طرفداری - اولین قدم برای آنالیز یک بازی، دور ریختن «احساس» و جایگزینی «منطق» به جای آن است. هرگز این فکر از سرتان عبور نکند که به سراغ آنالیز بازی بروید که یکی از دو تیم مسابقه، تیمی است که شما طرفدار دو آتیشه آن هستید! شما آنقدر غرق در غم و شادی فوتبال تیم تان هستید که نمی توانید بازی را با دقت مشاهده کنید. اگر می خواهید بازی تیم مورد علاقه خود را آنالیز نمایید، من پیشنهاد می کنم که ابتدا بازی را به صورت زنده و به عنوان یک طرفدار ببینید، سپس بازپخش آن را تهیه و بازی را حرفه ای تماشا کنید. مطمئن باشید که فرانچسکو توتی نمی خواهد در هنگام تماشای دیدار رم - لاتزیو به دنبال نحوه ی پرس مستقیم بازیکن پست 9 در باکس حریف و در شرایط برتری کمّی سه در برابر دو باشد، او می خواهد با دوستانش نوشیدنی بنوشد، با آن ها بخندد و هیجانش را در حین تماشای بازی تخلیه کند.
دومین قدم این است که از جانب داری بپرهیزید. در واقع، برای تصویر سازی و قضاوت عادلانه باید بروید و آخرین بازی تیم های مورد نظر خود را مشاهده و سعی کنید تمام تمرکز خود را بر روی آن بازی ها بگذارید. شما باید بدانید که چرا تیم شما مجبور شد این تصمیم هارا بگیرد.
اگر به تازگی شروع به آنالیز تخصصی بازی ها کردید، پیشنهاد من این است که از تکنیک شروع - توقف استفاده کنید. روش کار به این صورت است که ویدئو را هر ده ثانیه یک بار متوقف، سپس درک کنید که چرا فلان بازیکن در فلان منطقه ایستاده و پس از آن، حرکتی که بعد از این سکانس انجام می دهد را پیش بینی کنید. این کار اجازه خواهد داد که بازی را با سرعتی بسیار پایین تر - وصد البته با درکی بهتر - نسبت به نسخه زنده آن ببینید. این را به خاطر بسپارید که بازیکن های کلاس جهانی از بدو ورود به دنیای فوتبال، بر روی گرفتن تصمیم های سریع تر، سخت تلاش می کنند. قطعا کسی که از بیرون زمین به بازی نگاه می کند، نمی تواند با سرعتی یکسان با تصمیم گیری های بازیکن هماهنگ شود. سر الکس فرگوسن به طرز منحصر فردی، شاگردانش را مجبور می کرد که مسئله های تمرینی را، تقریبا بدون توقف حل کنند. این عمل یک اصل در سبک بازی او شناخته می شود.در زمان فرگوسن، بازیکن های یونایتد، از بعد فنی بهترین بازیکن های دنیا محسوب نمی شدند و من فکر می کنم که همه ی ما این مسئله را بپذیریم. پس علت اینکه آن ها همیشه در بالاترین سطح فوتبال بازی می کردند، چیست؟ در حقیقت این موفقیت ها به خاطر یک سری جادوگری های سرالکس نبود؛ علت اصلی، این است که او نه تنها بازیکن هایش را برای تصمیم گیری سریع تر از حریف ها پرورش می داد، بلکه آن ها را مجبور می کرد تا علاوه بر سرعت، دقت تصمیم گیری های خود را نیز بالا ببرند. تصمیم گیری، ریشه ی اصلی فلسفه های فوتبالی در لیگ برتر جزیره است و تیم هایی که در تصمیم گیری سریع عمل نکنند، عموماً در بازی ها بازنده هستند.
سر الکس فرگوسن، یکی از موفق ترین آنالیزور های دنیای فوتبال
اکنون، علت رویدادهای متعددی که در لیگ جزیره اتفاق می افتد را بهتر درک می کنید؛ به نظر شما، چرا اکثر گل هایی که در این لیگ به ثمر می رسند، در دقایق انتهایی بازی به وقوع می پیوندند؟ علت مشخص است، در دقایق انتهایی بازی، از سرعت تصمیم گیری بازیکن ها کاسته می شود؛ زیرا سطح تمرکز آن ها کاهش و سطح استرس شان افزایش میابد. هیچ وقت فراموش نکنید که بازیکن های فوتبال انسان هستند و به همان نسبت که به ما استرس وارد می شود، همانقدر هم آن ها زیر فشار هستند. همچنین علت پیروزی بدترین تیم ها در مقابل بهترین تیم ها را می توان در همین مسئله ی تصمیم گیری ها به موقع، جست و جو کرد و شاید دلیل اصلی فراگیر شدن سبک بازی مستقیم در لیگ جزیره نیز همین واژه ی "تصمیم گیری" باشد (بازی مستقیم با روش ارسال پاس های بلند، سبکی است که نیاز به تصمیم گیری های مهم و حیاتی ندارد و به همین علت، بیشتر مواقع از آن استفاده می شود).
شاید بهتر باشد که موضوع اصلی را با صحبت در مورد «آنالیز فوتبال» شروع کنیم. این یک موضوع بسیار بزرگی است که باید مانند لایه های یک پیاز، جزء به جزء بررسی شود. خوشبختانه من در این مقاله چند لایه ای را برای شما باز می کنم اما، رسیدن به آخرین لایه و نوشتن در مورد تک تک جزئیات، نیازمند هزاران صفحه است. فوتبال یک علم است و چیز بزرگی که من را آزار می دهد، دید سطحی عموم مردم نسبت به فوتبال است. شاید بتوان فوتبال را نزدیک ترین ورزش به شطرنج تشبیه کرد. احتمال های موجود در ورزش فوتبال همانند شطرنج نزدیک به بی نهایت است. پژوهشگرها میگویند در یک بازی شطرنج دستکم 10 به توان 120 حرکت برای مهرهها موجود است و البته این احتمال وجود دارد تعداد بیشتری حرکت بتوان انجام داد. فوتبال نیز مانند شطرنج بسیار عمیق تر از آن چیزیست که مردم تصور می کنند.
تعداد احتمال موجود در شطرنج، همانند فوتبال، از اتمهای قابل مشاهده در کل جهان هستی بیشتر است.
چطور مانند یک حرفه ای فوتبال نگاه کنیم؟
بسیار خب. امیدوارم تا الان انرژی خود را از دست نداده باشید. برویم سراغ اصل مطلب. فوتبال بازی فازها است. به طور کلی، ما از سه فاز در فوتبال یاد می کنیم؛ «فاز تهاجمی»، «فاز تدافعی» و «فاز انتقالی». به غیر از این سه مورد، فاز دیگری هم وجود دارد که به آن «فاز مالکیت» می گویند که به عنوان مورد فرعی چهارم شناخته می شود. ما فعلا با این فاز کاری نداریم. بنابراین شما باید فرض کنید که هر کدام از آن سه فاز، فصلی از یک کتاب می باشند و جزئیاتی که بیان خواهم کرد، زیر شاخه های آن فصل ها هستند.
فقط بگویم که آرایش های (Formations) مطلق وجود خارجی ندارند؛ این اصطلاح، ساخته ذهن بیمار چند نویسنده فوتبالی است که پس از برخاستن از رختخواب، به فکر ساخت عبارت"آرایش های مطلق" افتاده اند. چیزهایی به اسم بازی با سیستم 2-4-4 یا 1-3-2-4 وجود ندارند. هر تیمی حداقل از یک فرم هجومی و یک فرم دفاعی در سیستم خود استفاده می کند. بعضی از تیم ها پیچیده تر هستند و فرم های متنوعی برای موقعیت های مختلف و در فاز های گوناگون تدارک می بینند، اما در حال حاضر ما با آن کاری نداریم. هیچکس با 3 مدافع بازی را شروع نمی کند. این ایده به طرز غیر قابل باوری مزخرف و احمقانه است! شما 10 بازیکن (به غیر از دروازه بان) در زمین دارید، چرا باید از 3 نفر آن ها در دفاع استفاده کنید؟ دفاع غیر خطی (امکان ندارد که بعد از خواندن این اصطلاح، به یاد گزارشگر محبوب کشورمان نیفتید) یا دفاع سه نفره به این معنی است که 3 بازیکن در«فاز انتقالی»، 2 بازیکن در «فاز تهاجمی» و 5 بازیکن در «فاز تدافعی» حضور دارند. این را به خاطر بسپارید کهتمام آرایش ها شبیه به یکدیگر می باشند، این استراتژی ها، تاکتیک ها و نقش ها هستند که تفاوت ها را ایجاد می کنند.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که فرم (های) دفاعی و فرم (های) هجومی هر دو تیم در یک دیدار را تشخیص دهید. من خودم از طرفدارهای نه چندان پروپاقرص فاینورد هستم ولی فرض می کنیم که شما طرفدار منچستریونایتد هستید و قرار است تیم شما مثلاً به مصاف وست هم برود. تاکید می کنم که این تنها یک مثال است و شما می توانید بازی هر تیمی را که به آن علاقه دارید، آنالیز کنید.
بازی شروع می شود و وست هم سیتی در «فاز تهاجمی» صاحب توپ است و یونایتد نیز، در «فاز تدافعی» به سر می برد. خیلی خب، بازیکن های هر دو تیم در کجا مستقر شده اند؟ متوقف کنید و بشمارید. حال این کار را در جهت عکس نیز انجام دهید، یعنی زمانی که وست در «فاز تهاجمی» و یونایتد در «فاز تدافعی» قرار دارد.
اکنون پیشنهاد من این است که بازهم ویدئو را متوقف کنید، چای یا قهوه ای بنوشید و به چینش نسبی بازیکن ها فکر کنید. این ها، چیزهایی هستند که باید به دنبالشان باشید:
بازیکن های «Hybrid» چه کسانی هستند؟ بازیکن هایی که در «فاز تدافعی» یک پست یا وظیفه و در «فاز تهاجمی پست یا وظیفه ی دیگری را بر عهده دارند. مانند فول بک ها که در «فاز تهاجمی» در نقش یک وینگ بک ظاهر می شوند و در هنگام «فاز تدافعی» به پست خودشان بر می گردند. این بازیکن ها، مهره های اصلی در «فاز انتقالی» هستند.
در چه مناطقی به طور طبیعی «Overload» رخ می دهد؟ «Overload» زمانی رخ می دهد که بازیکن های یک تیم در یک منطقه، بیشتر از دیگر مناطق تجمع کرده باشند. برای مثال لوک شاو با مارشیال حرکات اورلپ انجام می دهند و در جناح چپ «Overload» می کنند. یا مثلا، دارمیان و شاو را می بینیم که به میانه میدان حرکت می کنند و مرکز زمین را «Overload» می کنند. هر زمان که هر کس خارج از محدوده خودش به منطقه ای دیگر برود، در آن منطقه «Overload» رخ داده است.
برای اینکه مطمئن شوید که به سطح بالایی از مشاهده یک بازی فوتبال رسیده اید، بعد از خواندن این مقاله، باید هر سکانس را بررسی، چک لیست ها را تایید و به این فکر کنید که هر بازیکن به کدام منطقه حرکت کرده و به کدام منطقه در زمین حرکت خواهد کرد.
در آنالیز فرم های مختلف، باید ببینید که چه تعداد بازیکن در هر فاز بازی می کند. اینجا باید نهایت دقت خود را به خرج دهید؛ چون ممکن است هر بازیکن بلافاصله در تغییر فازی جدید شرکت نکند. من در مورد چیزی مانند مایکل کریک که “خودش را آسان ترین گزینه برای دریافت پاس“ (بازیسازی در «فاز هجومی») یا “محافظ خط هافبک“ (سازمان دهی خط هافبک در «فاز تدافعی») معرفی کرده، صحبت می کنم. تنها به این خاطر که این بازیکن ها به سمت دروازه حریف منفجر نمی شوند، نمی شود گفت که آن ها نقشی قاطع در «فاز تهاجمی» ندارند و بالعکس. به هر حال بعضی چیزها مشخص هستند و نیاز به گفتن ندارند. بدیهی است که دخیا یا اریک بایی در «فاز تهاجمی» حضور ندارند ولی ممکن است هر یازده بازیکن در «فاز تدافعی» تیم - به خصوص وقتی که سرمربی آن تیم ژوزه مورینیو باشد - فعالیت کنند.
شما اکنون تصویری کلیّ از چگونگی مشاهده دقیق تر بازی ها پیدا کردید. همین تصویر را در ذهن خود حفظ کنید؛ چون قرار است بعد از دسترسی به لایه های عمیق تر این علم، به عنوان راهنما از آن استفاده کنیم.
ارسالی نویسنده افتخاری طرفداری، مهدی عبدی
برگرفته از وبسایت TheFalse9