طرفداری- زمانی که تیم توپ را در اختیار دارد، باید به یک اصل مهم توجه کند. پشتیبانی بازیکن صاحب توپ با استفاده از آرایشهای مثلثی و لوزی. برای پپ ترکیبهای ابتدایی بازی اهمیت چندانی ندارند. آنها صرفاً عدد هستند. عمده تمرکز پپ بر روی نحوهی پشتیبانی بازیکنان از یکدیگر است نه لاین آپ شروع بازی. بازیکنان میتوانند آزادانه (Flexible Movement) حرکت کنند، اما باید حمایت لازم از بازیکن صاحب صورت گیرد.
آرایش مثلثی به بازیکن این اجازه را میدهد که دید بهتری در زمین داشته و حرکاتش توأم با هوشمندی و نظم باشد. بازیکن با توجه به موقعیت توپ حرکت میکند و به نقاط مهم زمین پیش میرود.مثلاً اگر توپ در گوشه زمین و بهسوی دروازه حریف درحرکت است بازیکن باید عکسالعمل متفاوتی را نسبت به زمانی که توپ در محوطه جریمه خودی است نشان دهد. درواقع هر حرکت او باید با دلیل محکمی همراه باشد و حرکات بیهدف جایی در بازی پوزیسیونی ندارند.
بازیکنان میتوانند در ارتباط با یکدیگر، حرکات خاصی را انجام دهند. این حرکات خاص شامل موارد زیر میشود (اما محدود به این موارد نیستند). اینها قوانین اصلی حرکات بازیکن نسبت به توپ هستند: حرکات اورلپ (Overlapping Run - حرکات بدون توپ برای دریافت پاس) حرکات قطری (Diagonal Inside Runs) و آمادهسازی یک گزینه برای ارسال پاس بهعقب (Back Pass Option). تمام اینها یک سری قوانین زیرمجموعه نیز دارند مثلاً؛ در جهتهای افقی زمین نباید بیش از 3 بازیکن وجود داشته باشد و حداکثر نفراتی که در جهتهای عمودی زمین میتوانند بایستند دو بازیکن است.
اگر یک سیستم بهطور طبیعی و از همان ابتدا فرم مثلثی شکل در ترکیب خود داشته باشد، بازیکن راحتتر میتواند در زمان مالکیت توپ، آرایش مثلثی موردنظر را ایجاد کند. یکی از دلایلی که پپ معمولاً از سیستمهایی مانند 3-3-4 یا 3-4-3 استفاده میکند، همین است. هر بازیکن به بازیکن دیگر متصل است، مانند حلقههای یک زنجیر به هم مرتبطاند، از یکدیگر (و توپ) پشتیبانی میکنند و در سرتاسر زمین برای ایجاد یک ساختار پوزیسیونی مناسب در حرکتند. مورنو ارتباط متقابل بازیکنان در زمین را اینطور توضیح میدهد:
هر فعالیتی بستگی به رفتار بازیکنان بعد از دریافت توپ دارد.
اصل مهم دیگری که در Positional Play وجود دارد، منحرفسازی حرکات رقیب است. گواردیولا می گوید:
هدف به حرکت درآوردن بازیکنان رقیب است، نه توپ.
هر فعالیت کوچکی که اتفاق میافتد باید دارای هدف باشد. توپ به حرکت در نمیآید تا فقط حرکت کند، توپ به حرکت در میآید تا بازیکنان حریف حرکت کنند. این اصل دو زیرشاخه دارد: Incitement و Penetration یعنی؛ تحریک و نفوذ. با حرکت توپ باید تیم حریف را در یک سمت زمین جمع (تحریک Incitement) و نقشهی حمله را از سمت دیگر طرحریزی کنید (نفوذ Penetration). هر پاسی که فرستاده میشود بهمنظور آمادهسازی همتیمیها برای حذف حریف است. اگر امکان حذف رقیب وجود ندارد، بازیکنان مالکیت توپ را حفظ و سعی میکنند آنها را از موقعیت خودشان منحرف کنند. همانطور که گفته شد، توانایی انجام این کارها کاملاً به ساختار مناسب تیم در هنگام مالکیت توپ بستگی دارد. "بازیکن آزاد" (The Free Man) یک فاکتور بسیار مهم برای منحرفسازی حرکات تیم مقابل است. بهصورت کلی ایده "Free Man" با جمعکردن توپ، تیم مقابل و تیم خود در یک طرف و ارسال پاس به بازیکن آزادی که در طرف دیگر زمین منتظر توپ است بهدست میآید. معمولاً بازیکن آزاد بازیکنی است که درگیر مدافعان نیست، یعنی توسط هیچ بازیکنی مارک نشده. این بازیکن برای حمله بسیار مهم و ارزشمند است.
حریف را منحرف کنید تا بتوانید به بازیکن آزاد پاس دهید
عموماً توپ ابزاری است برای حذف رقیب و از بین بردن نظم و بالانس ساختار دفاعی تیم مقابل. مالکیت توپ فقط برای این نیست که توپ را داشته باشید، مالکیت توپ نتیجهی منطقی این سبک از بازی است. تیمی که از این فلسفه استفاده میکند، با توجه به استراتژی سرمربی تصمیم میگیرد که از کدام سمت حمله کند. آنها حریف را در یک سمت منحرف میکنند و به سمتی که تیم مقابل ضعف دارد (طبق گفتهی سرمربی)، نفوذ میکنند. مثلاً، در سمت چپ زمینبازی میکنند تا بازیکنان رقیب در آنجا تجمع کنند سپس در سمت راست زمین یا در عمق خط دفاعی دست به حمله میزنند. بعد از این کار بازیکنان گیج شده و به سمت راست زمین (یا عمق خط دفاعی خود) میروند تا جلوی این حمله را بگیرند، اما با این عمل بازهم یک طرف زمین را خالی میکنند. درصورتیکه حملهی جناح راست دفع شود، توپ دوباره به سمت چپ فرستاده میشود تا در آن سمت، تیم با بازیکنان بیشتری به سمت دروازه یورش ببرد. جالب است نه؟ ما این اندیشه خاص را حتی در تیمهایی که با تاکتیک ضد حمله (Counter-attacking Teams) بازی میکنند هم دیدهایم. خوان مانوئل لیلو این مفهوم را بهطور خلاصه بیان کرده است:
ایده اصلی بازی پوزیسیونی این است که بازیکنان در یک فضای کوچک و بسته به یکدیگر پاس بدهند تا بتوانند توپ را به یک فرد آزاد در فضای بازتر زمین بفرستند.
ما به اصول بازی پوزیسیونی و نمونه تاکتیکها و استراتژیهای این اصل نگاهی انداختیم، اما این هم مهم است بدانیم که چطور این فلسفه لحظات خاص و ایدههای خاص را به بازیکنانش ارتباط میدهد. توپ میتواند با دریبل زدن، پاس دادن و یا شوت کردن به حرکت دربیاید. یک بازیکن باید بداند که چه موقع و چطور از این حرکات استفاده کند تا تیم را در بهترین موقعیت قرار دهد و برای آن برتری کسب کند. هر حرکتی میتواند تمرکز حریف را بیشتر به سمت توپ متمایل کند تا در طرف دیگر زمین فضای مناسبی برای تیم ایجاد میشود. لیونل مسی و بهخصوص آندرس اینیستا استاد این کار هستند. این دو با تحریک بازیکنان، آنها را به سمت خود میکشانند و برای دیگر همتیمی های خود فضا ایجاد میکنند. این کار را میتوانیم " تلهی پرس" بنامیم، زیرا آنها از پرس بازیکنان استقبال میکنند سپس میگریزند و فضای ایجادشده را با دیگر بازیکنان شریک میشوند. یوهان کرایوف فقید می گوید:
من به بازیکنانی نیاز دارم که در فضاهای بسته حرکات قاطع و مفیدی انجام میدهند. من کسانی را میخواهم که تا حد امکان کمکار کنند تا انرژی خود را برای فعالیتهای سودمند ذخیره کنند.
درواقع، بازیکنان باید پاسی را انتخاب کنند که بازی را بهصورت پیوسته در جریان نگه دارد و در کنار آن همیشه باید همتیمی خود را پشتیبانی کنند تا بتواند پاس صحیحی بدهد. برای مثال اگر حریف عرصه را بر تیم تنگ کرده و در حال انجام پرس فشردهای است (مانند تیم لیورپول یورگن کلوپ)، باید جریان بازی، با پاسهای بلندتر تغییر کند و یا اگر آنها بهصورت فشرده دفاع نمیکردند (مثل یوونتوس آلگری)، بهتر است با حرکات ریز و پاسهای کوتاه از این فضاها استفاده کنند و خط دفاعی حریف را بهسرعت بشکنند.
هر دو نوع پاس ذکرشده بایستی بهصورت انعطافپذیر استفاده شود. بازیکن باید تا جایی که امکان دارد سرعت را در دستور کار خود قرار دهد و بهسرعت تصمیم بگیرد تا مدافعان حریف نتوانند بهموقع واکنش مناسبی را نشان دهند. نتیجه این اعمال بهدست گرفتن ریتم بازی توسط مهاجمان - یعنی خارج شدن از حالت انفعالی - است.
مورد دیگری که باید به آن اشاره شود، بازیکنان بین خطوط هستند، آنها با ایستادن در بین خطوط دفاعی، بیش از یک بازیکن را متوجه خود میکنند که میتوانند بسیار سودمند باشند.
در بازی پوزیسیونی، بازیکنانی که بین خطوط قرار میگیرند "Interiores " نامیده میشوند. آنها بر بازی پوزیسیونی حکمفرمایی میکنند. آنها بین بازیکنان حریف هستند و این جداسازی دقیقاً علت جمع شدن بازیکنان رقیب در یک نقطه خاص است. آنها نه تنها استاد کنار گذاشتن بازیکنان حریف با حرکات منحرفکننده خود هستند، بلکه درحرکت نکردنهای بهموقع نیز استاد هستند. آنها میدانند اگر مثلا به این نقطه حرکت کنند، قدرت دفاعی حریف افزایش پیدا میکند و این برای تیم مضر است، پس به آن نقطه از زمین نمیروند. بازیکنی که بین خطوط میایستد باید بهطور مداوم حرکت کند تا یک لاین پاس بین خود و توپ، یا بین خود و همتیمیهایی که لاین پاس گشوده شده در اختیاردارند ایجاد کند.
نقش مهم interiores که سه بازیکن حریف را به خود مشغول کرده است
خارج شدن از پوشش سایهای (Cover Shadow) به این معنا است که بازیکن مقابل نمیتواند شمارا مسدود کند و راه ارسال پاس برای شما باز است. همچنین، به این معناست که باید بازیکنان بیشتری را به خود جذب کنید تا بیشتر از یک بازیکن نگران حرکات شما باشد. فردی که قصد ارسال پاس به یک بازیکن را دارد باید بداند که آن بازیکن چطور مارک شده، اگر شرایط مساعد بود به او پاس بدهد، در غیر این صورت منتظر مساعد شدن شرایط شود یا گزینه دیگری را مدنظر قرار دهد.
حرکت بازیکن یا توپ برای تصمیمگیری یک راهنماست، اگر بازیکنی به سمت یک فضا استارت بزند تا توپ را بهسرعت دریافت کند، مدافع نیز باید با همین شدت به دنبال مهاجم برود که درنتیجه یک فضای خالی (یا بازیکنی آزاد) خالی میگذارد تا تیم مقابل از آن استفاده کند. زیگبرت تاراش (تاراش یک گرند مستر بزرگ آلمانی بود. او تعداد زیادی کتاب برای شطرنج تألیف و کمک زیادی به توسعه شطرنج کرده است.) نکته ای در مورد بازی پوزیسیونی در شطرنج گفته که با این موضوع در ارتباط است:
خانههای ضعیف حریف باید با سوارها اشغال شوند، نه با پیادهها
این یعنی بهترین بازیکنان شما باید نقش "Interiores " را بازی کنند. آنها باید بازیکنان بسیار ماهری باشند که بهترین استفاده را از ضعف دفاعی حریف ببرند، بهطوری که با ارزشترین فعالیتهای تیم متعلق به آنها باشد. ژاوی هرناندز، لیونل مسی و آندرس اینیستا مثال بارز این نوع بازیکنان در تیم بارسلونا پپ بودند.
فول بکها و وینگر ها بسیار Wide و عموماً نزدیک به خط اوت بازی میکنند. آنها دفاع را میگشایند و در عمق خط دفاعی حریف فضا و لاین پاس ایجاد میکنند. فضاهای ایجادشده در بین مدافعان، محیط بهتری را برای "Interiores " ایجاد میکنند وبرتری و بازیکنان ازاد بسیاری را در نقاط استراتژیک وسط زمین میسازند. مدافعان شروعکننده یک حملهی موفق هستند و باید از همان ابتدا تصمیم بگیرند که چطور توپ را پخش کنند. اگر مهاجمان حریف به عمق خط دفاعی تیم خود رفته و مدافعان را پرس نمیکنند، وظیفه آن ها این است که توپ را جلو ببرند و نظم تیمی حریف را آشفته کنند.
تمام مواردی که در این یادداشت ذکر شد، اصول اصلی هستند که پپ گواردیولا در هنگام آموزش Positional Play به شاگردانش استفاده میکند. ایدههای فرعی بازی پوزیسیونی همانند تعداد حرکات شطرنج نامحدود است، اما همهی آنها از همین اصول اصلی سرچشمه میگیرند.
یادداشت وارده از کاربر طرفداری Acro Polis