را برد. او یک رهبر، سرمربی و یک روانشناس است. شخصیت مورینیو الگوی خیلی از بازیکنان و حتی طرفدارن فوتبال است و مطمئن باشید هر شخصی که با او هم صحبت شود، قطعا او را دوست خواهد داشت.
اگر چه ارتباط تنگاتنگ میزان بودجه ی مصرفی با جایگاه یک تیم در لیگ را نمی توان انکار کرد، اما همه ی این ها با یک شخص صرفا "مربی" به دست نمی آید. عقلانی نیست که بگوییم تیم پر ستاره ای چون رئال مادرید با هدایت برانکو ایواکنوویچ هم می توانست قهرمان لیگ قهرمان اروپا شود. کسانی مانند پپ گواردیولا و ژوزه مورینیو - که از بهترین متضاد های شخصیتی در تاریخ فوتبال هستند - الگوی خیلی از سرمربیان نسل بعد خواهند بود؛ کمااینکه در حال حاضر مربیان بزرگی همچون زین الدین زیدان و ماسیمیلیانو آلگری به صراحت از تاثیر گرفتن روش مربیگری خود از این دو رهبر سخن به میان آوردند.
شاید اشتباه باشد اما از نظر بنده فوتبال مدرن در پپ و ژوزه خلاصه می شود. نه آریگو ساکی و نه یوهان کرایوف فوتبال را تغییر داده اند، بلکه این دو ابرمربی ساختمان سنتی فوتبال راه به سمت نو شدن پیش می برند.جهان فوتبال همیشه به این دو مرد مدیون خواهد بود؛ دو مردی که فوتبال را با نبردی جذاب به سوی تکامل هدایت می کنند؛ نبرد فلاسفه.
ارسالی مهدی عبدی، نویسنده افتخاری طرفداری