طرفداری- آرسن ونگر به تازگی بیستمین سالگرد حضورش در آرسنال را پشت سر نهاد و حال نیک میلر، 10 لحظه آغشته به ناکامی از این مربی را یاد آور می شود.
10- فینال جام حذفی 2001
این بازی ای بود که آرسنال کاملا آن را در دست داشت و تا هفت دقیقه مانده به پایان بازی از حریفش پیش بود. این دومین تیم بزرگی بود که ونگر در آرسنال پایه گذاری کرده بود که دو گانه سال 1998 را پشت سر نهاده بود و سال 2002 را در پیش داشت اما آن ها می توانستند در این دوران گذار نیز، به جامی دست پیدا کنند.
پس از این که آن ها برابر لیورپول دست بالاتر گذاشته بودند، در دقیقه 72 از حریف خود پیش افتادند؛ جایی که فردی لیونبرگ در مسیر گلزنی اش سندر وسترفلد را کنار زد. همه چیز خوب پیش می رفت تا این که ده دقیقه بعد مایکل اوون کار را به تساوی کشاند و سپس در دقیقه 88 اوون با کنار زدن تونی آدامز ورق را به سود تیمش برگرداند.
بعدها ونگر گفت:
یقینا ما باید برنده آن بازی می شدیم. ما یک ضربه پنالتی نیز داشتیم که دیده نشد ولی این داستان این فصل ما بود.
9- تساوی 1-1 با لیورپول در سال 2011
در برخی جوانب، این کمی جالب است که آرسنال به ناکامی اش شهرت یابد، این که کاملا در آن جایگاه نباشد، چرا که هیچ تیم دیگری در انگلستان در زمان حضور ونگر چنین ثباتی نداشته است. چنین بازی ای در روز های پایانی فصل 2011-2010 به طور خلاصه بیانگر روز های بی حاصل برای تیم ونگر است.
وقتی در ماه آوریل لیورپول به ورزشگاه امارات پا گذاشت، آرسنال در تلاش بود تا در مسیر قهرمانی لیگ منچستریونایتد را کنار بزند ولی آن ها تا دقیقه98 برابر تیم کنی دالگلیش ناکام مانده بودند. بازی به خاطر مصدومیت جیمی کرگر تا این اندازه به درازا کشیده بود و در دقیقه 102 امانوئل ابوئه در محوطه جریمه لوکاس لیوا را متوقف کرد و این درک کویت بود که از روی نقطه پنالتی بازی را به تساوی کشاند. این یک خودتخریبی از آرسنال در اوجش بود.
8- بازیکنان برای موفقیت های بزرگتر راهی دیگر در پیش گرفتند
از سال 2000 تا 2010، عدم موفقیت آرسنال به نحو قابل لمسی به اندازه کافی بد بود. ولی بدتر از این، مهاجرت بازیکنان ثابت تیم به تیم های بزرگتر، ثروتمندتر و مدعی تر بود. کولو توره، سمیر نصری و گائل کلیشی با منچسترسیتی قهرمان لیگ شدند، سسک فابرگاس در بارسلونا شش جام به دست آوردند و بالاخره در دردناک ترین این جریانات، رابین فن پرسی تقریبا یک تنه منچستریونایتد را به قهرمانی در لیگ برتر رساند. این امر بدین نحو برداشت شد که آرسنال تنها به بازیکنان مستعد نیاز ندارد اگر که نمی تواند آن ها را حفظ کند و شاید کیفیت مشکل اساسی کار آن ها نبود.
7- نیمه نهایی جام حذفی 1999، سفر به لیدز
فصل 99-1998 با کار بزرگ منچستریونایتد به یاد آورده می شود، یک سه گانه به یاد ماندنی و هرگز کسب نشده. ولی آرسنال در دو عرصه واقعا به شاگردان فرگوسن خیلی نزدیک بود. نخست، منچستریونایتد در جام حذفی به لطف گل رایان گیگز پیروز شد اما این بازی می توانست با پیروزی آرسنال به پایان برسد چرا که پیتر اشمایکل یک ضربه پنالتی از سوی دنیس برگکمپ را مهار کرد. و سپس در لیگ، مردم تقریبا فراموش کرده اند که منچستریونایتد آن سال با اختلافی که یک امتیازی قهرمان لیگ شد و این آرسنال بود که در دو بازی مانده به پایان فصل صدرنشین رقابت ها بود و از میانه های ماه دسامبر طعم باخت را نچشیده بود. هر چند آن ها در چهارشنبه شبی در ماه می به لیدز سفر کردند و با گل دقایق آخر جیمی فلوید هاسلباینک با یک ضربه سر شکست خوردند. و تساوی منچستریونایتد با بلکبرن و درپی آن یک پیروزی برابر تاتنهام، برای قهرمانی شیاطین سرخ کافی بود.
6- فینال جام یوفا سال 2000
بزرگترین حفره در کارنامه ونگر، با وجود رقابت هر ساله در سطح قاره، نداشتن افتخار اروپایی است. شاید یکی از بهترین بخت های او برای قهرمانی در این عرصه در سال 2000 بود، جایی که پس از کنار رفتن از لیگ قهرمانان _و بازی کردن بازی های خانگی مرحله گروهی در ورزشگاه ومبلی که نتیجه ای عکس داد_ آن ها تلوتلو خوران به فینال جام یوفا راه یافتند؛ جایی که باید در کپنهاگ برابر گالاتاسارای بازی می کردند.
پس از 120 تلاش بدون گل، و این که هیچ تیمی نتوانست به گل طلایی دست یابد، نتیجه بازی توسط ضربات پنالتی مشخص شد که برای تیم ونگر واقعا نمی توانست بدتر از این باشد. داوور شوکر و پاتریک ویرا ضربات شان را از دست دادند و ویرا بود که توپ را به تیرک دروازه کوبید تا ترک ها برای چهار بار پشت سر هم به گل رسیده و قهرمان شوند.
5- نیمه نهایی لیگ قهرمانان در سال 2009
آیا در نهایت مهم ترین چیز یک نقطه تقابل است؟ منچستریونایتد در بازی نهایی برابر بارسلونای پپ گواردیولا قرار گرفت و هرگز در حد و اندازه یک تیم پیروز ظاهر نشد بنابراین آرسنال هم چنین چیزی را تجربه کند. ولی کماکان این امر چیزی ناخوش است، به ویژه آن که توپچی ها در دیدار رفت با نتیجه 1_0 در اولدترافورد شکست خوردند و از نظر تئوری راه بازگشت کماکان برای آرسنال باز بود. برخلاف این، آن ها با گل های کریستیانو رونالدو و پارک جی سونگ پس از 11 دقیقه سر بریده شدند و در ادامه یک گل شگفت انگیز و روحیه بخش دیگر از سوی رونالدو آن ها را ناکام گذاشت.
4- ماندن بیش از حد
به خودی خود لحظه ای نیست، ولی آیا ونگر می بایست این سالگرد را جشن بگیرد؟ عده کمی درباره این که دستاورد او شگفت آور بوده است شک دارند، این که او در باشگاهی و شاید فوتبال انگلیس انقلاب به پا کرد و باشگاهی مثل آرسنال را با منابع موجود به این سطح رساند، به یادماندی خواهد بود. اما هنوز این حس پابرجاست که او بیش از توانش در آرسنال مانده است، این که حالا باید کسی با ایده های نوین پا به تیم بگذارد و آن ها را به پیش براند. تنها ونگر است که تصمیم می گیرد که چه وقت از آرسنال جدا شود و شاید او باید این کار را چند سال قبل انجام می داد.
3- فینال لیگ قهرمانان سال 2006
آه، چه چیزی بود. یک چیزی که شاید باعث آمرزش آرسنال به خاطر شکست برابر نخستین تیم بزرگ از نسل فعلی بارسلونا در سال 2006 شود، این است که آن ها آندرس اینیستا، رونالدینیو و ساموئل اتوئو را در تیم خود داشتند. با همه این اوصاف، باز هم نتیجه می توانست به نحو دیگری رقم بخورد.
ینس لمن تنها 18 دقیقه پس از آغاز بازی به دلیل خطایی بی مورد روی ساموئل اتوئو از زمین بازی اخراج شد ولی همین ضربه هم آرسنال را از پیش افتادن از حریفش باز نداشت و آن ها با ضربه سر سول کمپل جلو افتادند ولی تنها تا دقیقه 76 مقاومت کردند؛ افسوس که ساموئل اتوئو و جولیانو بلتی گلزنی کردند و بارسلونا صاحب جام شد. لمن نکوهش شد، تیری آنری به خاطر پیدا نبودنش و آرسن ونگر هم به دلیل تاکتیک هایش سرزنش شدند؛ وی هرگز دوباره تا این حد به چنین افتخاری نزدیک نشد.
2- فینال لیگ کاپ در سال 2011
پس از سپری کردن شش سال بی ثمر که طی آن رقبای آرسنال به انواع و اقسام افتخارات دست یافتند، این چیزی بود که می شد در نهایت به آن دست یافت. لیگ کاپ در میان اولویت های یک تیم بزرگ، به آسانی در چهارمین ردیف جای دارد، اما این می توانست دستاوردی بزرگ و خیلی لذتبخش باشد. و هنگامی که توپچی ها در سال 2011 به دیدار پایانی راه یافتند، می بایست برابر بیرمنگامی قرار می گرفتند که در آستانه سقوط کردن قرار داشت. از همین رو به نظر می رسید که آرسنالی ها فقط باید وارد زمین شوند و دست به کاری احمقانه نزنند، تا جام را ازان خود کنند.
رابین فن پرسی گل نیکولا زیگیچ را بی ثمر کرد اما یک دقیقه مانده به پایان کار، لورن کوسیلنی و وویچک شزنی به واقع جا ماندند و به اوبافمی مارتینز اجازه دادند که تیمش را پیروز کند. حتی جایزه ای که به دلیل شکست نزدیک به آن ها اهدا شد، برای شان در حد یک توالت ارزش پیدا کرد.
1- منچستریونایتد 8-2 آرسنال
می دانید که وقتی حریف برای تان دلسوزی کند، آن شکست، شکست واقعا بدی است. سر آلکس فرگوسن کسی نبود که به آسانی با رقبایش همدردی کند اما پس از این که تیمش در این بازی که در لیگ برتر و در سال 2011 به انجام رسید گل پس از گل به ثمر رساند، او خاطرنشان کرد که که می خواسته تا روند گلزنی تیمش متوقف شود و در پی این نبوده تا تیم و مردی را تحقیر کند که پیش از این در حد آن ها بوده است.
ترکیب ابتدایی آرسنال با حضور یوهان ژورو، آرماند ترائوره و فرانسیس کوکلین (پیش از این که به این کیفیت برسد) فاجعه بود با این حال چنان باختی، به معنای واقع مایه شرمساری بود. آن روز، ونگر به سان شخصی بود که نمی دانست باید چکار کند. ونگر در این باره گفته:
البته که وقتی هشت گل دریافت کنید، احساس حقارت به شما دست می دهد. آن روزی فاجعه آمیز بود.
بدون شوخی.