طرفداری - پدرش می گوید:
کلودیو دو عشق در زندگی اش دارد: همسرش و یوونتوس. وقتی یوونتوس می بازد، حداقل تا دو روز به او زنگ نمی زنم زیرا بی نهایت عصبانی است. خدا را شکر که یوونتوس زیاد نمی بازد. برای او عصبانیت بعد از شکست دوبرابر است: به عنوان بازیکن و به عنوان هوادار. او پیش از اینکه بازیکن یووه باشد، هوادار این تیم است.
در حالی که پدر و مادرش هوادار پر و پا قرص یوونتوس بودند و تمام بلیط های بازی های این تیم را خریداری می کردند، شاهزاده در ژانویه 1986 در تورین متولد شد و به خاطر خانواده اش خیلی زود با فوتبال آشنا شد و البته هوادار یوونتوس شد. از 7 سالگی دقیقا در سال 1993 که پادشاه تورین، الکس دل پیرو به یوونتوس پیوست، مارکیزیو هم وارد آکادمی یوونتوس شد و حتی خیلی از مواقع، دروسش را در آنجا می خواند. کلودیو در خانواده یوونتوس در کنار عشق فوتبالی اش، دل پیرو بزرگ شد. بدین ترتیب، ال پرینچیپینو خیلی زود به عشق اول زندگی اش رسید و در مورد عشق بعدی، در سن 22 سالگی با روبرتا سینوپولی که در نوجوانی یکی از استعدادهای شناخته شده تنیس زنان ایتالیا بود، ازدواج کرد. تتوی پشت بازوی او، تاریخ تولد همسرش است و دلیل بوسه های پس از گلهایش به این تتو، همین است. پدر همسرش قبلا در رده های پایین فوتبال ایتالیا بازی می کرد و خانواده آنها، هوادار پر و پا قرص تورینو بودند و روبرتا، هنوز هوادار تورینو، دشمن یوونتوس است و همین مساله، این زوج را جذاب تر می کند.
چرا شاهزاده کوچک تورین؟ به خاطر ظاهر جذاب و خوش پوش بودنش و همچنین بزرگ شدن در یوونتوس. کوچ ستاره ها از یوونتوس در سال 2006 و سری بی، فرصت خوبی برای شاهزاده بود تا پس از 12 سال کاپیتانی در تیم های رده پایین تر یوونتوس، به تیم اصلی بیاید و کسب تجربه کند.
خوب یادم می آید، اوضاع اصلا خوب نبود. یوونتوس تیم هفتم سری آ بود. اینطور وقت ها هوادار سرخورده می شود و دیگر امیدی ندارد. فقط بازی تیم محبوبش را می بیند و یک صدایی ته دلش می گوید: " درست که نمی شود ولی چه می توان کرد؟دوستش دارم."
دسامبر 2009، کلودیو مارکیزیو توپ را در نیمه زمین اینتر گرفت و به سیسوکو پاس داد و پس از شوت او، شاهزاده در ریباند گلزنی کرد. روزی که تیم رده هفتمی ایتالیا که امیدی به بازگشتش نبود، اینتر، قهرمان ایتالیا و یکی از قدرت های اروپا را شکست داد. روزی که گویی کلودیو یقه ام را گرفت و گفت: "ببین. این باشگاه تو است. این باشگاه عشق تو است و اگر هر کسی برود و هر چیزی بشود، من اینجا هستم."
یک ماه بعد، اینتر در کوپا ایتالیا با گل بالوتلی، یوونتوس را شکست داد و در حالی که آنها می رفتند تا سه گانه کسب کنند، بیانکونری یک تیم رده هفتمی بود که سعی می کرد سهمیه لیگ اروپا را بگیرد. دل پیرو هنوز بازی می کرد و بوفون و کیه لینی از دروازه به خوبی مراقبت می کردند اما بانوی پیر به جان تازه ای نیاز داشت. شاهزاده عطش عجیبی داشت که با هیچکس قابل قیاس نبود. مثل هر سال به دنبال پیراهن یوونتوس بودم و مثل هر سال، می خواستم پیراهن الکس را بگیرم اما این بار ناخودآگاه پیراهن مارکیزیو را خریدم.
تمام این سال ها آمدند و رفتند. مربیان عوض شدند و هرکدام از مارکیزیو در یک پست استفاده کرد. از وینگر گرفته تا ترکوارتیستا و از باکس گرفته تا رجیستا. گاهی هم جایش روی نیمکت بود. پیرلو، ویدال و پوگبا آمدند و رفتند و شاهزاده همیشه بود. هر جایی که تیم به او نیاز داشت، بدون هیچ شکایتی آنجا بود. به بازیکنان جوان، بدون منت کمک می کرد و به آنها می گفت پوشیدن این پیراهن چقدر ارزشمند است.
فصل 2015-2016، در دیدار مقابل پالرمو به سختی مصدوم شد. همه ناراحت بودند و از این می ترسیدند که دیگر هیچوقت نتواند به میادین بازگردد. پدرش در این مورد گفت:
این بدترین چیزی بود که تا به حال برای پسرم پیش آمده بود. من آن روز در ورزشگاه بودم و بلافاصله فهمیدم او دچار مصدومیت شدیدی شده است. تصاویری که از آن زمان به یاد می آورم گریه پسرم بود. یک هفته بعد از عمل جراحی، فهمید دوباره باید عمل کند. این اولین باری بود که می دیدم به خاطر این مسائل گریه می کند. به خاطر درد زانویش، جشن قهرمانی اسکودتو را نتوانست شرکت کند.
از دست دادن بازی های یورو نیز یکی از بدشانسی های دیگر بود. دو سال برای یک هدف تلاش کنید و بعد آن بازی ها را از تلویزیون ببینید. این چیزها در ورزش پیش می آید. افسردگی؟ به عنوان پدر از این بابت نگران بودم. خوشبختانه تاکنون کلودیو چنین دوری از فوتبال را تجربه نکرده بود و ما نمی دانستیم چطور با آن کنار می آید. او نشان داد یک مرد قوی است. همسرش روبرتا برایش یک حامی بزرگ بود. کلودیو به دو دلیل دچار افسردگی نشد: خانواده اش و یوونتوس.
حالا شاهزاده به نظر می رسد باز هم در اوج است تا در خط هافبکی که به نظر می رسد نیاز به تقویت دارد بدرخشد. این بزرگترین خرید بیانکونری در این تابستان است. او بالاخره سال پیش توانست جشن قهرمانی را در کنار هم تیمی هایش برگزار کند و در این مورد گفت:
نتوانستم اشک هایم را کنترل کنم چون سال قبل اینجا حضور نداشتم و چون این ششمین اسکودتو بود. جشن گرفتن با شما (هواداران) همیشه جادویی و منحصر به فرد است. ما تاریخ را نوشتیم. تا آخرین نفس، زنده باد یوونتوس.
دروگی ها، هواداران افراطی یوونتوس در تورین اهمیت شاهزاده را خوب می دانند. مائورتزیو، یکی از دروگی های تورین در مورد مارکیزیو گفت:
کلودیو برای تیم و هواداران بیش از چیزی که فکر می کنید، اهمیت دارد. مانند ما، کلودیو در تورین متولد شده و خونش سیاه و سفید است. او یکی از ماست. زمانی که با بهترین دوستانتان بیرون می روید و یکی از آنها که از همه بیشتر دوستش دارید، همراه شما نمی آید، آن شب اصلا به شما خوش نمی گذرد. پیروزی بدون کلودیو خوش نمی گذرد.
پیروزی در بازی دوستانه، شادی ندارد اما وقتی دیشب شاهزاده کوچک تورین دو گل وارد دروازه پاری سن ژرمن کرد، تنها چیزی که به ذهن هواداران یوونتوس رسید این بود:
هر چیزی بشود، من اینجا هستم.