طرفداری - فوتبال از سال 1992 آغاز نشد اما فوتبال انگلیس از آن زمان، تغییرات زیادی به خود دید. از آن سال تاکنون، بازیکنانی از 105 کشور مختلف خارج از بریتانیا، به لیگ برتر آمده اند.
خیلی از این بازیکنان، تاثیر زیادی در تاریخ تیم ها و لیگ انگلیس گذاشته اند و قصد داریم در سری یادداشت هایی دنباله دار، به بررسی برترین بازیکنان خارجی تاریخ لیگ برتر بپردازیم.
50. روبرتو دی متئو
دی متئو با آن چهره معصوم و پاس های بی نقصش، نمونه ای از کمال ایتالیایی است. با انتقالش در سال 1996 به چلسی، رکوردهای زیادی را شکاند و انتظار می رفت تا عصر جدیدی را در لیگ برتر آغاز کند.
او 6 سال در استمفورد بریج بازی کرد و گل های زیاد (و زیبایی) را به ثمر رساند. گلی به یادماندنی را در فینال جام حذفی سال 1997، برابر میدلزبرو و در ثانیه چهل و دوم بازی زد. در سال 2002 از فوتبال خداحافظی کرد و بعدها به عنوان سرمربی، چلسی را به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا رساند.
49. اوله گونار سولسشر
خرید سولسشر توسط منچستریونایتد، خبر جذابی برای رسانه ها نبود و زیر حجم دیگر اخبار، دفن شد. وی تنها یک بار موفق شد بیشتر از 20 گل در منچستریونایتد بزند، البته این موضوع، تحت تاثیر پست بازی اش نیز بود. گلزنی سولسشر در بازی با بایرن مونیخ و فینال لیگ قهرمانان اروپا، هرگز از یاد شیاطین سرخ نخواهد رفت.
او می توانست بهتر از بیشتر آدم های اطرافش، بازی خوانی کند و به همین دلیل، اکثر گل هایی که به ثمر می رساند از روی فرارهای باورنکردنی یا جایگیری های هوشمندانه بود. دیگر موضوع تاثیرگذار در بازی اوله گونار سولسشر، گل های به موقع و فراموش نشدنی اش بود.
شاید بزرگترین مشکلی که مودریچ با آن برخورد کرد، قدرت بدنی پایینش بود. خیلی ها توانایی های او را نادیده می گرفتند و او را مورد قضاوت نادرست قرار می دادند. با این حال مودریچ توانست گلیم خود را از آب در بیاورد.
واکنش مودریچ به انتقادات، تماشایی بود؛ او توانست با افزایش انعطاف بدنی اش، از افکار هجومی هری ردنپ استفاده کند تا استعدادی را به نمایش دیدگان انگلیسی ها بگذارد که تا به آن زمان، هرگز ندیده بودند (یا خیلی کم دیده بودند).
انتقالش به رئال مادرید، قلب ها را شکاند. رفتارش با باشگاه، او را از قلب هواداران تاتنهام بیرون آورد. اما هنوز هم مودریچ را به عنوان فردی می شناسیم که فوتبال ناب و اربابانه را به انگلیس هدیه کرد؛ یکی از بهترین بازیکنانی که پیراهن تاتنهام را بر تن کرده است.
47. فردی لیونگبرگ
لیونگبرگ در سال 1998 به هایبوری آمد و در اولین بازی اش، برابر منچستریونایتد گلزنی کرد. دوران بازی اش مملو از نمایش های بی ثبات بود و شدیدا مورد انتقاد رسانه ها قرار می گرفت.
در برهه ای از زمان (بعد از قهرمانی دوگانه در سال 02-2001)، تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین مهاجمان انگلیس شده بود. در کنار دنیس برگکمپ، فوق العاده کار می کرد و می توانست در پیراهن قرمز، چشمان همه را به سوی خود خیره کند. گل می زد، پاس گل می داد، دریبل می زد اما مهم تر از همه، در زمین آقایی می کرد؛ می توانست بااعتماد به نفس، هرکاری بکند، پاس های کف پای تماشایی، لایی زدن به دروازه بان یا هر کار دشوار دیگری، برای او مانند آب خوردن شده بود.
جام جهانی 2002 را به دلیل مصدومیت ران پا از دست داد و به گفته خودش، این مصدومیت باعث شد 20 درصد از کیفیت بازی اش، کاسته شود. او در آرسنالِ شکست ناپذیر نیز بازی کرد اما از دوران بازی اش در وست هم هرچقدر کمتر بگوییم، بهتر است.
46. تیم کیهیل
مثال کلاسیک بازیکنی با توانایی های فنی، قدرت بدنی، قدرت ذهنی و سخت کوشی. کیهیل در خط هافبک، حکم پیچ و مهره های تیم را داشت و شخصیتش، مانند آهن ربا همه را به سوی خودش جذب می کرد. یکی از ارکان اورتون دیوید مویس بود و بهترین دورانش را در آن تیم گذراند.
البته باید اذعان کرد که بیشتر از اینکه بازیکنی هنری باشد، بازیکنی صنعتی بود. اگر میکل آرتتا را به ابریشم تشبیه کنیم، کیهیل تکه ای سخت از فولاد بود. در دوران ماقبل شیخ منصور، او و تیمش بیش از هر تیم دیگری به شکستن قدرت چهار تیم برتر لیگ انگلیس، نزدیک شده بودند.
دوران بازی ماسکرانو در وست هم مانند فاجعه ای عظیم بود. بالاخره به لیورپول رفت تا سوار بر نردبان ترقی شود. خیلی زود ثابت کرد که می تواند ستاره ای بی نظیر در خط هافبک تیم های انگلیسی باشد. هوش و قدرت ذهنش، وزنه ای سنگین در خط هافبک لیورپول بود، توپ را بی وقفه دنبال می کرد و به طرز خستگی ناپذیری، برای دفاع از دروازه می جنگید؛ و البته از اکثر بازیکنان زمین، باهوش تر بود.
انتقالش به خط دفاع، نشان داد که بازی فوتبال چقدر برایش آسان است.
44. نیکولاس آنلکا
معمولا او را به عنوان پسری اخمو و بداخلاق می شناسیم که بدون درنگ، تیمش را رها می کرد تا به جایی برود که پول بیشتری به او می دهند. مرد فرانسوی در سال 98-1997 به آرسنال آمد و به عنوان جوانی 18 ساله خود را به دنیا معرفی کرد. سپس به رئال مادرید رفت و در هایبوری چند قطره اشک ریخت، اشک هایی که دیگر هرگز برای یک تیم، ریخته نشدند.
بعدها در لیورپول، منچسترسیتی، بولتون، چلسی و وست بروم بازی کرد (در سال 09-2008 با چلسی، آقای گل لیگ برتر شد). بیشتر از اینکه لبخند بزند، گل می زد.
43. گاس پویت
پویت پایان ناپذیر، از رئال زاراگوزا به چلسی آمد و خیلی سریع با بازی در لیگ برتر و زندگی در لندن، وفق یافت. قدرت گلزنی بسیار موثری در چلسی، بین سال های 1997 تا 2001 بود. درخشش اش را با پیراهن تاتنهام نیز تکرار کرد و در سال 2004، وقتی 36 سال داشت فوتبال را کنار گذاشت.
با چلسی قهرمان جام حذفی شد و با تاتنهام به فینال لیگ کاپ 2002 رسید.
42. دوایت یورک
با خنده هایش در زمین حاضر می شد و در سرتاسر دهه نود، احساسات را وارد زمین فوتبال می کرد. با همراهی اندی کول، از اصلی ترین ارکان موفقیت منچستریونایتد بودند. موفق به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، سه بار قهرمانی در لیگ برتر و قهرمانی در جام حذفی شد. استون ویلا را نیز به قهرمانی در لیگ کاپ سال های 1994 و 1996 رساند.
بعد از ترک اولدترافورد، برای بلکبرن، بیرمنگام، ساندرلند و سیدنی بازی کرد.
41. مارسل دسایی
نقش دسایی در انقلاب چلسی، بی شک از یاد نمی رود. در مارسی، قدرتمند و در میلان، باشکوه بازی می کرد و بین سال های 1998 تا 2004 نیز، پایه های چلسی معاصر را بنا نهاد. با این وجود نتوانست افتخارات زیادی را کسب کند و در سال 2000 قهرمان جام حذفی شد.
قسمتهای دیگر از این سری یادداشتها: •100-91 • 90-81 • 80-71 • 70-61 • 60-51 • 50-41 • 40-31 • 30-21 • 20-11 • 10 (دیوید ژینولا) • 9 (پیتر اشمایکل) • 8 (پاتریک ویرا) • 7 (جانفرانکو زولا) • 6 (سرخیو آگوئرو) • 5 (دیدیه دروگبا) • 4 (دنیس برکمپ) • 3 (اریک کانتونا) • 2 (تیری آنری) • 1 (کریستیانو رونالدو)