طرفداری- الان سوال اینجا است که این همه خبر از کجا می آیند و چه دست هایی پشت آنها است. با چند نفر آگاه در این زمینه شامل مدیر اجرایی یک باشگاه، یک بازیکن لیگ برتری، یک مدیر برنامه و دو خبرنگار صحبت کرده ایم:
مدیر برنامه ها:
به نظرم یک دلیل برای جذابیت آسیاب نقل و انتقالات (اصطلاح رایج در خصوص بازار نقل و انتقالات در اروپا) این است که در فوتبال شانس نسبتا کمی برای قهرمان شدن دارید و برای همین دیدن تعقیب شرایط یک بازیکن بزرگ و در نهایت خرید او از سوی باشگاه محبوب تان، تقریبا به همان اندازه لذت بخش جلوه می کند.
روزنامه نگار شماره یک:
در حال حاضر، تقاضا برای این نوع خبرها، بسیار بالا است. وقتی به کاربران آنلاین وبسایت های خبری نگاه می کنید، اخبار نقل و انتقالات تقریبا در صدر مورد علاقه ها قرار می گیرند. حتی یک خبر نه چندان موثق در خصوص باشگاهی بزرگ می تواند در صدر خبرها قرار گیرد.
بازیکن لیگ برتر انگلیس:
از کجا شروع می شود؟ خب اجازه بدهید فرض کنیم می خواهید ترانسفر شوید. اگر یک بازیکن باکیفیت لیگ برتری باشید، می توانید به خواسته تان برسید، ولی به این سادگی ها نیست که وارد اتاق سرمربی شوید و درخواست تان را روی میز بگذارید.
مدیراجرایی:
بازار نقل و انتقالات، دنیای نفرت انگیزی است که در آن، اوضاع آن گونه که به نظر می آید، نیست. بازیکنان، مدیران برنامه و باشگاه ها همه در حال انجام دادن کارهایی هستند که سود خودشان را در معامله بالا ببرند.
بازیکن لیگ برتر انگلیس:
یک بار، یکی از هم تیمی هایم می خواست منتقل شود. برای همین یک روز که تمرین تیم تعطیل بود را انتخاب کرد و به زمین تمرین رفت. او کاری کرد که یکی از خبرنگاران محلی به این شکل از موضوع باخبر شود که او از تمرین با تیم اول، محروم شده و دارد با نونهالان، تمرین می کند. آنها مطمئن شدند در بین درختان اطراف زمین، یک عکاس هم وجود دارد. هم تیمی ام اصلا لازم نبود آن روز تمرین کند و فقط برای دیده شدن در عکس ها، آمده بود. این خبر، شصت چند نفر را خبردار کرد و چند روز بعد آن بازیکن در رختکن تیم با لبخندی بر لب صحبت می کرد: "جواب داد. تیم لیگ برتری، درخواست خریدم را داده است!"
روزنامه نگار شماره دو:
بعضی اوقات چنین نقشه هایی واضح است. یکی از آشناهای من با یکی از بازیکنان گلزن و ملی پوش لیگ برتر، دوست است. چند هفته قبل، همان آشنا به من گفت از دوستش شنیده که منچسترسیتی به دنبالش است. البته او بازیکن خوبی است، ولی نه آنقدر خوب که سیتی دنبالش باشد. اینجا باید پرسید برای چه چنین صحبت هایی را مطرح کرده؟ برای این که سیتی با مدیر برنامه هایش ارتباط برقرار کند؟ برای اینکه با فرد دیگری مرتبط شود؟ خیلی وقت ها به این اهداف دست پیدا می کنند، ولی اگر واقعا بتوانید این مساله را تا آخر ادامه دهید و روزنامه ها اعلام کنند گواردیولا واقعا شما را می خواهد، فکر می کنم فقط یک نفر علاقه مند شنیدن آن باشد.
روزنامه نگار شماره یک:
معمولا به ندرت پیش می آید که یک بازیکن یا مدیر برنامه های او، خودشان خبرپراکنی کنند. من تنها با تعداد کمی از ایجنت ها ارتباط دارم. بهترین خبرها را زمانی از مدیران برنامه ها می شنوید که در مورد موکلان خودشان نباشد. دلیل آن هم این است که خود اهالی فوتبال هم دوست دارند به اندازه ما گمانه زنی و شایعه سازی کنند.
روزنامه نگار شماره دو:
فوتبال یک دهکده است. من لیستی 20-15 تایی از مربیان دارم که در بسیاری از موارد، به همان اندازه که در خصوص باشگاه خودشان می دانند، از دیگر باشگاه ها نیز باخبرند. اگر لطفی به یک مربی بکنید، او برای جبران، شما را از خبر داغی، مطلع خواهد کرد. یکی از مربیان امروز صبح با من تماس گرفت و گفت "فلان دروازه بان را می خواهم، ولی شنیده ام جای دیگری قرار است برود. می توانی ته و توی قضیه را دربیاوری؟" توانستم کمکش کنم و او در عوض، خبر مهم دیگری به من داد که بدون شک در یک باشگاه همسایه رخ خواهد داد.
مدیراجرایی:
شک نکنید که معامله ای دو طرفه است. شیوه کاری مدیران برنامه ها استفاده از آشناهایشان در نشریات و رسانه ها است و در مقابل باشگاه ها هم اگر قصد خرید یا فروش کسی را داشته باشند، همین کار را می کنند. در طی یک انتقال بسیار مهم، اگر سودی برایشان داشته باشد، باشگاه ها معمولا کنفرانس خبری برگزار کرده و روند ترانسفر را برای خبرنگاران شرح می دهند.
مدیر برنامه ها:
بعضی از باشگاه ها خودشان در ماه مارس یا آوریل (نیم فصل فوتبال اروپا)، به شکلی اهداف خرید تابستانی شان را به گوش رسانه ها می رسانند، چون شاید صبر کردن تا موعد مقرر به نفع شان نباشد. رئیس یکی از باشگاه های بزرگ، در این خصوص، زبانزد است.
مدیر اجرایی:
بعضی وقت ها وقتی یک باشگاه مبلغ ترانسفر مورد نظرش در خصوص یک بازیکن را در پیشنهادات نمی بیند، مدیر اجرایی، سرمربی یا حتی رئیس باشگاه با همتایان خود در باشگاه دوست، تماس گرفته می گویند "ببینید، ما 10 میلیون پوند برای فلان بازیکن می خواهیم، اما پیشنهاد موجود فقط 8 میلیون است. می توانید به دوستان تان در نشریات خبر دهید حاضرید 9 میلیون پرداخت کنید؟" اگر رابطه دو طرف خوب باشد و نقشه به درستی اجرا شود، باشگاه فروشنده موفق می شود مبلغ مدنظرش را دریافت کند.
روزنامه نگار شماره دو:
وقتی طرف بحث، انتقالی بزرگ مثل رونالدو به رئال مادرید، مودریچ به چلسی یا فابرگاس به بارسلونا باشد، اوضاع سخت تر می شود. باشگاه انگار وارد قرنطینه می شود. بازیکن، مدیربرنامه ها و باشگاه توافق می کنند در این باره با رسانه ها صحبت نکنند. در این مواقع، تنها نقطه قوت تان، علاقه اهالی فوتبال به خبرپراکنی است. برای همین وقتی از اشخاص درجه یک درگیر، کسی صحبت نمی کند، می توانید با یکی از دوستان نزدیک مدیربرنامه ها یا همکار مدیر اجرایی باشگاه یا هم تیمی بازیکن ارتباط برقرار کنید. در این باره می توان از موردی که چند سال گذشته، رخ داد صحبت کرد. یکی از بازیکنان وارد اتاق سرمربی شد و گفت می خواهد باشگاه را ترک کند و حتی قبل از اینکه او اتاق را ترک کند، مدیربرنامه هایش به من در مورد یکی از مشتریان بازیکن، خبررسانی کرده بود.
مدیر برنامه ها:
ایجنت هر بازیکنی سعی می کند بهترین قرارداد ممکن را برای موکلش دست و پا کند. فرض کنید فلان بازیکن از حضور در یک باشگاه راضی است، اما می توانید در باشگاهی دیگر، حقوقی بالاتر تضمین کنید. اینجاست که یکی از نشریات محلی را کوک می کنید تا جملاتی چون "خیلی خوب است که فلان باشگاه علاقه مند به خرید من است، ولی من عاشق باشگاه فعلی ام هستم و اینکه می بینم آنها تلاشی برای نگه داشتنم نمی کنند، قلبم را می شکند" منتشر کند. الان دیگر گروه های هواداری به اشکال مختلف به باشگاه حمله می کنند و شما توپ را تماما در زمین آنها انداخته اید.
روزنامه نگار شماره یک:
مورد وین رونی معمولا به عنوان یکی از نمونه هایی معرفی می شود که بازیکن برای رسیدن به هر چیزی که می خواست، دست به دامن اخبار بازار نقل و انتقالات شده است، ولی واقعا این طور نبود. در آن زمان، فرگوسن قدرت خود را به خوبی به رخ کشید و آن درخواست انتقال از سوی رونی، تقاضای کمک نبود. او می خواست بماند، اما به دنبال دست به جیب شدن یونایتد بود و در نهایت گلیزها قول مساعد دادند و همین گونه هم کردند.
مدیر برنامه ها:
البته بعضی نمونه ها هم وجود دارند که وقتی نمی خواهید بازیکن با باشگاه تمدید کند، چنین مصاحبه هایی با نشریات محلی ترتیب می دهید.
روزنامه نگار شماره یک:
سخت ترین جای کار، تمیز دادن حقیقت از دروغ است. مدیران برنامه خیلی کمی هستند که به خبرهایشان ممکن است اعتنا کنم. اهداف بسیاری در سر دارند و فرهنگ دروغ گویی بین شان کاملا جا افتاده است. شاید 70 درصد خبرهایی که می شنوم را نادیده می گیرم.
مدیر اجرایی:
ایجنت ها عاشق چانه زنی هستند، اما آنقدرها هم که در رسانه ها نشان داده می شود، نیست. قانونی وجود دارد که دوست دارم آن را به اسم "قانون 3" بنامم جایی که در هر خبر نقل و انتقالاتی، سه باشگاه مطرح می شوند. این خبرها همیشه از طرف مدیران برنامه ها یا باشگاه ها درز می کند جایی که یکی از اسامی مطرح شده واقعا مشتری خرید بازیکن است، یکی باشگاهی است که مدیر برنامه ها و بازیکن تمایل دارند علاقه نشان دهد و دیگری در بسیاری از موارد کاملا خیالی است.
روزنامه نگار شماره یک:
همیشه این گونه نیست که بازیکن، مورد نظر جایی باشد. چند سال قبل شنیدم ساندرلند علاقه مند به جذب جرمین دفو است و اتفاقا روز بعدش قرار بود با او مصاحبه ای داشته باشم. برای همین در آخر مصاحبه، ضبط صوت را خاموش کردم و پرسیدم "واقعا این شایعات در مورد ساندرلند، درست است؟" او جواب داد "خودمان آخر از همه می فهمیم. بعضی وقت ها کسانی که کنارشان بازی کرده ام، تماس می گیرند و برای رفتنم به فلان جا، تبریک می گویند".
روزنامه نگار شماره یک:
وقتی مردم از غلط بودن یکی از خبرهایمان، انتقاد می کنند و ادعا دارند که از اول هم چنین خبری نبوده، به شدت عصبانی می شوم.
مدیربرنامه ها:
به ازای هر معامله ای که انجام می شود، 5 تا به سطل زباله می رود. موانع خیلی زیادی در راه انجام هر ترانسفر وجود دارند و خیلی مراحل باید طی شود و فقط اگر یکی مشکل ساز شود، خبر داغ به سوژه ای سوخته بدل می شود. آیا طرفداران موقع انجام نشدن یک ترانسفر، ناراحت می شوند؟ احتمالا بله، اما فقط وقتی که باشگاه خودشان مورد صحبت باشد. خیلی از اهالی فوتبال از کمی اخبار درز کرده، لذت می برند چون همه عاشق گمانه زنی و سوژه روز هستند. همه دوست دارند چیزی بدانند که نباید بدانند.
روزنامه نگار شماره دو:
الان علاقه به این اخبار از هر زمان دیگری بیشتر است. دیگر به عصری پا گذاشته ایم که مربیان از بازیکنان ناشناخته و آینده دار در سراسر دنیا خیلی زود خبردار می شوند و این مساله برای باشگاه ها و مدیران برنامه ها هم همین طور است.
مدیر اجرایی:
آمریکایی ها فوتبال فانتزی دارند و ما اروپایی ها، مهلت های نقل و انتقالات داریم. دلخوشی مان همین است!
تصویری از فیلم جری مگوایر (1996) ساخته آمریکا که در آن تام کروز نقش یک ایجنت فوتبال آمریکایی را ایفا کرده است