طرفداری- میگویند سر ملکهها و پادشاهان خم است؛ روز یکشنبه در سینسیناتی، انجلیک کربر و اندی ماری می توانستند آن سنگینی را در تلاش برای رسیدن به تخت احساس کنند.
کربر و ماری تابستان را در تلاشی پر هیجان، اگرچه نامحتمل، برای رسیدن به رتبه شماره یک تورهای خود سپری کردهاند. تا سه ماه پیش، کمتر کسی تصور میکرد چنین چیزی ممکن باشد. در طی 4 سال گذشته، سرنا ویلیامز و نوواک جوکوویچ به اندازه هر شماره یک دیگری در تاریخ حکمفرما بودهاند و در سال 2016 هم هیچ نشانهای از آرام شدن نشان ندادهاند. اما کربر و ماریِ با ثبات و مصر، که هر کدام یکی از گرنداسلم های سال را برده و حداقل به فینال یکی دیگر رسیدهاند، موفق شدهاند در طول تابستان فاصله را کم کنند. با غیبت سرنا و نوواک در سینسی به علت مصدومیت، فرصت حتی کمتر کردن این فاصله را هم داشتند.
در واقع، روز یکشنبه کربر فرصت داشت تا کاری غیرقابل تصور انجام دهد: به دست آوردن جایگاه شماره یک برای اولین بار در 28 سالگی. اگر موفق میشد، با به پایان رساندن 183 هفته صدرنشینی پیاپی ویلیامز که سه هفته کمتر از رکورد استفی گرف است، به هموطن آلمانیاش لطف کرده بود.
از نقطه نظر جسمی، این مسئله در شروع هفته ممکن به نظر نمیرسید. کربر مستقیماً از ریو به سینسیناتی پرواز کرده بود، جایی که در هفت روز شش بازی انجام داده بود. از نقطه نظر روانی اگرچه، آن شش بازی - و استرس مضاعف رقابت برای کسب مدال و بازی برای کشورش - کربر اغلب شکننده را سرسخت کرده بود. بعد از کمی تقلا برابر باربورا استریکووا و کارلا سوارز ناوارو در سینسیناتی، سیمونا هالپ را در نیمه نهایی در ستهای پیاپی مغلوب کرد؛ وقتی کربر امتیاز آخر را با زهِ پاره برنده شد، به نظر میرسید چیزی بر سر راهش قرار نخواهدگرفت. کربر بعد از پیروزی مرحله یک چهارم نهایی برابر سوارز ناوارو گفت:
"صادقانه بگویم احساس نمیکنم که فشار بیشتری رویم است. من اینجا هستم که هر بازی را واقعاً بازی کنم. از توزنمنتها و بازیهای قبلی چیزهای درباره فشار زیادی یاد گرفته ام. هنوز راه زیادی در پیش دارم."
به نظر میرسید او میداند گذر از آخرین مانع چقدر سخت خواهد بود. در فینال او به کارولینا پلیسکووای رده هفدهمی خورد. بازیکن اهل چک پیش از این دو بار کربر را مغلوب کرده بود و در تئوری، و اگر نه لزوماً در عمل، او یکی از خطرناکترین بازیکنان تور WTA است. سروِ قویای دارد، از بیسلاین نیرومند کار میکند و این نیرو تمام هفته روی زمین سریع سینسیناتی کار میکرد. اما پلیسکووا به عنوان بازیکن بازیهای بزرگ شناخته نمیشود؛ با وجود استعداد زیادش، در هیچکدام از 17 گرند اسلمی که در آنها حاضر بوده نتوانسته است از مرحله سوم جلوتر برود؛ اما او اجازه نداد این سابقه در سینسیناتی سر راهش قرار بگیرد. پلیسکووا کربر را در 62 دقیقه با نتایج 6-3 و 6-1 شکست داد، در تنها 16 گِیم هفت اِیس و 14 وینِر زد.
و همانقدر که پلیسکووا عملکرد بی پروایی ارائه داد، از آنطرف، کربر نمایشی بیروحیه داشت. او در هر ست 3-0 عقب افتاد؛ منفعلانه بازی کرد و اجازه داد رقیبش پیش بیاید؛ در تمام طول بازی خنثی، ناراحت و بیحال به نظر میرسید. اصلاً آن نمایش و رویکرد فرصتطلبانه کسی که میتواند به بیست و دومین زن شماره یک ردهبندی تاریخ تور از سال 1975 بدل شود نبود. کربر بعد از بازی گفت:
من یک آدمم نه یک ماشین.
آنطور که خودش میگفت از نظر جسمانی به سقف خود رسیده بود. از نظر روانی چطور؟ کربر شاید خسته بود، اما دست و پا بسته هم بود و تا گیم پایانی که عملاً بازی از دست خارج شده بود جنگندگیای از خود نشان نداد. کربر امسال اوپن استرالیا را برد و حالا پیاپی به فینال سه تورنمنت بزرگ رسیده است: ویمبلدون، المپیک و سینسیناتی. دو شکست از این سه باخت برابر پلیسکووا و مونیکا پویگ رقم خورد، زنانی که رتبهای پائینتر از او دارند اما به وضوح میتوانند بازی ها تهاجمی موفقی ارائه کنند. در هر دو مورد، کربرِ ثابتقدم به آنها اجازه انجام چنین کاری را داد. فرصت بعدی کربر برای عبور از ویلیامز و شماره یک شدن در یو اس اوپن است؛ خواهیم دید که آیا او از استفاده از فرصتها زمانی که از راه میرسند چیزی یاد گرفته است یا نه.
*****
فرصت ماری در سینسیناتی مثل کربر طلایی نبود؛ شانسش برای شماره یک شدن هنوز پیروزیها و تورنمنتهای متعددی با او فاصله دارد. اما یک پیروزی در روز یکشنبه او را در مسابقه سال 2016 به 800 امتیازی جوکوویچ میرساند. شاید آنقدرها نزدیک نباشد، اما برای اولین بار در مدتی طولانی است که صحبتی از یک رقابت در تور مردان به گوش میرسد.
در حالیکه ماری اصلاً به اندازه کربر به شماره یک شدن نزدیک نیست، اما وضعیت آنها در روز یکشنبه بسیار مشابه بود، و همینطور واکنش آنها به چنین وضعیتی. هر دوی آنها بهترین سالهای حرفهشان را پشت میگذرانند، هر دو تا مراحل پایانی رقابتهای ریو پیش رفتند و هر دو بعد از پرواز به یک قاره دیگر و رسیدن به فینال سینسیناتی از انتظارات خود فراتر رفتند. متاسفانه هر دوی آنها در بازی فینال، اجازه دادند تا رقبایشان اراده خود را بر آنها تحمیل کنند.
رقیب ماری مارین چیلیچ بود و او تقریباً همان کاری را با ماری کرد که پلیسکووا یک ساعت قبلتر با کربر کرده بود. با سروهای قدرتمند و ضرباتش (گراند استروکهایش)، از زمین سریع استفاده کرد تا ماری را عقب زمین قرار دهد. پیروزی 94 دقیقهای چیلیچ برابر ماری سرعت و قطعیت برد پلیسکووا را نداشت اما آمارش به همان اندازه برجسته بودند؛ در واقع دقیقاً به همان اندازه: 7 ایس و 24 وینر. مهمتر از همه، نگذاشت ماری بیشتر از 8 وینر بزند. در طول بازی همواره چیلیچ درون زمین بود و فورهند میزد، در حالیکه ماری در پشت بیسلاین مشغول اینکار بود. مثل کربر، ماری هم بعد از بازی روی نکات مثبت تاکید کرد:
فکر میکنم در حال حاضر بهترین تنیسم را بازی میکنم. به آنچه قبلاً انجام میدادم حتی نزدیک هم نیست... واقعاً انتظار نداشتم که در فینال باشم. طبیعتاً وقتی به فینال میرسید و شکست میخورید ناامیدکننده است ولی با در نظر گرفتن همه چیز هفته خیلی خیلی مثبتی بود.
این شکست نوار 22 پیروزی پیاپی ماری را پاره کرد که در نوع خودش میتواند اتفاق مثبتی قلمداد شود. حالا دیگر در یو اس اوپن چیزی درباره آن نخواهد شنید. در حال حاضر، با وجود رسیدن به هفت فینال پیاپی، ماری [در مسابقه سال] 1.200 امتیاز از جوکوویچ عقب است؛ برای رسیدن به او مثل سرنا در تور WTA، نمیتوانید هیچ لغزشی داشته باشید. شاید حضور دوباره ایوان لندل در جایگاه ویژه در نیویورک باز به کمک او بیاید؛ ماری در بازیهای سینسیناتی جوری رجزخوانی میکرد که وقتی بداند لندل در وزشگاه است به خودش اجازه نمیدهد.
داستان فینال مردان سینسیناتی با ماری شروع شد اما با چیلیچ پایان گرفت. کروات آرامطبع پیروزیاش را با استایل و قدرتمندانه نهایی کرد و آن را با ذوق و شوقی نامتعارف جشن گرفت. و همه اینها در شرایطی که بازی نیمه نهایی اش برابر گریگور دیمیتروف را ساعت 1 بامداد همان روز تمام کرده بود:
ساعت چهار صبح به خواب رفتم و حدود ساعت یازده بیدار شدم. این برای ریکاوری کافی بود.
این پیروزی اولین قهرمانی یک مسترز 1000 برای چیلیچ بود؛ اما شاید آخرین برد چیلیچ پیش از پایان تابستان نباشد.