طرفداری- اسطوره منچستر یونایتد و بازیکن پیشین رئال مادرید، آث میلان و پاری سن ژرمن در مورد موضوعات زیادی، از سر الکس فرگوسن تا همسرش، ویکتوریا، صحبت کرده است.
به گزارش Guardian، ستاره فوتبال بریتانیا به مناسب هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس برنامه « Desert Island Discs» رادیو 4 بیبیسی، مهمان این برنامه بود. او گفتوگویی جالب با کریستی یانگ داشت. صادقانه در مورد لحظات احساسیاش در فوتبال گفت، در مورد پرونده آزار جنسی کودکان در فوتبال و در مورد رابطهاش با ویکتوریا. دیوید بکام هماکنون 41 ساله است و آهنگهایی نظیر اسب وحشیِ رولینگ استونز و هرگاه من میگویم خداحافظ الا فیتزجرالد را گوش میدهد. در نخستین بخش صحبتها، زمانی که به مسئله کودک آزاری اشاره شد، او گفت:
این موضوع ننگین است. اتفاقی که افتاده است افتضاح است و باید کاری در مورد آن صورت بگیرد. اما تایید میکنم که اتفاقی در منچستر یونایتد رخ نداده است. در منچستر یونایتد، شاید نزدیکترین اتفاقی که افتاد و اصلاً قابل مقایسه با پرونده کودک آزاری نیست، این بود که ما با اعتماد بهنفس عجیب و غریبی، در برابر بازیکنان اصلی حاضر میشدیم و با آنها شوخی میکردیم، در برابرشان مسخرهبازی در میآوردیم و از این دست کارها. اما هیچ اتفا بدی نیفتاد.
با یادآوری اوایل دهه 90 میلادی، بکام از زمانی میگوید که سر الکس فرگوسن از او خواست تا با باشگاه قرارداد ببندد. او از روی میگوید که به باشگاه شبانهای رفته بود:
اجازه داشتیم که بیرون برویم. اما سرمربی میدانست کجا میروم و هر لحظه در چه مکانی حضور داریم.
او اضافه میکند که در تیمی که به کلاس 92 ملقب شد، هیچکس احساس نمیکرد اتفاق خاصی درحال روی دادن است:
ما سرمربی سختگیر فوقالعادهای در تیم جوانان داشتیم و همه به خوبی کارمان را انجام میدادیم. هیچگاه فکر نمیکردیم به افراد خاصی تبدیل خواهیم شد. من وظیفهام در تیم، تمیز کردن کفشهای 8 نفر از بازیکنان تیم اصلی بود.
زمانی که از اولین خاطرهاش در مورد حضور با پدرش در تمرینات پرسیده شد، بکس پاسخ داد:
پدرم تنها یکبار به من گفت کارت را عالی انجام دادی. زمانی که صدمین بازیام را برای تیم ملی انگلستان انجام دادم. اما طبیعی است که همه میخواهند کاری کنند که پدر و مادرشان به آنها افتخار کند. پدرم حامی بزرگ من بود، در سن هفت سالگی او تمام بازیهای من را تجزیه و تحلیل میکرد و همیشه شاهد و ناظر تمرینات من بود.
زمانی که صحبت از سر الکس فرگوسن شد، بکام صحبتهای شنیدنیای انجام داد:
اتفاقاتی که روی داد، بخش عمدهاش به علت جوانی من بود. تصمیمی که در سن بیست و یک سالگی میگیرید را در سن چهل و یک سالگی نمیگیرید. اتفاقی که میان من و او روی داد، یک تصادف بود که هیچ موقع تکرار نمیشد. او هیچگاه این کار (پرتاب کفش) را انجام نداده بود و انجام نمیداد. چراکه من او را در تمرینات میدیدم و بهخوبی او را میشناختم. کل مسئله این بود که ما از آرسنال باخته بودیم و او فکر میکرد گل خوردن ما تقصیر من بوده است، درحالی که من اینطور فکر نمیکردم.
از پرتنشترین و سختترین لحظاتاش در فوتبال گفت:
قطعاً زمانی بود که در جام جهانی 1998 در برابر آرژانتین اخراج شدم. پس از آن تهدید به مرگ میشدم و شعارهایی میشنیدم که آزاردهنده بودند. پس از آن اتفاق، سر الکس فرگوسن اولین نفری بود که به من زنگ زد، به من دلداری داد و گفت که در منچستر کمکم خواهند کرد.
بکام در سال 2003 به تیم کهکشانی رئال مادرید اضافه شد، اتفاقی که ظاهراً او اصلاً انتظار آن را نداشت.
این اتفاق کاملاً من را بهتزده و ویران کرد. تا سه سال بازیهای منچستر یونایتد را تماشا نمیکردم، چراکه نمیخواستم قبول کنم که از تیم رفتهام.
در بخش پایانی صحبتها، او در مورد رابطهاش با ویکتوریا، افزود:
میگویند ما بهخاطر حفظ برند با یکدیگر ماندهایم، مزخرف است. ما در کنار یکدیگر هستیم چراکه یکدیگر را دوست داریم. در عینحال چهار فرزند فوقالعاده داریم. قطعاً در طول زندگی اشتباهاتی میکند، زندگی زناشویی مشکلاتی دارد، اما درحال حاضر زندگی بسیار خوبی داریم.