طرفداری- با وجود ناکامی ادامه دار منچستریونایتد در بازگشت به دوران اوج خودهمانند آنچه با سر آلکس فرگوسن تجربه کرد، دیوید بکام اسطوره فراموش نشدنی این باشگاه ژوزه مورینیو را گزینه درستی برای هدایت شیاطین سرخ می داند. بکام که در راستای اجلاس رهبری اکتشافات در ژوهانسبورگ حضور داشت، مصاحبه ای مفصل را در حاشیه این مراسم انجام داد که آن را می خوانید.
به گزارش ESPN ، کاپیتان پیشین تیم ملی انگلستان انتظار داشته است که منچستریونایتد در دوران پسا فرگوسن به مشکل بخورد اما از طرف دیگر امیدوار است که مورینیو همان کسی باشد که بار دیگر باشگاه را به عرش باز می گرداند و این در حالی است که شیاطین سرخ هم اکنون در رده ششم جدول رده بندی لیگ برتر انگلستان قرار دارند.
این همیشه ممکن است. ما چند سال سخت را پشت سر گذاشته ایم اما پیش از آن 20 سال را در عرش گذراندیم. من به مورینیو ایمان دارم.
بکام همچنین از این که اگر دوباره به دنیای فوتبال باز می گشت و برای یونایتد بازی می کرد چه رخ می داد گفت:
می دانید، من 41 ساله هستم. من برای دوباره به میدان رفتن حاضرم تا منچستر سینه خیز بروم. اما بدیهی است که این واقعی نیست.
در ادامه بکام درباره بزرگترین حسرتش گفت که عدم کسب عنوانی در رده ملی بود و البته بزرگترین افتخارش را نیز، بستن بازوبند کاپیتانی سه شیرها دانست.
بزرگترین دستاورد من خانواده زیبایی است که در اختیار دارم. در دوران حرفه ایم چیزی که بیش از هر چیز برایم مایه مباهات بوده است، بستن بازوبند کاپیتانی کشورم بود. اهدای بازوبند کاپیتانی به من از سوی پیتر تیلور (مربی موقت انگلستان برای یک بازی در سال 2000)، افتخار آمیز ترین لحظه شخصی من بوده است. چیزی بهتر از این که بتوانی تیمت را، هم تیمی هایت را و کشورت را به سوی بازی های جام جهانی هدایت کنی وجود ندارد. من یک مرد انگلیسی بسیار مفتخر هستم. من برای شش سال کاپیتان کشورم بودم.
من آنگونه که شما گفتید یک رهبر ذاتی نبودم. اما کاری که من کردم این بود که به سختی تلاش کردم و خوشبختانه هم تیمی های من نیز از من پیروی کردند. روند کاری من اینگونه بود.
این که با انگلیس به هیچ عنوانی نرسیدم (بزرگترین حسرتم بود).
شماره 7 شیک پوش تیم ملی انگلستان درباره خانواده خود نیز گفت:
والدین من بسیار سختکوش بودند. مادرم یک آرایشگر بود و پدرم نیز در حرفه خدمات فنی مشغول بود. عادت داشتم که ببینم پدرم ساعت 6 صبح از خانه خارج می شود و ساعت 7 عصر باز می گردد. سختکوشی و منش من از آن ها الهام گرفته شده است.
بکام در کودکی همه روزه در بوستان محل زندگی خود با دوستانش یا پدر خود تمرین می کرد. او این کار را دوست داشت اما این برای او همانند یک کار جلوه می کرد (تا یک تفریح).
پدرم خیلی به ندرت به من می گفت که تو بهترین بازیکن بودی. او آدمی بسیار سختگیر بود.
وی همچنین از روند انتقالش به منچستر گفت:
تاتنهام قراردادی شش ساله و منچستریونایتد قراردادی دو ساله به من پیشنهاد کرد و من این را می دانستم که اگر در همان دو سال سختکوشی به خرج ندهم، دو سال دیگری در کار نخواهد بود. روزی سرآلکس مرا نزد خود فرا خواند و گفت که ما در نظر داریم تا تو را به پرستون قرض دهیم. آنجا بود که فکر کردم به پایان راه در منچستریونایتد رسیده ام. من برای چهار هفته در دسته های پایین تر کار می کردم و آن یکی از به یاد ماندنی ترین خاطرات دوران حرفه ای من است. سپس یک پنجشنبه (فرگوسن) مرا بار دیگر به نزد خود فرا خواند و فکر کنم یک روز شنبه بود که در آن نخستین بازی ام را (برای تیم بزرگسالان منچستریونایتد) انجام دادم.
آیا هیچ پرتاب کفشی هم در کار بود؟ (اشاره به رخداد سال 2003 و پرتاب کفش به سوی بکام از طرف سر آلکس فرگوسن)
ظاهرا... ما می دانستیم که اگر خوب بازی نکنیم، نخستین کسی که در تونل منتظر ماست سر آلکس فرگوسن است. آن زمان فاکتور ترس بر تیم حاکم بود، ولی ترسی مثبت.
او درباره انتخاب بین مسی یا رونالدو نیز اضافه کرد:
اگر باید یک نفر را انتخاب کنم، به دلیلی لیونل مسی (شاید به دلیل این که هر دو از محصولات نشان تجاری آدیداس استفاده می کنند).
اما دو تا از بهترین بازیکنانی که وی تجربه بازی مقابل آن ها را داشته است.
(زین الدین) زیدان از بسیاری جوانب یک نابغه و یک سختکوش بود. و رونالدو؛ رونالدوی برزیلی. او در همه بازی ها خنده ای بر لب داشت.