طرفداری - به نظر می آید تاتنهام مائوریسیو پوچتینو از منچسترسیتی پپ گواردیولا سبقت گرفته است.
دو بازی را در روز یکشنبه دیدم و به یاد آن داستان قدیمی افتادم؛ لاکپشت و خرگوش. تاتنهام، ساوتهمپتون را برد تا رده دومش را تحکیم کند و سیتی و پپ نیز موفق شدند برابر لیورپول به تساوی دست بیابند. نمی دانم پپ گواردیولا زیاد به مائوریسیو پوچتینو و داستان لاکپشت و خرگوش می اندیشد یا خیر؛ اما پپ، این روزها شبیه آن خرگوشی شده است که از لاکپشت، شکست خورد.
گواردیولا و پوچتینو دوران خوب فوتبال شان را در یک شهر گذراندند؛ پپ، بت بارسایی ها بود و پوچتینو مدافع اسپانیول و مردی بی نام و نشان برای دنیا. پوچتینو مدافعی مستحکم و پپ، رهبر ارکستر نیوکمپ بود.
گواردیولا بعد از خداحافظی از فوتبال، سرمربی بارسلونای بی شد و در سال 2008، جای فرانک رایکارد را در نیمکت بارسلونای اصلی گرفت. خیلی سریع، سه گانه برد، افتخار کسب کرد، برد و برد و برد.
در اواخر ژانویه 2009، هیچکس دیگر به پوچتینو فکر نمی کرد اما در اتفاقی عجیب، لاکپشت سخت کوش به عنوان سرمربی تیم پرآشوب اسپانیول برگزیده شد. او سومین سرمربی اسپانیول در آن فصل بود و تیمش در منطقه سقوط قرار داشت. با اینکه گواردیولا اصول سرمربیگری را در بارسای بی آموخته، پوچ با سرمربیگری در تیم بانوان اسپانیول شروع به کار کرده بود.
اولین بازی اش، یک روز بعد از انتصابش بود؛ برابر بارسلونا. صبح همان روز با تیم تمرین کرد و با عملکردی کاملا غیرقابل پیش بینی، با همشهری های شان به تساوی بدون گل دست یافت. آن بازی، آن روز، همه چیز را درباره تاکتیک های لاکپشت، آشکار می کرد؛ سخت بکوش و سخت پرس کن.
شمار افتخارات گواردیولا در بارسلونا از دست همه در رفته بود اما خرگوش، همانطور که مشغول شمردن افتخاراتش بود، به خواب رفت. به زیر درخت معروف آمد، سیبی برداشت و گازی به آن زد؛ از این به بعد، او دیگر بیدار نبود. در ژانویه 2013 به آنسوی اروپا، به مونیخ رفت تا خوابش را بگذارند.
همان ماه بود که لاکپشت، سوار بر هواپیما شد و به سرزمین قدیس ها رفت و جای نایجل ادکینز را در نیمکت ساوتهمپتون پر کرد. پوچتینو در انگلیس ناشناس بود، نمی توانست به خوبی انگلیسی صحبت کند و به نظر می آمد، پروژه شکست از همان آغاز، کلید خورده بود. شاید تنها آشناییای که اهالی جزیره با لاکپشت داشتند، بازی انگلیس و آرژانتین در جام جهانی 1998 بود.
اما نیکولا کورتس، مدیر ساوتهمپتون کارش را بلد بود. در اسپانیول، تیم در باتلاق مشکلات مالی گیر افتاده بود و پوچتینو با تکیه به قدرت آکادمی تیم، توانست اسپانیولی ها را نجات دهد. استفاده از آکادمی، همان تواناییای بود که قدیس ها به دنبال آن می گشتند.
18 ماه بعد، لاکپشت به تاتنهام رفت تا امپراطوری خود را بنا کند. روز یکشنبه، یاران پوچتینو توانستند از سد ساوتهمپتون بگذرند. هری کینی در کار نبود اما سخت کوشی، همیشه برنده نهایی است. تاتنهام، همان تاتنهام همیشگی بود؛ آن ها همیشه نتیجه می گیرند، آن ها همیشه ثبات دارند. کمی خوش شانس هم بودند اما آمار، اتفاقی نیستند. آن ها تنها سه بازی را طی فصل جاری لیگ برتر شکست خورده اند و هنوز در جام حذفی می جنگند و شکست دادن یاران پوچ، یکی از سخت ترین کارهایی است که تیمی در انگلیس می تواند انجام دهد.
همه قبول داریم که هرچقدر وایت هارت لین برای لاکپشت ها موفقیت آور بوده، ومبلی نحسی بی پایانی برای آن ها است. در وایت هارت لین می توانند شیرهای آنتونیو کونته را به راحتی شکست دهند (باور کنید یا نه، چلسی کونته شکست هم می خورد) اما در ومبلی، برابر ضعیف ترین تیم های اروپایی نیز تسلیم شدند تا به قلمرو خود بازگردند، به سلاخ خانه وایت هارت لین.
گواردیولا حضور پر سروصدایی را در سیتی تجربه کرد؛ کلی خرید و بازیکنان جدید. آن ها 10 بازی آغازین فصل را با پیروزی پشت سر گذاشتند اما یادشان رفته بود که اینجا انگلیس است. حالا نه تنها پوچ و یارانش بالاتر از پپ هستند، بلکه تیم کامل تری نیز در اختیار دارند.
همه پوچتینو را با سخت کوشی و 12 ساعت کار در روز می شناسیم. معمولا تیمش در روز، دو جلسه تمرینی دارد و در واقع تمام زندگی پوچ و اعضای تیمش، تلاش برای پیروزی است. پوچتینو توانست فلسفه اش را با فوتبال انگلیسی وفق دهد. روزی یکی از دوستانم گفت: "لازم نیست سراغ تیم های پوچتینو بروید؛ زیرا آن ها خودشان به سراغ شما خواهند آمد" پرس شدید و دوندگی بالای تاتنهامی ها، تمام تاکتیک های تیم حریف را نابود می کند.
انگلیسی ها خیلی زود فهمیدند که باید پوچتینو را جدی بگیرند. چند هفته بعد از در اختیار گرفتن سکان هدایت قدیس ها، پوچتینو باید تیمش را آماده بازی برابر منچسترسیتی می کرد، همان تیمی که در انتهای فصل، قهرمان لیگ برتر شد. لاکپشت و یارانش 3-1 سیتی را شکست دادند.
حالا این دو رقیب همیشگی برابر یکدیگر قرار گرفته اند؛ خرگوش در منچستر و لاکپشت در لندن. پپ گواردیولا بازیکنان مد نظرش را در تیم نمی بیند، آن ها از لیگ قهرمانان حذف شدند و پپ، تا ساختن تیم رویایی اش، راه زیادی پیش روی خود می بیند.
خیلی سخت است بازی اسپرز برابر ساوتهمپتون را ببینید و تحت تاثیر دوندگی و هماهنگی سفیدها قرار نگیرید. آن ها خیلی خوب کارشان را بلند هستند و به نظر می آید بالاخره می توانند طلسم تلخ و همیشگی شان را بشکنند و بعد از سال 95-1994 بالاخره بالاتر از آرسنال قرار بگیرند. فصل قبل، تقریبا به هدف شان رسیده بودند؛ تقریبا. لغزشی در آخرین ثانیه ها، روی بی رحم فوتبال جزیره را به پوچتینو و یارانش نشان داد.
شاید هواداران تاتنهام، دوست داشته باشند بالاتر از آرسنال قرار بگیرند اما پوچتینو به پپ می اندیشد. تاتنهام از وفاداری و تعهد سرمربی اش بهره می برد، آقای کلانتر توانست از آکادمی ها بهترین بهره را ببرد و با تیمی جوان، هماهنگ و مانند خودش، سخت کوش به موفقیت دست یابد؛ گرچه خیلی ها می گویند تاتنهامی ها در آینده بیش از پیش، پیشرفت می کنند و بالاخره می توانند قهرمان لیگ برتر شوند.
اصلا دوست ندارم پول هایم را بر روی سفر پوچتینو به اسپانیا شرط ببندم، با این حال او می تواند به بارسلونا برود تا تاج و تختی که روزی از آن خرگوش بودند را در اختیار بگیرد. راه دیگری نیز پیش روی پوچتینو است، در انگلیس بماند و با همین سخت کوشی هایش، پپ را در نبرد قهرمانی لیگ برتر شکست دهد.