طرفداری - بازیکنان فوتبال دنیا، روز به روز محبوب تر می شدند و حتی بسیاری از دریبل ها رو ابداع کردند. مثلا خوان اواریستو، به عنوان ابداع کننده حرکت ماریانلا (والی پشت پا)، پابلو بارتولوچی، به عنوان ابداع کننده ضربه سر پرشی و پدرو کالومینو، به عنوان ابداع کننده ضربه برگردون شناخته شدند. البته خیلی ها درباره این گزینه آخر، شک دارند. اون ها معتقدند که برگردون، در پرو و اواخر قرن نوزدهم و توسط رامون اونزاگا آسلا ابداع شد. مردی اهل بیلبائو که به شیلی مهاجرت کرده بود و اولین بار در 1914 از این حرکت، استفاده کرد.
داستانی که در حال مطالعه آن هستید، بخشی از کتاب Inverting the Pyramid است و می توانید قسمت های قبلی آن را در اینجا بخوانید.
البته درباره اینکه اولین برگردون متعلق به کی بود، توافقی حاصل نشده و گزینه های دیگه ای از برزیل یا حتی مدیر سابق استون ویلا، دوگ الیس هم به عنوان سازندگان این حرکت، شناخته شدند. جالب این جا است که دوگ الیس، هرگز فوتبال بازی نکرده و ده سال بعد از اینکه اولین بار این حرکت رو از اونزاگا ثبت کردند، به دنیا اومده. البته انگلیسی ها، واقعا نسبت به نوآوری، مقاومت داشتند و شاید بشه باور کرد که الیس، اولین فردی بود که این حرکت رو در انگلیس انجام داد.
فوتبال آرژانتینی، راه خودش رو دنبال می کرد. اون ها با باشگاه فرنکواروس مجارستان در 1922 بازی کردند و با سبک بازی دانوبی آشنا شدند. به نظر می آید که آشنایی با این سبک، تغییری اساسی در تفکرات اون ها درباره فوتبال به وجود آورد. البته اون زمان حداقل یک دهه از ورود فوتبال به دنیای جدید می گذشت و به نظر میاد برگزاری این بازی، بیشتر از اینکه انقلابی ایجاد بکنه، تاییدی بود بر تغییراتی که در حال انجام بودند. سبک بازی دانوبی با آرژانتینی، در ابتدا خیلی مثل هم بود و تقریبا هر دو تا سبک، بازی فیزیکی انگلیسی ها رو به سمت تکنیک انفرادی بردند.
البته توانایی های تکنیکی و پیروان اون ها بی میل بودند که یه جا با تاکتیک قرار بگیرند اما فرانسیسکو وارایو، بازیکن تیم ملی آرژانتین در اولین جام جهانی تاریخ می نویسه: تیم های آمریکای جنوبی با توپ بهتر کار می کردند و تاکتیکی تر به نظر می رسیدند. در این دوران با 5 مهاجم بازی می کردیم. شماره های 10 و 8 حرکت می کردند و وینگر ها به اون ها پاس می دادند
. مهاجم نوک ها به نظر، کلید خلاقیت بودند و این سبک بازی، بر پایه دریبلینگ دیوانه وار ساخته شد. هم در اروگوئه و هم در آرژانتین، داستان فوتبالیستی روایت می شد که از روی حریف می پرد، گلی خارق العاده می زند، رد پایش بر چمن را پاک می کند و به زمین خودی باز می گردد؛ هیچکس دیگری نیز قادر به انجام چنین حرکتی نیست. چنین داستان هایی، ظاهرا افسانه ای هستند اما درباره نظام حاکم بر ارزش ها صحبت می کرد.
چهار آرژانتینی در ایتالیای قهرمان جام جهانی 1934 حضور داشتند. اون ها در دور اول از سوئد باختند و در سال 1938 هم قبول نکردند که تیمی رو به فرانسه بفرستند؛ چون درخواست میزبانی اون ها رد شده بود. بعد از آغاز جنگ جهانی دوم و انزوای آرژانتین در دوران خوان پرون، اون ها نتونستند تا سال 1950 در عرصه بین المللی ظاهر بشن و بالاخره تو این سال ها بود که از نسل طلایی شون، لذت بردند. لیگ حرفه ای فوتبال آرژانتین در سال 1931 آغاز به فعالیت کرد و استادیوم های بزرگ، هواداران زیادی رو به ورزشگاه می آورد و روزنامه ها و رادیو هم این بازی ها رو پوشش می دادند و کم کم، علاقه به فوتبال در آرژانتین، عمومی شد. فوتبال، وارد سبک زندگی آرژانتینی ها شده بود و در همین بین، خورخه لوییس بورخس، فردی که از فوتبال متنفر بود، با آدولفو بیوی کاسارس، عاشق فوتبال، داستان کوتاه Esse est percipi رو نوشتند و درباره فوتبال، بحث کردند. خیلی ها باور داشتند، فوتبال نشون میده چطور میشه واقعیت رو دستکاری کرد. اون ها هواداری رو تصور می کردند که با مدیر باشگاه، درباره نحوه برگزاری مسابقات فوتبال، صحبت می کنه و سرخورده میشه. او درباره نتایج از پیش تعیین شده بازی ها و بازیگرانی که در نقش بازیکن، وارد زمین می شوند، می شنوه. سبکی که از آغاز قرن بیستم، ظهور کرد.