طرفداری - موفقیت اسکاتلند برابر انگلیس، ثابت کرد که پاسکاری، برتر از بازی انفرادی ـه.
داستانی که در حال مطالعه آن هستید، بخشی از کتاب Inverting the Pyramid است و می توانید قسمت های قبلی آن را در اینجا بخوانید.
قوانین فوتبال اسکاتلندی، خیلی بیشتر از فوتبال انگلیسی، حامی حقوق پاسکاری بود! در اسکاتلند، داور فقط وقتی آفساید اعلام می کرد که بازیکن مهاجم، در 15 یارد آخر زمین، بین یک و ده بازیکن از تیم حرف قرار بگیره. در واقع اون باید از یکی مونده به آخرین بازیکن حریف، جلوتر باشه. اما اولین قانون فوتبال انگلیسی ها، خیلی به این نکات توجه نداشت و حتی بعد از بازنویسی اون در 1866 هم، قانون آفساید اسکاتلندی ها، پاس محورتر محسوب می شد. وقتی تیم اسکاتلندی کویینز پارک در تاریخ نهم نوامبر 1870 به اتحادیه فوتبال پیوست، قانون آفساید انگلیسی ها رو هم قبول کرد. اما ایده پاسکاری در ذهن فوتبالی ها کاشته شده بود و نمی شد جلوی رشدش رو گرفت. در اسکاتلند، بازیکن ها فقط به دریبل زدن فکر نمی کردن، اونا می تونستن با یه ضربه به توپ، پیشرفت بیشتری به دست بیارن. وقتی کویینز پارک برابر تیم همیلتون گیمناسیوم برنده شد، اچ. ان. اسمیت، برای اونا یه شعر خوند: «مردان انتخاب شده اند؛ ضربه ای به توپ وارد شده است؛ مرزهای آن فراتر از آسمان ها است؛ آره آره! خیلی ها در حمله هستند و توپ سرعت گرفته است!»1
البته اندیشه دریبلینگ هم هنوز رایج بود و رابرت اسمیت، بال راست اسکاتلند و کویینز پارک، در این باره می نویسه: «وقتی توپ در جریانه، تمرین ما دوییدن و دریبل زدنه. نباید توپ های بلند ارسال کنیم».
یکی از دلایل پیوستن کویینز پارک به اتحادیه، راضی کردن رقبا برای ایجاد یک سری قوانین استاندارد بود. در ماه های قبل از پیوستن اونا به اتحادیه، کویینزی ها تجربه بازی 10، 14، 15 و 16 نفره رو هم داشتن. با اینکه اونا طی فصل 72-1871 فقط سه بار بازی کردن، اما به گفته ریچارد رابینسون، هرگز از زیر تمرینات فرار نکردن. البته اسکاتلندی ها همیشه منزوی نموندن و سبک بازی شون، بیشتر رواج پیدا می کرد. کم کم بازی مبتنی بر پاسکاری، شیوع پیدا کرد و یکی از برتری های این نحوه بازی، فرار از دست مدافع های غول آسا بود. رابینسون می نویسه: «در طی بازی های دوستانه، دریبلینگ و پاسکاری برابر هم قرار می گرفتن. ورود پاسکاری باعث شده بود که بازی اسکاتلندی ها مثل یه هنرِ والا باشه. دریبلینگ هم از مشخصه های فوتبال انگلیسی بود. این اتفاق ها خیلی بعد از اون موقعی نیافتاد که جنوبی ها دیدن که سبک بازی کویینز پارک، اصول اون ها رو زیر پا گذاشته و مبتنی بر جا به جایی توپ ـه. البته اسکاتلندی ها تونستن با این ترکیب، نتیجه هم بگیرن. ترکیب دریبلینگ و پاسکاری، اصلی ترین شاخصه بازی اسکاتلندی ها بود».
اقای الکاک از بازیکنان انگلیسی می خواست که خیلی سریع با متود اسکاتلندی ها وفق پیدا کنند و خودش رو حامی بازی ترکیبی می دونست. الکاک پاسکاری رو به عنوان گزینه ای مفید می دید اما اصلا نمی خواست این اجازه رو بده که پاسکاری، جای دریبلینگ رو بگیره. با این وجود، استفاده از پاس ها خیلی زود بین تیم های فوتبال رایج شد؛ به خصوص در اسکاتلند. کویینز پارکی ها و اندیشه هاشون، تاثیر زیادی روی فوتبال اسکاتلندی ها داشتند. اونا فوتبال رو رمانتیک تر از قبل کردن و به قولی، تاکتیک های اونا، شبیه «الگوی بافندگی» بود. اونا پاس های زیگزاگی و کوتاهی در خط حمله و وسط زمین رد و بدل می کردن.
تیم کویینز پارک؛ تاکتیک های امروزی فوتبال، خیلی مدیون این پسرها هستن
دومین تیم ملی اسکاتلند هم شامل کویینز پارکی ها بود و حتی بعد از شکل گیری اتحادیه فوتبال اسکاتلند، کویینز پارک باز هم یکی از نقش های اصلی رو در شکل دهی به فوتبال داشت. اونا مثل مبلغین مسیحی، از اینور کشور به اونور می رفتن تا بازی های دوستانه انجام بدن. انجام بازی در اسکاتلند، ساده تر از بازی کردن توی انگلیس بود؛ چون اکثر جمعیت این کشور، در دو شهر ادینبورگ و گلاسگو و مناطق بین این دو شهر زندگی می کردن. اما توی انگلیس، هر منطقه، ایده های خودش رو درباره فوتبال داشت و هر کس، با قوانین و سبک خودش بازی می کرد.
1. من رو یاد یه توپ دارم قلقلیه خودمون انداخت! -م