مدونا ملکه موسیقی پاپ یک بار تی شرتی با شعار معروف: "ایتالیایی ها این کار را بهتر انجام می دهند." پوشیده بود و این مسئله به خوبی فقط می تواند به فوتبال اشاره کرده باشد.
پس از 4 بار قهرمانی در جام جهانی، تنها برزیل با 5 بار قهرمانی از ایتالیا در این رقابت ها پر افتخار تر است و اگر در ضربات پنالتی فینال جام جهانی 1994 ایتالیا کمی خوش شانس تر بود، اکنون جای دو تیم عوض شده بود.
اما در عرصه باشگاهی قهرمانی در 38 رقابت مهم بین المللی شامل لیگ قهرمانان اروپا، لیگ اروپا و جام در جام اروپا (که دیگر برگزار نمی شود)، ایتالیا را به پر افتخار ترین تیم در عرصه باشگاهی بدل کرده است.
تا دو هفته قبل، زمانی که الاهلی قهرمان سوپر جام آفریقا شد، فاتح هفت دوره لیگ قهرمانان اروپا یعنی آث میلان پر افتخار ترین باشگاه جهان بود. باشگاهی که در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 با هدایت آریگو ساکی و حضور بزرگانی همچون مارکو فان باستن، رود گولیت، فرانک ریکارد، فرانکو بارسی و پائولو مالدینی جام های فراوانی کسب کرد و توسط بسیاری از کارشناسان به عنوان بهترین تیم تاریخ تا کنون شناخته می شود.
اما راز این موفقیت است؟
این سوالی است که جواب های بسیاری اعم از اجتماعی، فرهنگی و انسان شناسی به روش علمی برای آن موجود است.
برتری تاکتیکی
صرفا در سطح فوتبال، برتری تاکتیکی ایتالیا یک سلاح مهم است که کمترین شک در آن وجود دارد. این که سبک کاتناچیو هلنیو هررا یا توتال پرسینگ آریگو ساکی یا مهاجم 9 کاذب لوچیانو اسپالتی تا مدت زیادی ایتالیا را در صف مقدم نو آوری در روش های استراتژیک قرار داده است، خود مبین همه چیز است.
یک وسواس منحصر به فرد با تاکتیک در ایتالیا وجود دارد. اهمیت آن در حدی است که کودکان از سنین کم به آموزش آن می پردازند و مربیان حریفان بعدی را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند، در تمرینات گروهی به دقت برنامه ریزی می شود، در حالی که فوتبال مجموعه ای از بحث های تاکتیکی را می طلبد. رسانه ها با استفاده از کارشناسی در بحث های پزشکی و با تمرکز بر جزئیات میکروسکوپی مثلا نتیجه می گیرند که آیا کریستین ماجو مدافع راست ناپولی در دریافت گل مساوی برابر سوانسی تحت فشار قرار گرفته است و یا عادل تاعرابت بازیکن میلان در دیدار مقابل یوونتوس بسیار شناور بازی کرد چه اتفاقاتی رخ داد؟
رسانه های یک کشور تاثیر عمیقی بر فرایندهای تفکرات ساکنین آن کشور می توانند داشته باشند و ژوزه مورینیو یک بار گفت: "هر کسی در ایتالیا فکر می کند یک مربی است."، در حالی که در کشور های دیگر برای هواداران فوتبال حرف از تاکتیک خسته کننده می باشد، در ایتالیا این موضوع برایشان اهمیت دارد و آن ها را جذب خود می کند. این مسئله موضوعی طبیعی است، زیرا در ایتالیا مغزهای فوتبالی بزرگی هم در زمینه بازی و هم در زمینه مربیگری پرورش داده می شود.
هیچ کشوری حتی موفق نشده است که درصد کوچکی از مدافعین بزرگی که ایتالیا در سطح جهانی تولید کرده است، پرورش نماید. مدافعین بزرگی همچون گائتانو شیرآ، فرانکو بارسی، پائولو مالدینی، الساندرو نستا و فابیو کاناوارو درک زیادی در بازی خوانی داشتند و حتی می توانستند سه یا چهار حرکت بعدی حریف را پیش بینی نمایند. این مسئله منجر به شکل گیری مدافعینی غیر قابل نفوذ در دو قهرمانی اینترمیلان هلنیو هررا، یوونتوس جیووانی تراپاتونی، میلان آریگو ساکی در جام باشگاه های اروپا و البته قهرمانی های تیم ملی ایتالیا در جام های جهانی 1982 و 2006 شد.
مربیان ایتالیایی به همان اندازه که بابت عملکردشان مشهور هستند، زنجیره ای غیر قابل توقف نیز می باشند. ایتالیا رکورددار مربیانی است که اکثرا فاتح لیگ قهرمانان اروپا یا جام یوفا شده اند. این مربیان غیر قابل انکار که به پیشرفت مربیان در سطح جهان (Coverciano) کمک شایانی می کنند مشاهیری همچون مارچلو لیپی، فابیو کاپلو و کارلو آنچلوتی می باشند.
در حالی که تیم ها و باشگاه های بسیاری از کشورهای دیگر خود را با یک سبک یا سیستم خاص همچون 3-3-4 هلند، برزیل با بازی هجومی جذاب، اسپانیا با پاس های کوتاه متوالی شناخته می شوند، ایتالیا با وجود اصرار گاه و بی گاهش به بازی تدافعی در لحظات حیاتی، به گفته کارشناسان همیشه در حال تغییر سیستم و سبک بازی دیده می شود.
در طول بازی های جام جهانی 2006، لیپی سیستم های 2-4-4، 1-1-4-4، 2-1-3-4، 3-3-4 و 4-2-4 را مورد استفاده قرار داد. سرمربی سابق یوونتوس به این مسئله افتخار می کند: "ایتالیا کشوری با بیشترین تاکتیک تکامل یافته در سطح جهان می باشد." به خصوص این برتری و فضیلت در رقابت های حذفی که با ساده لوحی و یک بازی قابل پیش بینی امکان حذف شدنتان وجود دارد، اغلب تعیین کننده است. نکته جالب توجه این است که ایتالیا تنها دو بار در طول مسابقات حذفی در جام جهانی در طول 90 دقیقه مغلوب حریف شده است. یک بار در فینال جام جهانی 1970 که مغلوب برزیل پله شد و یک بار در دور دوم جام جهانی 1986 که بازی را به فرانسه میشل پلاتینی واگذار نمود.
پیروزی ماکیاولی در تمامی زمینه های ذهنی
همچنین محوری حرفه ای در ایتالیا دیده می شد که تا دهه 90 جلوتر از سایرین قرار داشت و آن هم از منظر رژیم غذایی و آماده سازی بود. کلیشه ها بسیار خطرناک هستند. هر انسانی می تواند متفاوت باشد، اما هیچ جامعه ای به اندازه ایتالیایی ها نمی توانند به صورت کامل به یک هنر تاریک و ناشناخته مسلط شوند.
نیکولو ماکیاولی فیلسوف فلورانس در زمان رنسانس به شدت تحت تاثیر روح ملی در این رابطه قرار می گیرد. او شاهکار سیاسی خود با عنوان "شهریار" را تالیف می کند و با سخن جاودانه اش: "هدف وسیله را توجیه می کند" چگونگی رسیدن و حفظ قدرت را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. ماکیاولی تعدادی از نتایج را نوشته است، حتی اگر تعدادی از آن ها از طریق روش های بدبینانه و محاسبه به دست آمده باشد. امروزه اغلب در زندگی عمومی ایتالیا می تواند این نتایج را دید. به خصوص در جنوب ایتالیا که چگونه از زیر بار مالیات فرار کنند، قوانین غیر مهم و کوچک را نادیده بینگارند و یا بدون بلیط سوار قطار شوند. در زمین فوتبال نیز این فریبکاری ها توسط مواردی دیگر جایگزین شده است مانند پیراهن کشیدن، شبیه سازی، خطای تاکتیکی و فرم های دیگر از مهارت در پیروز شدن بازی. برای یک فرد "هوشمند" حیله گری، تقلب نیست، بلکه یک مهارت است.
با توجه به جهانی شدن و توسعه بازی فوتبال، حتی تعدادی از قدرت های سنتی فوتبال همچون انگلستان، به برخی عقاید سیاسی ماکیاولی گرایش پیدا کرده اند. اما در طول 50 سال گذشته، کشورهای لاتین - به خصوص ایتالیا - از مزیت بزرگی بیش از سایر کشورهای جهان برخوردار شده اند و آن حیله گری همراه زیرکی و عاقل بودن است.
پرخاش کلامی مارکو ماتراتزی به زین الدین زیدان در فینال جام جهانی 2006، موجب ضربه سر مشهور هافبک بزرگ فوتبال فرانسه بر سینه مدافع ایتالیا و در نتیجه اخراج از زمین بازی شد. بدون کاپیتان و رهبرشان، فرانسه در ضربات پنالتی مغلوب آتزوری شد. در قهرمانی جام جهانی 1982، مرد سختکوششان کلودیو جنتیله در یارگیری با دیه گو آرماندو مارادونا و زیکو، نقش زیادی در برتری ایتالیا در مقابل آرژانتین و برزیل ایفا نمود. زیکو در یک صحنه پیراهنش توسط جنتیله پاره شد، بدون اینکه مجازاتی برایش در نظر گرفته شود.
حتی قبلتر در سال 1934، زمانی که ایتالیا برای اولین بار قهرمان جام جهانی خود شده بود، انریکه گایتا توانست تا گل سرنوشت ساز بازی را برابر اتریش در مرحله نیمه نهایی رقابت ها بر روی حرکت جوزپه مه آتزا که باعث گمراه شدن پتر پلاتزر حریف شده بود، به ثمر برساند.
سر الکس فرگوسن سرمربی افسانه ای منچستریونایتد یک بار به صورت شوخی گفت: "زمانی که یک ایتالیایی به من می گوید که در بشقاب پاستا می باشد، من حتما قبل از آن سس را چک می کنم تا مطمئن شوم. آن ها مخترعان پنهان کاری و ابهام هستند." در حقیقت این مرد بزرگ اسکاتلندی از قدرت تاکتیکی و روانی ایتالیایی ها شگفت زده شده بود و اعتراف کرد که قهرمانی او در لیگ قهرمانان اروپا در سال 1999 از الگوی یوونتوس لیپی و در "میل به برنده شدن" با جیانلوکا ویالی، دیدیه دشام و الساندرو دل پیه رو الهام گرفته است.
فوتبال یک دین است
این میل به برنده شدن یک عامل کلیدی در موفقیت ایتالیایی است. همراه با برزیل، ایتالیا تنها کشوری در جهان است که فوتبال واقعا می تواند به عنوان یک دین در آن طبقه بندی شود. بنابراین پیروان این دین به بعضی خدایان در این مذهب دست یافته اند: مانند دیه گو مارادونا در ناپل. اگر چه در سطح باشگاهی، رونق اقتصادی و حمایت مالی از غولهای ثروتمندی مانند سیلویو برلوسکونی، جیانی آنیلی و ماسیمو موراتی موثر واقع شده است، اما زمانی که بحث جمعیت و تولید ناخالص ملی می شود، این تعصب است که کمک می کند تا ایتالیا فاصله را جبران نماید و جلوتر از سایر کشورهای بزرگ دیگر فوتبال مانند برزیل، آلمان و فرانسه حرکت کند.
کالچو بخش عمده ای از هویت یک فرد در زمینه ملی یا شخصی می باشد و بازی های فوق العاده آن با تمام جنبه های زندگی مردم در هم تنیده شده است. از پرچم ها و آویزه ها در هر کافه گرفته تا سیاستمدارانی مانند بنیتو موسولینی و برلوسکونی، با استفاده از محبوبیت این ورزش در پیشبرد اهداف سیاسی خود، بهره گرفته اند.
مطبوعات با سه روزنامه ورزشی روزانه - گاتزتا دلو اسپورت، کوریره دلو اسپورت و توتو اسپورت - تمامی اتفاقات را از پایان جنگ جهانی دوم تحت پوشش قرار داده اند. مرد یا زن، پیر و جوان، طبقات بالا و پایین جامعه و در کل هرکسی در ایتالیا، فوتبال را به خوبی می شناسد. فرار از شور فوتبال در ایتالیا به سادگی امکانپذیر نیست.
این شور و شوق را می توان تا حدودی با توسعه اخیر ایتالیا به عنوان یک دولت ملی شرح داد. ایتالیا در سال 1871 متحد شد و یک اتحادیه بسیار از هم گسیخته از تک شهر ها (شهرداری ها) و شهرستان ها تا امروز باقی مانده است. از قرون وسطی، رقابت شدیدی بین شهرستان های کشور همچون لیورنو در مقابل پیزا، برگامو در مقابل برشا، پادوا در مقابل ونتزیا وجود دارد. در قرنی که سراسر دنیا در جنگ بود، غلبه و استعمار خارجی باعث پرورش یافتن ستارگان و در عین حال نجات دهنده هایی شد که تمام رقابت و مجادلات خارج از زمین فوتبال را به داخل آن آوردند. بهترین مثال برای این فرضیه دیه گو مارادونا بود که با درخشش در ناپولی ارتباط فوق العاده ای را بین یک شهر و فوتبال به وجود آورد اتفاقی که شاید تاکنون در هیچ جای دیگری نیفتاده است.
بر عکس، با وجود مطالعات دولت در سال 1986، 62 درصد ایتالیایی ها احساس نمی کردند که بخشی از یک گروه دسته جمعی ملی (ملت) باشند، یکی از مواردی که موجب ار هم گسیختگی یکپارچگی این مناطق شده است. و این آتزوری می باشد. رکورد 32 میلیون ایتالیایی که از تلویزیون پیروزی در فینال جام جهانی 1982 در مقابل آلمان غربی را مشاهده کردند. وقتی تب جام جهانی آغاز می شود، تمامی مسائل فراموش می شود و قطعا موسولینی در تبدیل شدن فوتبال دیکتاتوری اش به عنوان ورزش ملی ایتالیا و کسب افتخارات بزرگ در دهه 1930 میلادی نقشی بسیار پررنگ داشته و این شور و شوق را بسیاری مرهون او می دانند.
این غرور و عشق و شور موجب تمرکز بسیار بر روی فوتبال شده است و همین موجب شد که وینستون چرچیل به کنایه بگوید: "ایتالیایی ها در جنگ شکست خوردند زیرا به اندازه فوتبال آن را جدی نگرفتند، اما در فوتبال پیروز می شوند زیرا به اندازه جنگ آن را جدی می گیرند" که تضادی در عملکرد آتزوری را شرح می داد که چگونه مثل شیر در مقابل انگلستان در سال 1934 در هایبوری می جنگیدند، اما هنگامی که صحبت از دفاع از آلمان در طول جنگ بود آن ها کمی بی تفاوت بودند.
برد ترکیبی
اگر چرچیل امروز زنده بود، او می توانست اضافه کند که ایتالیا در یک مسابقه رسمی فوتبال هرگز از آلمان شکست نخورده است. این آمار با توجه به اینکه آلمان همیشه از بازیکنان فوق العاده و برجسته ای برخوردار بوده است، می تواند تنها با کیفیت تاکتیکی و ذهنی ایتالیا توجیه شود.
در واقع، چهار ویژگی اصلی که در تعریف قدرت از یک بازیکن فوتبال یا تیم وجود دارد، تاکتیکی، روانی، فنی و فیزیکی است. در زمینه تکنیکی و فیزیکی کشورهای برتر و بزرگتری نسبت به ایتالیا وجود دارند. برزیل در این زمینه همیشه حکمفرما بوده است، در حالی که اسپانیا، آرژانتین و هلند نیز همگی حداقل زیبا بازی می کنند و حداقل بالاتر از ایتالیا می باشند. در بخش دوم، تیم های ایتالیایی هرگز قادر به برابری با کشورهای شمال اروپا، بلوک شرق و غرب آفریقا نیستند.
البته ایتالیا بازیکنان بزرگی در هر دو این مناطق دارد. مانند جیانی ریورا، ساندرو ماتزولا، روبرتو باجو، الساندرو دل پیه رو، فرانچسکو توتی و آندرا پیرلو که همگی در بعد فنی جزو نوابغ فوتبال بوده اند. از لحاظ فیزیکی نیز، تارچیزیو بورنیک، رومئو بنتی، کلودیو جنتیله، پیترو ویرچوود و رینو گتوزو جزو بازیکنان بزرگ بوده اند.
هنگامی که شما تمامی این 4 ویژگی را با یکدیگر مخلوط می کنید، آن گاه درک اینکه چرا ایتالیا موفق ترین کشور فوتبال جهان می باشد ساده می شود. بسیاری از کشورهای دیگر برای مدت طولانی حداقل در یکی از این مناطق به طور کامل دچار کمبود شده است. به عنوان مثال انگلستان از لحاظ فنی و اسپانیا از منظر روحی دچار مشکل بوده اند.
ایتالیا از اساتید تاکتیکی و ذهنی فراوانی برخوردار بوده است. یک ترکیب برنده چنین نتایجی را نیز در بر دارد و حتی ماکیاولی به آن افتخار می کند. چه آن ها را دوست داشته باشید چه از آن ها متنفر باشید، ایتالیایی ها بهترین عملکرد را از خود به نمایش می گذارند.