سیستم: 1-3-2-4
مربی: یورگن کلوپ
آنالیز:
در ابتدا ترس وجود داشت که رفتن ماریو گوتزه، فصل 2013-2014 دورتموند را تخریب خواهد کرد اما حجم مصدومیتهایی که باشگاه با آن رو به رو شده، به این معنی است که تمرکز بر روی "پسر طلایی" سابق از بین رفته است.
BVB، یکی از سیالترین، سرگرم کنندهترین و تهاجمیترین تیمهای جهان، در این فصل سایهای از تیمی که در لیگ قهرمانان دوم شد، بوده است. انباشته شدن مصدومیتها آن قدر تأثیر گذار بوده که در نوامبر تلاش برای قهرمانی از سوی این تیم به فراموشی سپرده شد.
یورگن کلوپ همیشه 1-3-2-4 را به خاطر انعطافپذیریاش ترجیح داده است و وقتی دورتموند در اوج قدرت خود باشد، به هر شیوه ممکن به شما حمله میکند و تمامی نقاط ضعفتان را هدف قرار میدهد.
گزینههای پا به توپ و خلاق به وفور در ترکیب تیم به چشم میخورند، از متس هوملز در مرکز دفاع و ایلکای گوندوگان در خط میانی گرفته تا روبرت لواندوفسکی در خط حمله.
کلوپ همیشه بازیساز خود را طبق تیم مقابل تغییر داده است تا مطمئن شود نقشه بازی او به سادگی توسط یک یارگیری من-تو-من با هدف یک بازیکن خاص تیم، از بین نرود.
لواندوفسکی در برگشتن به خط هافبک و رفتن به کنارههای برای دریافت توپهای بلند مهارت دارد و نه تنها یک گزینه هوایی به تیم خود هدیه میدهد، بلکه مدافعین را از جایگاهشان خارج میکند و باعث ایجاد حفره در خط دفاعی حریف میشود.
این حفرهها را مارکو رویس – و قبلاً گوتزه – با مهارت و اثر کشندهای مورد استفاده قرار میدهد و با سرعت و هنر خود برای رسیدن به دروازه حریف تلاش میکند. BVB میتواند مانند همه توپ را باز پس بگیرد اما آنها هنگامی که توپ را از دفاع به حمله میبرند در اوج خود قرار دارند.
بازی آنها از زمان از دست دادن گوتزه و آمدن جانشین وی، هانریخ میختاریان، اندکی افت کرده است.
او از نظر نفوذ کردن به فضا به کاکای قدیم شباهت دارد اما وقتی تیمها فشرده میشوند و در عمق دفاع میکنند، برای یافتن فضا جهت خلق موقعیت به مشکل میخورد. او هنوز به سطحی نرسیده که بتواند هر بازی در بوندسلیگا را کنترل کند.
متأسفانه بسیاری از خصوصیات تعریف کننده دورتموند، که میشناسیم و دوستش داریم، به دلیل مصدومیت محو شدهاند. لوکاس پیشچک و یاکوب بلاژیکوفسکی نتوانستهاند بازی ترکیبی خود را به نمایش بگذارند، نون سوبوتیچ و هوملز مدتی است در کنار هم بازی نکردهاند و ایلکای گوندوعان هنوز از مصدومیت رها نشده است.
اگر نوری شاهین نبود تا همه چیز را در کنار هم نگه دارد، دورتموند در موقعیت بسیار بسیار بدتری نسبت به وضعیت کنونی خود قرار میداشت.
*قسمت بعدی چلسی.
سخنی از مترجم:
دوستان عزیز که تا به حال این سری پستها را دنبال کردهاید. اگر دقت کنید، عکسی که از توییتر در متن قرار دادهام مربوط به 30 ژانویه میشود؛ یعنی 9 روز پیش. این مقاله مربوط به آن روز است اما به دلیل آن که در 23 صفحه نوشته شده، نمیتوانم همه آن را یک جا در اختیار شما قرار بدهم. از طرفی در تیزر مقالههای قبلی، سم تایگ به شدت انتظارات را از آن چه که میخواهد به مخاطب ارائه بدهد بالا برده است (دیاگرامها، توضیحات تفصیلی و این گونه سخنان). اما باید بدانیم و دقت کنیم که این گونه گفتههای نویسندهها در ابتدای نوشتههایشان صرفاً جهت جذب مخاطب بیشتر است و شاید همیشه درست نباشند. این سری مقالات آن گونه که نویسنده قول آن را داده، تفصیلی و تاکتیکی نبودهاند و به همین دلیل، تیتر آن را به صلاح دید خودم تغییر دادم تا منطقیتر به نظر برسد. تیزر آن را نیز اصلاح کردهام تا درستتر باشد و سطح انتظار مخاطب پایینتر بیاید. امیدوارم این مطالبی که برای شما ترجمه میکنم در اضافه کردن اطلاعاتتان از تیمهای مختلف اروپا مفید باشند. همراهی شما باعث دلگرمی ما میشود.