طرفداری- عصبانیت یک احساس سالم و طبیعی است و به خودی خود یک مشکل محسوب نمیشود. اما زمانی که عصبانیت باعث شود کنترل رفتار و عقلانیت خود را از دست بدهید، مستلزم ریشهیابی است تا علت خشم و مشکل را دریافته و در صدد رفع آن برآیید. اگر شما یا افرادی که میشناسید از عصبانیت یا مسائل مربوط به آن رنج میبرند، این متن را مطالعه کنید زیرا خواهید دانست، چرا این اتفاق میافتد و برای رفع آن چه میتوان کرد.
بخشی از این پیامد مربوط به لحظهای است که خشم حس خوبی دارد، احساس اینکه کاری انجام میشود. خشم، تمام ترمزهای اخلاقی و منطقی مغز را لگدمال میکند، مرکز مغزی، اتوماتیک ترین احساسات ما مانند ترس و علاقه. سیستم کنارهای، مستقیمترین ارتباط را با سیستم واکنش جنگ یا گریزِ ما دارد و شامل کنترل روی حملات آدرنالین، هشیاری، و سایر غرایزی میشود که شما را آماده جنگ یا فرار سریع میکند.
چیزی که اتفاق میافتد این است که خشم، میتواند به حملاتی مشابه فعالیتهای هیجان خواهی منجر شود، که در این فعالیتها، خطر موجب برانگیختگی گیرنده های دوپامین در مغز میشود، یا مانند شکلهای دیگر اعتیاد مانند قمار، ورزشهای شدید، حتی داروهایی مانند کوکائین و متامفتامینها. خشم میتواند پاداش خودش باشد، اما مانند سایر اعتیادها، عواقب نهایی، خطرناک و واقعی هستند و افراد از انگیزههای خشم در آن لحظه پیروی میکنند، بدون اینکه به پیامدهایش توجهی داشته باشند.
محققان مدتها است که دریافتهاند، اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، زوال عقل و بیماری آلزایمر موجب بروز خشم کنترل نشده و پرخاشگری میشود. آنها همچنین دریافتند که مسائل مربوط به سلامت فیزیولوژیکی مانند فشار خون بالا، حمله قلبی، سکته مغزی، مشکلات گوارشی نیز میتواند سبب رفتارهای پرخاشگرانه و گاهی اوقات خشونتبار شود. اما، سوال اینجاست که آیا بر عکس آن هم صادق است؟
شکنندگی و آسیب نفس، جنبه روانشناسی هم دارد، که اغلب در شخصیتهای خود شیفته دیده میشود؛ حملات بعد از خشم میتوانند با احساسات نهفته ضعف یا عدم امنیت روی دهند، به عنوان راهی برای احساس قدرت در لحظه و غلبه بر احساس ضعف و عدم امنیت. خشم همچنین به افراد این احساس را میدهد که مختصرا نسبت به چیزهایی که عموما کنترلی روی شان ندارند، احساس کنترل کنند. متاسفانه نتایج ناخوشایند، پیامدهای منفی جلوه شما نزد دیگران را که باعث آزارتان میشود، تشدید میکند و چرخه ناامنی ادامه پیدا میکند. یک چرخه خطرناک از خشم و کج خلقی و مجازات که در نهایت به شخص خشمگین آسیب میزند.
متاسفانه برای بعضیها که در محیطی همیشه آشفته و ناآرام بزرگ شدهاند، بیثباتی و دگرگون پذیری خشم ممکن است خودسرانه تبدیل به حالتی خوشایند شود و به سردرگمی یا فرار از احساسات ناخوشایند پنهان مانند خلاء یا ترس منجر گردد. حمله خشم و ناسازگاری، حس آشنایی داده و نزدیکی مخربی ایجاد میکند که ممکن است فردی این احساس را به مقابله با احساسات منفیتر مانند شکست یا اندوه ترجیح دهد. جدای از محیطهای خانوادگی دلخراش، افسران جنگ هم در معرض این اعتیاد آشنا قرار دارند، چون تا مدتها در موقعیتهای پر از تهدید گذشته باقی میمانند و آن شرایط در دورههای مختلف زمانی برای آن ها تکرار میشود.
اما درست مانند هر اعتیاد دیگری، اولین قدم، تائید و پذیرفتن این است که مشکلی وجود دارد؛ و برای خیلی از افراد این سختترین قدم است تا زمانی که متاسفانه چیزی روی دهد که راه برگشتی باقی نگذارد. تصدیق این موضوع که خشم شما تبدیل به یک مشکل شده، نیاز به خردمندی، بلوغ و شجاعت دارد و متاسفانه بسیاری از افراد هنوز به عقب برنگشتهاند تا تاثیر رفتارشان را روی اطرافیانشان ببینند،آگاهی، اولین قدم برای دوباره ساختن است.
برگرفته شده از وبسایت Powerofpositivity
دیگر مطالب روانشناسی
سلامت و تندرستی؛ علائم افسردگی
سلامت و تندرستی؛ راهکار های مقابله با استرس مزمن
سلامت و تندرستی؛ نحوه کنترل استرس و عوارض آن
سلامت و تندرستی؛ راهکارهایی برای سلامت روانی
در 60 ثانیه استرستان را متوقف کنید