طرفداری- میلیارد ها انسان روی این کره خاکی زندگی می کنند. اگر صادق باشیم فوتبال در زندگی خیلی ها جایگاهی ندارد. بعضی ها هم برعکس هر روز با این توپ، پا و زمین سبز سر و کله می زنند و ذهنشان را به آن اختصاص می دهند. شاید از نظر خیلی ها این حد از توجه به یک بازی، ورزش و چیزی شبیه این ها مسخره باشد. از طرف دیگر شاید هزاران هزار دلیل و مدرک و خاطره باشد که این ورزش یا بازی چگونه زندگی انسان ها را متحول کرده است. همه آن ها را کنار بگذارید. نقطه ای روی همین کره پوشیده از انسان ها وجود دارد که تنها راه نجات، تنها راه زنده ماندن، تنها راه ادامه زندگی و تنها راه رستگاری، فوتبال است. اگر این توپ لعنتی که دنیا را مدهوش خود کرده است در آن نچرخد، کار قبرکن های ریو دو ژانیرو چند برابر خواهد شد هرچند اگر نیازی به قبر باشد.
برزیل، مهد فوتبال جهان است حتی اگر کلی مدرک و سند و عکس برخلافش رو کنیم است. در همین کشور پهناور که مینی کره زمین است شهری به نام ریو دو ژانیرو وجود دارد. در همین شهر که صحبت از دنیا مدرن و عصر ماشین و ربات است، مرزی وجود دارد که از آن طرف به بعدش انسانیت گاها تبدیل به آرزو می شود چه برسد به صحبت از ربات و عصر مدرنیته. جایی که انسان ها در آن هر لحظه برای ادامه دم و بازدمشان باید جان بکنند، باید هر نفری را که می بینند با یک نگاه درون و بیرونش را برانداز کنند تا مشکلی برایشان پیش نیاید. اما یادمان باشد همین ورزشی که خیلی آن را بی ارزش می پندارند در این سرزمین شاید تنها راه لگدمال کردن جنایت باشد. جنایتکاران همان DNA ای را دارند که همه ما داریم. هیچ یک از آن ها قاتل به دنیا نمی آیند. آن ها قاتل می شوند. شاید فوتبال نقش پدر و مادر، خانه، تحصیل را نگیرد اما می تواند نقش آن ها را ایفا کند.
در این یادداشت همراه شده ایم با Srinwantu Dey ، و سری زده ایم به این فاولا های ریو دو ژانیرو جایی که فوتبال نجات می دهد و البته با بنیان گذاران یک پروژه حیاتی و فوق العاده مهم صحبت کرده ایم و البته پشت پا زنندگانی به جنایت.
وقتی برای اولین به ریو رسیدیم. دوست ونزوئلایی ما به ما اخطارداد که بدون محافظ و با دوربین به فاولا ها نرویم. شما نمی دانید آن جا چه چیزی منتظرتان است. این موضوع به تابستان 2014، زمانی که جشن جام جهانی در حال برگزاری در برزیل بود، باز می گردد. ما ماجراجویمان را آغاز کردیم. وقتی در حال بالا رفتن از پله های معروف سلارون بودیم دیدم که دیوار ها با موزائیک و نقاشی های امید دهنده و زیبا توسط یک هنرمند برجسته شیلیایی تزیین شده است. این نقاشی ها تنها ظاهر بود.
ناگهان بوی ماریجوانا و دیگر مواد مخدر و مواد الکلی را حس کردیم. افرادی با وضعیت نامناسب در اطرف پله ها روی زمین دراز کشیده بودند. با اتمام پله ها به خیابانی رسیدیم که به سمت فاولا می رفت. هر چه پیش می رفتیم کوچه ها تنگ تر می شدند و خانه ها زمخت تر. به یک سربالایی رسیدیم. رستوران هایی در آنجا بود و چند نوجوان در آن در حال تماشای تلویزیون بودند و چند نوجوان در حال هنرنمایی با توپ بودند. زنان روی پله ها نشسته بودند و با همسایه ها صحبت می کردند. آن کوچه تنگ پر از جمعیت بود. هرچه پیش می رفتیم این جمله دوستم که گفته بود شما نمی دانید چه چیز در انتظارتان هست در مغزم می درخشید.
تصویری از فردی کشته شده در یکی از فاولا های برزیل
در فاولا ها همه چیز متفاوت است. از کوچه های تاریک و فقر عیان تا زندگی شبانه و ماریجوانا. هزاران فاولا در شهر وجود دارد و 24 در صد مردم حدود 1.5 میلیون تا سال 2011 در آن ها زندگی می کردند. یادمان نرود این آمار، آمار رسمی و دولتی برزیل است. روکینا، بزرگ ترین فاولای برزیل است و به صورت غیر رسمی، آن حدود 180 هزار نفر است .
پروویکندا، قدیمی ترین فاولای ریو است و در سال 1897 ساخته شده و پس از لغو برده داری، افرادی که جایی برای زندگی و کار نداشتند در آن ساکن شدند. حالا بیش از 100 سال از آن روز گذشته است اما فاولا ها هنوز هم از امکنات رفاهی و حتی امکانات زندگی خوبی برخودار نیستند. پساب و فاضلاب همیشه برای ساکنان مشکل ایجاد می کند. اما بزرگ ترین مشکل فاولا ها جنایت است. فاولا ها اکثرا تحت تاثیر گروه های مواد مخدر و مافیا هستند و جرم و جنایت در آنجا بیداد می کند. هر چند پلیس UPP هم اکنون دربسیاری از فاولا ها ایستگاه دارد اما هنوز هم پخش کننده های مواد هنوز هم 37 درصد کل فاولا ها را در اختیار دارند.
زمان زیادی احتیاجی نبود تا بفهمیم مردم این مناطق هر روز برای زندگی و نفس کشیدن باید بجنگند با این وجود روی صورت های مردم آنجا لبخند بود و آن ها شادی می کردند و البته به فوتبال بازی کردن ادامه می دادند. روکسونا"راکی" هکایجا نامی آشنا در زمینه فوتبال خیابانی است. او تنها بانوی عضو بهترین تیم فوتبال خیابانی است. اما تنها کار او این نیست. او سبب تغییر گسترده ای در این مناطق فقیر نشین شده است. وقتی در مورد زندگی در مورد فاولا از او پرسیدم او اینگونه گفت:" زندگی در هر فاولا قوانین، فرهنگ و تاریخچه خاص خودش را دارد."
نحوه زندگی در فاولا ارتباط مستقیمی به این که چه کسی آن را کنترل می کند دارد، ارتش، پلیس یا کارتل های مواد مخدر.یکی از اصلی ترین مشکلاتی که در فاولا دیدیم نبودن شانس و فرصت هم مسیر بودن با جامعه است. اگر جامعه شما را قبول نکند، سلامت و زندگی سالم، کار سختی می شود. مردم در اینجا به دنبال زنده ماندن هستند و گانگستر ها برای آن ها یک الگو برای زندگی اند.
مشکلاتی که آن ها با آن دست به گریبان اند، بیشمار است. فقر، نبود امکان تحصیل خوب، عدم امکانات درمانی و نبود شغل. پرخاشگری و فساد پلیس هم از دیگر مشکلات فاولا ها است. تیراندازی بین پلیس و خلافکاران یا بین دو گروه خلافکار به صورت معمول در این مناطق دیده می شود.
راکی لحن نگرانی داشت اما از نکات مثبت هم گفت." در عین حال فرهنگ فاولا به مانند یکی برای همه است و همه برای یکی است. آن ها غذای و خوراکشان را باهم تقسیم می کنند. سعی می کنند در جدل با مشکلات روزانه خلاق باشند. فاولا می تواند مکانی گرم و صمیمی باشد با مردمانی دوست داشتنی که در آن زندگی می کنند."
روکسونا"راکی" هکایجا
فاولا ها می توانند محلی برای پرورش استعداد های فوتبالی باشند. آدریانو، فوتبالیست سرشناس برزیلی که سابقه بازی در اینتر را هم دارد، در یکی از بدنام ترین فاولا های ریو بزرگ شد. او برای افتخاری که در اروپا انتظارش را می کشی، فاولا را ترک کرد اما محله دوران کودکی او همچنان به همان شکل مانده است. قبل از پیوستن آدریانو به تیم پارما در سال 2002، تیم لوپز ژرونالیست در یک فاولا مشابه محل زندگی آدریانو توسط کارتل های مواد مخدر به قتل رسید. تیم در یک فاولا نزدیک ورزشگاه ماراکانا بزرگ شد و طرفدار تیم واسکو دوگاما بود و به خاطر نوشتن یادداشت در مجلات و روزنامه ها معروف بود. مدتی بعد او در طی یک داستان مخفیانه در فاولای ویلا کروز توسط کارتل های مواد مخدر گرفته شد و پس از حمله با ضربات چاقو و مرگ، جسدش میان تایر ها انداخته شد و در آتش سوخت. این روشی نامتعارف از رییسان گروه های مواد مخدر است تا درس عبرتی به بقیه دشمنان خود بدهند.
زندگی ادامه دارد و اوضاع تغییری نکرده است. دولت تصمیم گرفته است که فاولا ها را به حال خودشان بگذارد اما برخی از مردم نه.راکی یکی از آن ها است.
کلیسای لیدی پنا یکی از عظیم ترین کلیسا های کاتولیک است که در تپه ای بالا یکی از خطرناک ترین فاولا های ریو قرار دارد. این کلیسا نمادی از معماری برزیل است که بازدیدگنندگان زیادی را به خود جذب می کند. پایین این تپه حدود 50 هزار نفر در فاولا زندگی می کنند و در یک بعد از ظهر معمولی گروهی از دختران را دیدم که در زمین چمن مصنوعی مشغول فوتبال بازی کردن، بودند.
از بالای تپه چراغ های شهر در شب سوسو می زنند و در حالی که ساحل های پر زرق و برق ریو در شب جان می گیرند، اوضاع در فاولا کاملا متفاوت است. برای ساکنین این منطقه مهم ترین و کلیدی ترین چالش، زنده ماندن است. مشکل بعدی برای خانواده ها فرزندانشان است که ممکن است توسط کارتل های مواد مخدر فریب بخورند و سرنوشی نامعلوم در انتظارشان باشد. در فاولا دبستان ها تنها 4 ساعت در طول روز برنامه دارند و دانش آموزان در بقیه روز می توانند در فروش مواد کمک کنند و پولی راحت به دست بیاورند. دیدن یک کودک 12 ساله به همراه یک تفنگ رولور در کوچه های تنگ و پیچ در پیچ فاولا ها، چیز نادری نیست.
اما رویا آنجا نمرده است. مردمانی خوب هم دیده می شوند. مانند فیلیپ ولدهولیس، بنیان گذار پروژه " فاولا استریت". این پروژه در سال 2012 کلید خورد و با کمک یک بنیاد هلندی آغاز شد. این پروژه گانگستر ها و مواد فروش های سابق را الگو هایی مناسب و البته مربی های فوتبال تبدیل کرد. این پروژه بسیار دشوار و البته ریسکی بود. اما فیلیپ مصمم بود. آن ها اسلحه هایشان را انداختند و توپ ها را برداشتند. فوتبال همنشین شد، باعث خوش حالی شد و البته یک عادت.
راکی در ادامه توضیح داد:"هدف این پروژه این است که الگو هایی با قدرت فوتبال خیابانی بسازد."
در 2013 فیلیپ این برنامه را با دختران شهر ریو آغاز کرد. برای کمک به آن ها از یکی برجسته ترین فوتبالیست های خیابانی راکی دعوت کرد تا به پروژه ملحق شود. راکی قبل از آن جهان را با تکنیک خارق العاده اش جادو کرده بود. حالا نوبت یک گام بزرگ تر است.
آن ها موفق شدند که در ظرف 6 ماه پروژه دختران را سازمان دهند. 80 شرکت کننده در این پروژه بودند. این دختران جوان تبدیل به الگو هایی برای نسل بعد شدند. حالا آن ها به همراه دیگر گروه ها به دنبال ایجاد فرصت برای دختران برای تحصیل و داشتن شغل مناسب هستند.
در سال 2014 راکی و فیلیپ بنیاد خودشان را تاسیس کردند. برای گسترش فعالیت هایشان آن ها بخشی از توجهشان را به هائیتی اختصاص دادند. آن ها هنوز هم با جوان در ریو و هائیتی به وسیله شبکه های اجتماعی در ارتباط اند و گاها به آن مکان ها سر می زنند.
واکنش های اولیه مردم فاولا در ریو مثبت بود.آن ها فورا این انرژی مثبت را دریافت کردند و با هم این برنامه فوتبالی الهام بخش را فراگیر کردیم. بی شک در طی این مسیر مشکلات زیادی داشتیم. اما با ارتباطی واضح و روشن بر همه این مشکلات غلبه کردیم.
او در مورد تکنیک راه اندازی پروژه در محیط های غیر دوستانه گفت:" ما همیشه با افراد محلی کار می کنیم. افرادی که در محیط زندگی می کنند. ما آن ها را همکار خود و مالک پروژه می کنیم. ما خودمان را افرادی می داینم که از خارج از آن محیط آمده ایم برای همین استفاده از افراد محلی بسیار مهم است. این یعنی باید به خانه شرکت کنندگان در پروژه بروید و با خانواده های آن ها صحبت کنید و در مورد این پروژه به آن ها توضیح دهید. این کاری است که ما سعی می کنتیم انجام دهیم."
این پروژه همیشه برای فیلیپ و تیمش خوب پیش نرفته است. هنوز هم جرم و جنایت و مواد مخدر نقش پررنگی در فاولا دارد و جدل با اسلحه هنوز هم جزوی از زندگی روزمره است. وقتی فیلیپ و تیمش در ریو کار می کردند باید انعطاف می داشتند و البته به شدت مراقب می بودند. قبل از جام جهانی و المپیک فاولا ها مکان های نبرد شهری بودند و هنگامی که پلیس برای دستگیری کارتل ها وارد فاولا می شد، جبهه جنگ را تداعی می کرد.
در بعضی از مواقع باید تمرین را قطع می کردیم چون که شلیک ها شروع می شدند. یا گاهی نمی توانستیم تمرین کنیم چون شرایط به شدت خطرناک بود. من و فیلیپ هر دو در فاولا زندگی می کردیم. هر دوی ما با نبرد بین پلیس و گانگستر ها مواجه شدیم. اما همیشه سعی کردیم مثبت فکر کنیم و خودمان را ایمن نگه داریم.
این پروژه همیشه سعی کرده است که به همگان نشان دهد اگر رویا هایشان را دنبال کنند، موفق خواهند شد و البته امکاناتی مناسب برای تحصیل و درمان در اختیار مردم بگذارد. کودکان و دختران روح تیمی، اعتماد و به نفس و بالاتر از همه این ها شخصیت به دست می آورند. این ها به آن ها کمک می کند تا نجات یابند. به کمک این افراد و پروژه های دیگر حالا زمین های دیگری ایجاد شده است و دختران از مناطق می توانند بیایند و تمرین کنند.
جسیکا، یکی از شرکت کنندگان پروژه فاولا استریت است.او فردی لاغر اندام است که در زمین تکنیک بی نظیری دارد. او قبلا یکی از فروشنده های مواد مخدر بوده است. او اسلحه و مواد از پاراگوئه به برزیل قاچاق می کرده است. برزیل آمار باورنکردنی در مرگ با اسلحه دارد.
جسیکا در مورد زندگی اش مطمئن نبود. ترسیده بود. قصد فرار داشت. مادر بزرگ او پیش رییس مواد فروش ها رفت و از او التماس کرد تا جسیکا را رها کند.
فیلیپ شاهد این بود که یک دختر خجالتی در حال تماشای تمرین تیم فاولا استریت است. او از آن دختر خواست به پروژه ملحق شود. آن دختر جسیکا بود و بعد از چند بار اصرار، او قبول کرد. او در شرایط بدی بود اما با این پروژه تومور بد خیم قبلی را پشت سر گذاشت.
زندگی جسیکا هم می توانست مانند فابیانیا اسکوبار شود که با یک کاترل مواد مخدر قدرتمند ازدواج کرد و در نهات به ملکه مواد مخدر ریو تبدیل شد. او می توانست یک ملکه مواد مخدر شود یا بقیه عمرش را پشت میله های سخت زندان سپری کند.حتی ممکن بود شاهد اتفاقات بدتری باشد. بسیاری از جوانان آن مناطق جان خود را قبل از رسیدن به 21 سالگی از دست می دهند.
جسیکا آنقدر خوش شانس بود که شانس مجددی داشته باشد. هزاران دختر در بریل در مناطق محروم وجود دارند که توسط قدرت های ناپاک وارد جرم و جنایت می شوند. جسیکا از این نیز گفته است که دختران نقش مهمی به عنوان قاصد در کارتل های مواد مخدر دارند. تنها در شهر ریو درصد بانوان زندانی از سال 2007 تا 2012، با رشد 66 درصدی روبرو بوده است. 1700 بانو هم اکنون زندانی اند و جرم اکثر آن ها نقش داشتن در تبادل مواد است. به این نیز فکر کنید، جسیکا می توانست یکی از آن ها باشد.
پروژه فاولا استریت او را تشویق به انتخاب راهی دیگر کرد. این راهی که او آمده پر از فراز و فرود و سختی و بی شک زجر بوده است. حالا اما جسیکا یکی از مربیان این پروژه عظیم است.
در سال 2015، جسیکا سه ماه را در کمبریج انگلیس گذراند تا زبان انگلیسی بیاموزد. او همچنین در یک هتل 5 ستاره مشغول به کار شد. او همچنان مربی این پروژه است و این تصمیم شبب شده تا او الان مغازه خودش را داشته باشد. او درمغازه اش ماکروویو و وسایل الکتریکی را تعمیر می کند.
سرشت یکی دیگر از مربیان فاولا استریت هم جالب و الهام بخش است. دریکا سانتوس در یک فاولا بزرگ شد در حالی که هیچ اطلاعاتی از پدرش نداشت. مادرش در کنار او بود اما توان نگه داری از او را نداشت. از سنین کودکی او یاد گرفت که از خودش و اطرافیانش مراقبت کند. از زمانی که به پروژه ملحق شد، قدرت رهبری خودش را درک کرد. او همچنان مربی فاولا استریت است و در حال تبدیل شدن به یک سفیر محلی نیز هست. بی شک او می تواند الهام بخش دخترانی به مانند خودش باشد. به مانند جسیکا او هم برای یادگیری زبان انگلیسی مسافر انگلیس شد و در کنفرانس یونیسف در مورد حقوق کودکان صحبت کرد.
راکی ادامه داده است:" دیدن پیشرفت پروژه فوق العاده است. ما کارمان را با 8 دختر شرکت کننده آغاز کردیم و در ظرف 6 ماه در دو فاولا 80 دختر را تحت حمایت گرفتیم."
تغییر در زندگی این افراد با فوتبال شروع شد اما آن ها فراتر از یک مربی فوتبال آماتور رفتند. باوجود اینکه فاولا ها مکان هایی دشوار برای زندگی هستند اما مردمانش سعی می کنند بهترین را در زندگی خود بسازند.
ما از فاولا ای به فاولا دیگر می رفتیم و دختران را با مینی ون خود جابه جا می کردیم تا در مسابقات فوتبال شرکت کنند. ما خانواده ای ساختیم با فوتبال لذت و انرژی مثبت را به همراه آوریدم. دختران جایگاهشان در زمین بازی و جامعه به دست آوردند و کسی شدند.
اگر شما به زمین تمرین این دختران در دِ پنا بروید که آن رابه اصطلاح "زمنین امن" می خوانند. نقاشی روی دیواری بزرگ که روی آن با حروف بزرگ نوشته شده است" من کسی هستم" نظرتان را جلب می کند. این شعار بسیاری از افراد است که در پروژه های مختلفی به مانند فاولا استریت حضور داشتند. آن ها باور کرده اند که کسی هستند.
یکی از باورنکردنی ترین خاطرات مربوط به سال 2014 سات که حدود 200 کودک خیابانی برای بازی فوتبال گردهم آمدند.این تورنمنت جام جهانی کودکان خیابانی بود و بازیکنان پروژه فاولا استریت نماینده کشور برزیل بودند. دخترانی که هیچگاه بازی رسمی انجام نداده بودند و تا پیش از این برای نفس کشیدن باید جان می کنند حالا لباسی پوشیده اند که چشمان مردم برزیل و البته دنیا به آن است. آن ها به خود می بالیدند. آن ها تورنمنت را بردند و درخشیدند. این پیروزی اثر زیادی در اعتماد به نفسشان و صد البته زندگی عادیشان داشت.
فوتبال ورزش ملی برزیل است و برای ما این بهترین راه برای ارتباط با جوانان است. فوتبال یک زبان بین المللی است. برای ما همه چیز با فوتبال شروع می شود. این دلیلی است که ما فکر می کنیم فوتبال زندگی در فاولا ها را دگرگون می کند.
همانطورکه قبل از این گفتم کار با فوتبال شروع می شود و بعد از فوتبال بازی کردن ما با جوانان صحبت می کنیم و از رویاهایشان می پرسیم و آن ها را تشویق به مثبت اندیشدن می کنیم. همه چیز با فوتبال شروع می شود اما می خواهیم از زمین فوتبال فراتر برویم.
سفرمان به پایان رسید.قطعا همه ما در فاولا های ریو زندگی نمی کنیم اما یادمان باشد همه ما در خودمان فاولا هایی داریم. در لحظاتی از زندگی بین ورود به زمین فوتبال و نشستن کنار زمین فوتبال و انجام هزاران کار نامعقول گیر می کنیم. افراد به مانند فیلیپ و راکی که جان کندند، زندگی خوشان را به چاله انداختند تا افراد جوان به جای انتخاب راه دوم، راه ورود به زمین فوتبال را برگزینند و برای رویاشان تلاش کنند و البته قبل از آن خودشان و رویاشان و البته انسانیت را باور کنند.مرز بین کسی شدن و کسی نشدن تنها 1 کلمه است. " خواستن". با فوتبال شروع شد اما به انسانیت ختم شد.