طرفداری- ویکتور لیندلوف، اولین خرید منچستر یونایتد در تابستان 2017 بود. مدافع جوان و مستحکم سوئدی که سابقه قهرمانی در لیگ پرتغال را در کارنامه دارد. پس از انتشار یادداشت هایی در خصوص بررسی تخصصی سبک بازی «مرد یخی»، اکنون در این یادداشت به بررسی مسیر این بازیکن برای رسیدن به اولدترافورد پرداخته ایم.
مرد یخی؛ از وسترواس تا اولدترافورد
وسترواس، سوئد؛ وقتی لیندلوف برای اولین بار با پیراهن شیاطین سرخ در لیگ جزیره به میدان برود، او این کار را در برابر 75 هزار نفر از ارتش سرخ در اولدترافورد انجام خواهد داد. اولدترافورد، منچستر، انگلیس یک دنیا با اولین تجربه فوتبالی او در رده بزرگسالان، فاصله دارد. جایی که او برای اولین بار به عنوان نوجوان 16 ساله بازی در رده بزرگسالان را در تیم وسترواس تجربه کرد. اکنون، یکی از بهترین مدافعان مرکزی اروپا، کسی که خواهان زیادی داشت، با 30 میلیون پوند از بنفیکا به منچستر یونایتد ملحق شده است. برگردیم به سال 2010، جایی که لیندلوف نوجوان مجبور بود همه چیز را سریع یاد بگیرد. جایی که مربی وسترواس، مجبور بود؛ مجبور.
"ما شش بازیکن را در اختیار نداشتیم. مجبور بودیم این کار را انجام بدهیم. پول نداشتیم و باید این کار را می کردیم. این تنها را پیش روی ما بود و لیندلوف، یکی از بازیکنان جوان." این صحبت های مربی وقت وسترواس، گرانات است. لیندلوف وقتی برای اولین بار با تیم تمرین کرد، تنها 15 ساله بود. او در آن زمان به عنوان یک هافبک شناخته می شد و 67 کیلوگرم وزن داشت. در حالی که لیندلوف در کنار بهترین های گروه سنی اش قرار می گرفت، او به عنوان یک استعداد برجسته شناخته نمی شد. میانگین سنی آن تیم تنها 19 سال بود و در آن زمان کسی فکرش را هم نمی کرد که لیندلوف برای یکی از بهترین تیم های جهان به میدان برود. "وقتی در دسته سوم فوتبال سوئد هستی و توی تیمی عضویت داری که به زحمت می داند چگونه باید فوتبال بازی کند، به این چیز ها فکر هم نمی کنی." گرانات می گوید حضور در دسته سوم فوتبال سوئد و عضویت داشتن در چنین تیمی، اجازه رویاپردازی به کسی نمی دهد. اما لیندلوف به عنوان یک دفاع راست به تیم اضافه شد.
سطح هوش او در بازی، برای کسی با سن او بسیار تحسین برانگیز بود. او می دانست کِی باید نفوذ کند و چه زمانی به دفاع کردن بپردازد. لیندلوف می توانست سبک بازی خودش را با سبک بازی یار مستقیمش تطابق بدهد. نوجوان آن روز ها توانست جای خودش را در ترکیب تیم تثبیت و به همراه تیمش به لیگ دسته دو سوئد، صعود کند. لیندلوف توانایی هایش را به مربی ثابت کرد. وسترواس باید به مصاف بروماپویکرانا، تیمی بلند پرواز می رفت و چالشی جدید بر سر راه لیندلوف قرار داشت. مدافع 16 ساله داستان ما باید در مقابل یکی از بااستعداد ترین بازیکنان جوان سوئد، میکو آلبورنوز ستاره تیم ملی زیر 21 ساله های سوئد قرار می گرفت. گرانات در خصوص این دیدار می گوید:" از هر نظر که فکرش را کنید، لیندلوف او را تخریب کرد! نه تنها بسیار هوشمندانه و در خدمت تیم بود، که با بازی فیزیکی، تکنیکی، تاکتیکی و هر چی که فکرش را کنید، آلبورنوز را کاملاً نابود کرد. آن زمان بود که همه متوجه شدند این بچه نه تنها می تواند تصمیم های هوشمندانه بگیرد و در خدمت تیم باشد، که می تواند از پس مشکلات خودش بر بیاید."
لیندلوف به نمایش های تحسین برانگیزش ادامه داد و توانست بازی به بازی، روز به روز، هفته به هفته و سال به سال پیشرفت کند. اینجا بود که تیم های دیگر نسبت به جذب مرد یخی علاقه مند شدند. در ابتدا به نظر می رسید تیم گوتنبرگ موفق به جذب لیندلوف شود، اما این بازیکن در سال 2011 تصمیم گرفت که سال آینده به بنفیکا بپیوندد. "همه ما شوکه شدیم!" سیمون یوهانسون، هم تیمی لیندلوف در وسترواس می گوید:" بسیاری از بازیکنان تو سن جوانی از اینجا به انگلیس می روند، اما لیندلوف تصمیم گرفت به بنفیکا برود و این تصمیم ویژه ای بود." یوهانسون نه تنها هم تیمی لیندلوف بود، که مدتی به عنوان رقیبش در زمین مسابقه ظاهر می شد! حد فاصل زمانی بین 10 تا 15 سالگی، این دو رقیب یکدیگر بودند و در آن زمان، لیندلوف به عنوان هافبک بازی می کرد. یوهانسون می گوید:" در بازی با توپ، خیلی بااستعداد بود و همیشه برای تیم خیلی سخت تلاش می کرد. او دید خوبی نسبت به بازی داشت و پاس های خوبی ارسال می کرد. اما بازیکنی بود که کسی فکرش را نمی کرد به یک سوپر استار تبدیل شود. من فکر می کردم که بازیکن خوبی باشد اما نه تا این حد. نه تا این حد که تبدیل به ستاره بعدی سوئد شود و برای باشگاه بسیار بزرگی چون منچستر یونایتد بازی کند."
یوهانسون در ادامه می گوید:" من فکر می کردم که او به بازیکن خوبی تبدیل شود و در لیگ برتر سوئد بازی کند. او در کار کردن با توپ، خیلی باهوش است. هیچ وقت تصمیم احمقانه ای برای کار کردن با توپ نمی گیرد و همیشه تصمیم درستی اتخاذ می کند. مثل لیونل مسی در کار کردن با توپ خارق العاده نیست، ولی به سادگی توپ را از دست نمی دهد." یوهانسون انتظار دارد هم تیمی سابقش در منچستر یونایتد موفق ظاهر شود و ابعاد جدیدی به خط دفاعی شیاطین سرخ، اضافه کند. هر زمانی لیندلوف به زادگاهش، ویگه باز می گردد بدون شک به تماشای تمرین تیم سابقش می رود. یوهانسون می گوید:" لیندلوف هنوز همان است، به هیچ وجه تغییری نداشته." پولی که از انتقال لیندلوف به منچستر یونایتد نصیب بنفیکا شد، بخشی اش به وسترواس می رسد. با این پول، وسترواس می تواند تبدیل به یکی از پولدار ترین تیم های سوئد شود. این یک تغییر بسیار قابل توجه در دارایی های باشگاهیست که تا همین سه سال پیش در آستانه ورشکست شدن بود. کریستینا لیفنر، رئیس کنونی باشگاه می گوید:" در نوامبر 2014، باشگاه به نابود شدن خیلی نزدیک بود. اما نشستی با هواداران داشتیم و آن ها گفتند که اجازه رخ دادن این اتفاق را نمی دهند." هواداران توانستند در حد فاصل زمانی نوامبر تا پایان دسامبر، 70 هزار دلار جمع آوری کنند تا باشگاه بتواند بخشی از پول طلب کارانش را بدهد.
این مشکلات مالی باعث شده است تا وسترواس برای بازگشت به سطح اول فوتبال سوئد، گام های تدریجی بردارد. لیفنر می گوید:" اول از همه، نباید خیلی عجولانه تصمیم گیری کنیم. باید آرام باشیم. نباید همینطوری پول را خرج کرد و دوباره بعد از سه سال مشکلات قدیمی تکرار شوند." برنامه باشگاه این است که قسمتی از پول حاصل از فروش لیندلوف را به رونق دادن به سیستم جدید آکادمی و کارکنان باشگاه اختصاص یابد. آندرس تنگستروم، یکی از هواداران پر و پا قرص وسترواس و حامی باشگاه، در خصوص این وضعیت می گوید:" ما قبلاً هم آن جا بودیم. بنابراین الان همه فکر می کنند که باشگاه برای بازگشت به سطح اول فوتبال سوئد، از شانس خوبی برخوردار است." اگر وسترواس می خواهد بار دیگر به سطح اول فوتبال سوئد بازگردد، بی شک باید مانند بازیکن سابقش در هر زمینه ای پیشرفت کند. اگر وسترواس به آن درک جاه طلبی برای بازگشت به سطح اول فوتبال سوئد برسد، بدون شک لیندلوف برای شادی با هم تیمی های سابقش باز می گردد و با آن ها جشن خواهد گرفت. فروتنی، یکی از نقاط مثبت مرد یخی است. گرانات می گوید:" این نیز بخشی از موفقیت اوست. او با فروتنی چالش ها را فتح می کند. من باید فروتن باشم تا به بازیکنی که مقابلش قرار گرفته ام، بی احترامی نکنم. من نمی توانم کاری که انجام می دهیم را بی اعتبار جلوه دهم. من نمی توانم پیشرفت کردن، در آن چیزی که ضعیف هستم را نادیده بگیرم. فکر می کنم این ها اساس دستور العمل جادویی ویکتور لیندلوف است."