اختصاصی طرفداری - سخت است که بگوییم طرفداران گالاتاسارای دقیقا از چه چیز عصبانی هستند. از اینکه تیم شان در ماه جولای و در همان مرحله اول از بازی های مقدماتی لیگ اروپا حذف شده است؟ از اینکه حتی نمی توانند اسم تیمی که اصلان ها را حذف کرد تلفظ کنند؟ از اینکه ستاره ای مثل اسنایدر از تیم رانده شده و حالا با یک ویرانه روبرو هستند؟ از اینکه قرار بود تودور تیم ریکرینک را یک سطح بالاتر ببرد و حالا همان تیم ریکرینک هم تبدیل به رویا شده؟
اگر بخواهید بدانید آخرین بار کی بود که گالا انقدر زود از گردونه رقابت های اروپایی حذف شد باید بگویم هیچ وقت! رسوایی که دورسون ازبک (رئیس باشگاه) و ایگور تودور (سرمربی تیم) به پرده کشیدند، اثری است که شاید تا سال ها مانندی نداشته باشد. آنها هیچ وقت در ماه جولای و در اولین بازی مقدماتی حذف نشده بودند. نام گالا، سابقه قهرمانی در لیگ اروپا (جام یوفا)، تفاوت قیمت و دستمزد بازیکنان دو تیم و ... را کنار بگذارید. نگاه کردن به خوشحالی بازیکنان اوسترشوند بعد از گلزنی و در پایان بازی، نمایانگر بزرگی اتفاقی است که در تورک تله کوم آرنا افتاده است. یک پیروزی رویایی برای یک تیم گمنام و بی تجربه؛ و یک رسوایی برای طبل توخالی ادعاهای اصلان ها.
کمی عقب تر می رویم. جایی که دورسون ازبک با غرور فراوان، حامزا حامزا اوعلو را در میانه های فصل 2015-2016 اخراج کرد. حامزا اوعلو علی رغم بدهی های بسیار و بی ثباتی در بخش مدیریتی باشگاه، گالا را به هر سه جام داخلی ترکیه رسانده بود (سوپرلیگ، جام حذفی و سوپرجام). ازبک گفت "ما از تلاش های حامزا اوعلو متشکریم. او قهرمانی های باشکوهی برای ما به ارمغان آورد. اما حالا وقتش رسیده گالا یک سطح بالاتر رفته در سطح اروپا ارزش ها و توانایی هایش را نشان دهد."
حالا گالا در برابر تیمی حذف شده که شاید اکثر مردم اروپا حتی یک بار هم نام آن را نشنیده اند! بعد از حامزا اوعلو، مصطفی دنیزلی بزرگ آمد و دوماه بعد استعفا داد و رفت. ریکرینک، مربی گمنام هلندی تیم جوانان گالا مربی موقت اصلان ها شد تا فصل به پایان برسد. رسیدن به مقام قهرمانی جام حذفی و سوپرجام ترکیه، باعث شد ریکرینک سرمربی دائمی گالا شود و دستمزدش 10 برابر! ازبک که می خواست گالا را اروپایی کند فصل بعد را هم با ریکرینک آغاز کرد و درمیانه راه او را هم مثل حامزا اوعلو اخراج کرد. تیم فقط 4 امتیاز با صدر فاصله داشت ولی خوب وقتی شما مربی 3جامه تیم تان را اخراج می کنید، طبیعتا اخراج مربی که 2جام گرفته کار سختی برایتان نیست.
انتخاب بعدی ازبک همه را انگشت به دهان کرد: ایگور تودور، سرمربی کارابوک. تیمی که چیزی جز بازی دفاعی در چنته نداشت و با تیم های پایین جدول دست به یقه بود. تودور به سرعت روی نیمکت گالا نشست و هربار باخت، همه گفتند صبر کنید. هر بار گالا تحقیر شد، مدیران گفتند ما او را برای فصل بعد می خواهیم. فاصله 4 امتیازی با صدر به 13 امتیاز رسید و گفتند تیم را خودش نبسته؛ فصل بعد تودور واقعی را می بینید.
فصل که به پایان رسید لیست بلندبالای ورودی ها و خروجی ها مشخص شد: تودور که در طول فصل بارها با ستاره های تیم درگیر شده بود، نه برومای با استعداد را می خواست نه اسنایدر را! بروما به لایپزیش رفت تا پول لازم برای خرید گزینه های مدنظر مربی کروات تامین شود. پروسه رهایی از اسنایدر هم به بدترین شکل ممکن مدیریت شد تا هم ستاره هلندی با بدترین خاطرات استانبول را ترک کند، هم کارد به استخوان هواداران برسد. هوادارانی که در طول فصل بارها روی سکوها دورسون ازبک را به استعفا دعوت کرده بودند. هوادارانی که قهرشان با تیم محبوب شان، تورک تله کوم آرنا را به متروکه ای سوت و کور تبدیل کرده بود. اسنایدر که رفت آنها مشت گره کردند و روبروی زمین تمرین متین اوکتای (زمین تمرین گالا) فریاد زدند: "دورسون ازبک دست تودور را بگیر و برو!" اما کسی نگفت باشگاهی که زمانی ستاره های تیم ملی ترکیه را پرورش می داد، حالا چطور در ترکیب اصلی اش فقط 2 بازیکن رشدیافته در ترکیه دارد (چالک و اینان)؟
اما داستان هنوز به پایان نرسیده بود. زوج رویایی ازبک - تودور بهترین نمایش شان را هنوز روی صحنه نبرده بودند. از یک طرف ازبک مثل برق و باد بازیکن می خرید (بلهندا، گومیس، ماریانو و مایکون) و از طرف دیگر، تودور از فصلی درخشان و مبارزه برای رسیدن به قهرمانی می گفت. اما دوش آب سرد منتظر گالا بود: شکست 2-0 برابر اوسترشوند در اولین مرحله مقدماتی لیگ اروپا. جایی که بدبین ترین هوادار گالا هم انتظار شکست نداشت. تودور همچنان از شانس صعود می گفت اما تیمی که آن چنان از هم گسیخته و مسخ در زمین حاضر می شود، با چند روز تمرین چقدر پیشرفت خواهد کرد؟
بازی برگشت در تورک تله کوم از همان سوت اول بوی معجزه نمی داد. آحمت چالک همان مدافع پراشتباه بود. مایکون نایی برای دفاع کردن نداشت. کارول مثل همیشه پاشنه آشیل تیم بود و معلوم نیست تودور چند بازی دیگر به این بازیکن بی کیفیت اعتماد خواهد کرد. سلچوک اینان در میانه میدان مثل غریبه ای است که حتی نمی داند چطور اینجا آمده. بلهندا تنها 3روز با تیم تمرین کرده و از وقتی شماره 10 (پیراهن اسنایدر) را تحویل گرفته با خشم و نفرت طرفدارانی مواجه شده که انتظار داشت تشویقش کنند. سینان گوموش و یاسین اوزتکین هم حتی سایه ای از دوران موفق شان را به همراه ندارند. و گومیس که در تیم جدیدش مثل یک جزیره دورافتاده تنهاست و نمی داند باید از چه کسی انتظار پاس و موقعیت سازی داشته باشد.
گالا در خانه و وقتی همه انتظار پیروزی پرگل داشتند 1-1 مساوی کرد و خیلی راحت حذف شد. شاید متوسط ترین تیم سوپرلیگ ترکیه هم بتواند اوسترشوند را شکست دهد ولی گالا با آن همه ادعا و حتی 3نفر از خریدهایش نتوانست! بازی تمام شد و "رسوایی" فردا تیتر یک روزنامه های ترکیه خواهد بود. طرفداران خشمگین و غمگین اصلان ها دوباره راهی زمین تمرین متین اوکتای شده اند. ولی فلوریا برای آنها چیزی جز سکوت ندارد. آقای ازبک هم خیال استعفا ندارد و همچنان می خواهد به رکوردشکنی هایش ادامه دهد. تودور؟ چه فرقی می کند بماند یا برود؟ اگر ماند باز هم یک گالای ملال آور و شلخته خواهیم داشت و یک مشت ادعای پوچ در مورد قهرمانی. اگر رفت باز هم یک مربی موقت مثل ریکرینک می آید که چندصباحی اینجا تفریح کرد. گالا دیگر کاندیدای اول قهرمانی در تمام جام ها نیست. دارنده بیشترین عنوان قهرمانی در سوپرلیگ ترکیه، تیم 4ستاره استانبول، حالا محله برو و بیای بازیکنان و مربیان خارجی است و تیمی که با هر برد و موفقیتی قهر کرده است.