اختصاصی طرفداری- پول مسئله ای مهم و البته طبیعی در ورزشی به نام فوتبال است.
در فوتبال اروپا، در فوتبال آسیا و حتی در فوتبال خودمان این مسئله کاملا مصداق دارد. در تمامی لیگ ها و کشور های صاحب سبک در این رشته ورزشی فساد، سیاست و رانت و چنین چیز هایی از این دست وجود دارد. اما تفاوت هایی در این ها نیز وجود دارد. در فوتبال انگلیس پرونده کودک آزاری روز ها تیتر اول بزرگ ترین روزنامه های انگلیس می شود. دردی که به نظر در همه جا مشترک می آید؛ یادداشتی را پیرامون این کودک آزاری در فوتبال ایران پیش از این در طرفداری خواندید.
پرونده فساد سرمربی تیم ملی انگلیس طی تحقیقی 10 ماهه به وسیله روزنامه بزرگ تلگراف فاش می شود و البته کار به همینجا ختم نمی شود. هر عملی باید عکس العملی داشته باشد. در فوتبالی که سعی می کند سالم و زنده بماند فرقی نمی کند شما چه کسی هستید. قهرمان جام جهانی یا برنده توپ طلا. این بخشی از کار است. بخشی از کار استفاده درست از درآمد ها است. فوتبال محبوب ترین ورزش جهان است. حتی فیفا نیز گاه وسوسه می شود تصمیم هایی بگیرد که پول بیشتری به دست بیاورد؛ برای رشد ورزش یا بزرگ تر شدن عمارت های شخصی. همه ارکان قدرت در فوتبال جهان برای درآمد هایشان برنامه ریزی می کنند. یادمان باشد در هر سطحی از فوتبال فساد وجود دارد. تفاوت در واکنش به آن ها است.
برای بیان یکی از این برنامه ریزی ها سری به فوتبال انگلیس می زنیم. اتفاقی که قرار است برای نخستین بار در به بازی هفته آینده لیورپول و منچستریونایتد، جایی که آقای خاص مقابل آقای معمولی قرار می گیرد؛ رخ دهد. دلیلی برای توضیح دادن اهمیت این بازی نیست. دوست داران فوتبال می دانند، نام هر یک از این تیم ها برای حساس کردن بازی کافی است. بر طبق شنیده ها شبکه اسکای قرار است در این مسابقه از یک تکنولوژی خاص استفاده کند. آن ها قرار است یک دوربین عنکبوتی را به 4 سیم مستحکم به 4 گوشه ورزشگاه اولدترافورد متصل کنند و از زاویه دید BIRD – EYE بهره ببرند. این دوربین قادر است تا 10 متری سطح زمین پایین بیایید و البته تا ارتفاع 40 متری هم بالا می رود. این تکنولوژی خیلی جدیدی نیست. لازم به ذکر است این اولین بازی است که از این دوربین در مسابقات لیگ برتر انگلیس استفاده می شود. بار ها در تورنمنت های مختلف و ورزش های مختلف نما های این دوربین را دیده ایم. از این دوربین در ورزش تنیس، کریکت و راگبی هم استفاده می شود. به قول معروف همان اسپایدرکم خودمان که آنطور سر و صدا کرد.
از چنین تکنولوژی هایی برای زیبا تر شدن فوتبال استفاده می شود، برای مهیج کردن بازی. در واقع این سیستم ها وقتی با هزینه های گزاف مورد استفاده قرار می گیرند، که زیرساخت های اولیه در تمام زمینه ها فراهم باشد. نه اینکه ویترینی فراهم شود برای گم شدن گرد و غباری که بر ستون های استادیومی کهنه نشسته، جایی کیلومترها دور از شهر.
در دوره علی سعیدلو پس از مسابقات جام ملت ها در قطر (ورزش قطر - ورزشگاه هایش) و مشاهده دوربین عنکبوتی، از آن خوشش آمد و ده میلیارد تومان (در آن زمان نرخ دلار تقریبا نصف نرخ کنونی اش بود.) برای خرید دوربین عنکبوتی هزینه شد (یک لحظه اینجا مکث کنید و صحنه را در ذهن شبیه سازی کنید). هزینه ای که معادل رقمی بود که دولت از جیب دیگرش به جیب دردانه های پایتخت در آن سال روانه کرد، از جیب دولت به جیب صدا و سیما رفت و بعد از جیب صدا و سیما برای خرید به حسابی در کشوری خارجی واریز شد و دو تکنسین اتریشی نیز به همراه آن آمدند. آنچه دیدیم تصاویری ناشیانه بود و خبری که بذار بعد دو بازی پخش شد این بود که دوربین عنکبوتی خراب شده است. بهانه ای که عنوان شد این بود: ظاهرا به دلیل اتمام مدت حق بهرهبرداری، توسط سیستم نرمافزاری به طور خودکار قفل شده و ربات کابلی و سیستم دوربین عنکبوتی به طورکامل متوقف شد.قبل از قفل شدن دوربین مشکلی که وجود داشت عدم آشنایی واحد سیار صدا و سیما و خلبان دوربین عنکبوتی با سیستم هدایت این دستگاه بود.تصاویر پخش شده از دوربین عنکبوتی به حدی بی کیفیت و ناشیانه بود که صدای بینندگان تلویزیونی را در آورده بود.
سوال همیشه این خواهد بود که اگر بحث استفاده از تکنولوژی بود بهتر نبود برای خرید بی سیم برای داوران اقدام شود، تا اشتباهات کاهش یابد؟ تا برای مثال برای دربی، این الزام وجود نداشته باشد که بی سیم از علی رضا فغانی قرض گرفته شود؟
پولی که نیست، مگر اهدافی پشت آن باشد و یکهو تخصیص داده می شود؛ نمی شود در جایی مثل فوتبال پایه هزینه شود؟
در قاره آسیا، در یک ماه اخیر دو مثال کاملا متفاوت از هم داشته ایم. اولی کاشیما آنتلرز ژاپن بود که با خصوصیاتی که از ژاپنی ها می شناسیم -کار سخت، توجه به جزئیات و مدیریت صحیح- بدون هزینه های گزاف (جمع ارزش بازیکنان کاشیما، از آسنیسیو بازیکن جوان مادریدی ها کمتر بود) به فینال جام باشگاه های جهان رسید و فاصله زیادی تا قهرمانی در مسابقات مقابل رئال مادرید بزرگ نداشت. مثال دوم سوپرلیگ چین است. فوتبالی با پایه های ضعیف (همین یک سال پیش بود که وزیر انگلیسی با نخست وزیر چینی دست داد و گفت بریتانیا سه میلیون پوند روی فوتبال پایه چین سرمایه گذاری می کند) اینطور بی حساب ابتدا در بازارهای خارجی و برای خرید باشگاه ها وارد می شود و بعد بیشترین دستمزدهای تاریخ فوتبال را برای بازیکنانی نیمکت نشین، فراموش شده یا پول پرست پیشنهاد می دهد.
کاظم سید علیخانی، کاپیتان فقید پرسپولیس چند روز پیش از میان ما رفت. چه شد؟ چند تیتر، چند مصاحبه کلیشه ای و چند تجدید خاطره برای داغ کردن مراسم. نیم ساعت بعد هیچکس چیزی از آن اسطوره به یاد ندارد. سال ٨٠ در همایش آغاز لیگ حرفهای، مدرک A آسیا گرفت، گرچه سهمی از لیگ نصیبش نشد. در دوران عابدینی و اکبر غمخوار، مربی امیدهای پرسپولیس بود اما نپرداختن حقوق مربیان پایه، آیین ریشهدار سرخابیهاست! نرفت و از کسی خواهش نکرد که به شانس مربیگری و پست بدهند؛ می گفت کاپیتان پرسپولیس بوده ام، در مرام کاپیتان پرسپولیس نیست که خواهش کنم. به جای آن، با تاکسی مسافرکشی می کرد.
نشانه های نظیر بسیارند. همین مجید سبزی مرحوم: مجید سبزی که سال 1358 از تیم هما به پرسپولیس رفت و 8 سال پیراهن این تیم را به تن کرد و سپس از سال 1379 در تیمهای پایه این باشگاه خصوصا به عنوان سرمربی تیم نوجوانان پرسپولیس بود، فعالیت کرد و پس از نشستی که با محمدحسن انصاریفرد مدیر عامل وقت باشگاه پرسپولیس برای دریافت مطالباتش داشت، در هنگام خروج از باشگاه دچار حمله قلبی شد. ایرج خدری آنقدر در میدان امام حسین دست فروشی کرد تا مرد. محمد صمیمی می گوید که روزی 20 هزار تومان از سوی فدراسیون دریافت می کردند که آن را هم قطع کرده اند.
اگر اوضاع ورزش سر و سامان ندارد، اگر قهرمانان دیروز و امروز دست فروشی و مسافر کشی می کنند، اگر آنقدر پولشان را نمی دهند تا دق کنند و اگر هزار درد دیگر دارید؛ حداقل اسپایدرکم داریم.