طرفداری- جرج بست درست وقتي كه ١٥ سال سن داشت بوسيله باب بيشرب و جيمی مورفی استعداد ياب هاى منچستر در زمين هاى خاكي بلفاست كشف شد. بيشرب آنگونه تحت تاثير استعداد اين بازيكن قرار گرفته بود كه با سرعت با سر مت باسبی سرمربی تيم خود تماس گرفت و به او گفت :
فكر ميكنم نابغه اي براى تو پيدا كرده ام
نسل ما طغيانگر سال هاى ١٩٦٥ تا ١٩٧٥ را فقط از طريق فيلم و بازي هاى منچستريونايتد يا حواشی فراوان زندگی اش بشناسد، ولي براى قديمی ترها او نماينده يك برهه تاثيرگذار فرهنگي بوده و هست و همچنين سمبل و تجسم یک نسل ياغی و از همه جا بريده.
او تکه ای از يك اثر هنرى بود. با مهارت فردى و سبك زندگی تعجب برانگيز خود. او همانند يك گاو باز مدافعان حريف را دست می انداخت زماني كه به قدر كافي خشمگين شده بودند با حركاتش پاهاى آنها را به همديگر می دوخت و آنها را مجبور می كرد پشت سر هم تكل هاى بيهوده بزنند و سپس آنها را دريبل می زد و به طرف ديگرى می رفت.جرج اولين سوپراستار واقعی اين حرفه بود، پديده فرهنگی كه در زمان خود به اندازه بيتلزها مشهور بود كه بعدها به او لقب نفر پنجم بيتلز رو دادند. بست تنها مدافعان را شكست نمی داد بلکه آنها را به بازي می گرفت و به زحمت مي انداخت. او استاد كنترل توپ و بازى با آن بود.
بالاترين درجه شهرت كه یک بازيكن آرزوي رسيدن به آن را دارد اظهار نظر نخبگان آن حرفه است . پله در مورد جورج بست اينطور گفته است: "جرج بست بهترين بازيكني است كه تاكنون ديده ام." يا به گفته سر الكس فرگوسن: "بدون شك جورج بست بهترين بازيكن تاريخ بريتانياست." حتی چارلتون نیز که خود از بازیکنان بزرگ فوتبال است به تمجید از بست می پردازد: "زمانی كه به بهترين بازيكن تاريخ فوتبال جهان فكر مي كنيم بدون شك به جورج در ذهنم می آید."
جورج بست بهترين نمونه براى ستاره هايي است كه قدر استعدادهاى مادرزادى خود را نمی دانند و چنان فریب زندگی پر زرق و برق بيرون از زمين فوتبال را می خورند كه نه تنها دوره موفقيت و طلايي آنها در زمين كوتاه می شود بلكه پايان آنها نیز اندوهگين است. یکی از شنیدی ترین خاطرات دوران بازی بست این است که پيش از بازي ايرلند با هلند در مقدماتی جام جهانی ١٩٧٨، و در زمانی که بست ٣٠ سال سن داشت و روزهاى خوبش را پشت سر گذاشته بود، به الكل اعتياد پيدا كرده بود و سايه ى از آن نابغه دريبل زن داشت. قبل از بازي خبرنگاران از او می پرسند: " آيا كرايف از او بهتر است؟" جورج با خنده به خبرنگاران گفت: "من در اولين فرصت كه به دست بيايد به او لايي خواهم زد". فقط پنج دقيقه از شروع بازى گذشته بود كه جورج بست در جناح چپ صاحب توپ شد و پس از اينكه سه بازيكن حريف را به زيبايي دريبل كرد، يوهان كرايف به طرف او آمد و جرج موفق شد توپ را از بين پاهاي او عبور بدهد و مشتش را به نشانه پيروزي بلند كرد. شايد آن روز تعداد كمي حركت جورج را متوجه شده بودند.
حتی خود بست نیز اعتراف کرده بود که بعید است به سن شصت سالگی برسد. وی در یکی از مصاحبه های پیش از مرگش گفت: "اكنون ٥٩ ساله ام نمي دانم به ٦٠ سالگي ميرسم يا نه! ولی به هر حال از مرگ نمی ترسم" پیش بینی El.beatle درست از آب درآمد و سرانجام به ٦٠ سالگی نرسيد تا بدين ترتيب اسطوره ى دهه ى ٦٠ فوتبال بريتانيا خيلی زود يك دنيا خاطره خوب و بد را رها كند و حياط بيمارستان كرانوبل شهر لندن به گلستانی پر از گل تبديل شود. گل هاى كه به پاس گلزنی هاى شماره هفت منچستر كنار جسم بي جان او قرار می گرفت.
جرج عزيز! براى شادى هاى كه به ما بخشيدى متشكرم هرگز فراموشت نمی كنم
اين تنها يكی از دست نوشته هایی بود كه طرف داران فوتبال پس از مرگ در دست داشتند . تا ما ياد شعر فروغ فرخ زاده بیندازد:
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
تولدت مبارک بهترين بست
یادداشت ارسالی از کاربر عزیز سایت؛ حمیدرضا تفضلی