طرفداری- لیلا رجبی با اصلیت بلاروسی، همسری ورزشکار دارد که از قضا مربی بسیار مشهوریست، لیلا رجبی مدال های زیادی برای کشور به ارمغان آورده است و با انتخاب خودش مسلمان شده و به ایران آمده است.
میلاد بیگی، به هر دلیلی (خواست شخصی، پول، ادامه تحصیل و ...) به آذربایجان رفته است و برای آن ها مدال های زیادی به ارمغان آورده است و با انتخاب خودش رفته است. اما او که شرایطش دقیقا شبیه لیلا رجبیست عجیب است که انگ خیانت بخورد اما لیلا رجبی با غیرت تلقی شود! هر رفتاری نسبت به میلاد بیگی اگر شبیه لیلا رجبی نباشد استاندارد دوگانه است.
مهماندوست برترین مربی تکواندوی جهان که خدمات بی شماری به تکواندوی ایران کرد اکنون مربی تیم ملی آذربایجان است و پولادگر او را مزدور خواند. دو فرزند بیمار داشت که یکی از آن ها به رحمت خدا رفته است و اگر پول کافی داشت شاید او را حفظ می کرد.
سامان طهماسبی هم به همین صورت، صباح شریعتی نیز مانند سامان و این داستان محدود به ورزش نیست.
اگر مهماندوست مزدور و خائن است، آقای پولادگر پس ولاسکو که با ایران آرژانتین را می برد مزدور بود؟ سیچلو دستیار ولاسکو که ایتالیا را با ایران برد خائن بود؟ یورگن کلینزمن که با آمریکا مقابل آلمان قرار گرفت خائن بود؟ حسن رنگرز که مربی تیم کشتی فرنگی مراکش بود اگر ایران را می برد خائن بود؟ پارک کی وون که با والیبال ایران، کره جنوبی را برد خائن بود؟ چطور به مهماندوست می گویید مزدور؟
این که نفر اول تکواندوی جهان، عاشورزاده با استرس فراوان و نبود یک تیم روانشناس مبارزه اول خود را باخت، این که مهدی خدابخشی به حریف خود میلاد بیگی با آن اختلاف باخت نشان از ناموفق بودن تیم ملی تکواندو دارد و آقای پولادگر به جای فرار رو به جلو و سوار شدن روی موج احساسات مردم بهتر است پاسخگوی این موارد باشد.
نظر شفاف آقای پولادگر راجع به این سرمربیان و ایضا راجع به لیلا رجبی چیست؟
سالانه هزاران نفر از نخبه های دانشگاهی ایران به اصطلاح "اپلای" می کنند و به دانشگاه های خارجی می روند و حداقل 90 درصدشان پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.
ورزشکاران خارج رفته به ورزش رقبا کمک می کنند، نخبگان ما به اقتصاد و علم رقبا، البته می دانید که هر کمکی هم می کنند دست کم در آمریکا 30 درصد مالیاتشان را مستقیم و دو دستی تقدیم می کنند به وزارت دفاع آمریکا، وزارت دفاعی که تهدید آن شبانه روزی بالای سر ملت است. ولی مردم به آن ها افتخار می کنند، می گویند مدیر فلان بخش گوگل ایرانیست، مدیر فلان بخش توییتر ایرانیست، اینقدر ایرانی در ناسا هستند به به و چه چه! اما نوبت به ورزشکاران می رسد ...
سالانه هزاران نفری که نخبه دانشگاهی نیستند با قایق و پیاده و به طرق مختلف خودشان را می خواهند به استرالیا، آلمان و ... برسانند. اگر خبر ندارید بدانید که 350 نفر آن ها در شرایط اسفناکی در جزیره مائورو وسط اقیانوس آرام گرفتار شده اند و دولت استرالیا آن ها را حبس کرده است.
3 مورد مهم مطرح می شود:
1- اگر شما بدانید که بعد از تحصیل از ایران بروید، احتمالا با درآمد دانشجویی خود می توانید از دم قسط تویوتای RAV4 بخرید، احتمالا با همان درآمد نصف دنیا را بگردید نمی روید؟ اگر بدانید می توانید بروید و برنگردید و خدمت سربازی هم بیخ گلوی شما نباشد وسوسه نمی شوید؟ اگر فرض کنید که با کف حقوق کارگری احتمالا زندگی ساده تری خواهید داشت و مثلا در آلمان حتی یک ریال هزینه درمانی نمی دهید وسوسه نمی شوید؟ قطعا وسوسه می شوید، اگر ماندید که جهادگری کرده اید و شایسته تقدیر ولی اگر رفتید خائن نیستید!
2- برخی از مسئولان ما چقدر در این سفره کوچک که همه در کنار آن نان خشکی به آب می زنیم همراهی می کنند؟ به طور مثال این همه افراد اضافی در کاروان ایران چه می کنند؟ فسادی که مقام معظم رهبری و رئیس جمهور تأکید ویژه دارند ریشه کن شود چقدر به افرادی مثل مهماندوست و میلاد بیگی و نخبگانی مثل مریم میرزاخانی و ... امان نفس کشیدن داده است؟ اگر این همراهی در عمل وجود داشت و سختی زندگی بسیاری از مردم که معاون وزیر بهداشت گفته است 30 درصد آن ها گرسنه اند توسط آن مسئولان هم تحمل می شد قوت قلبی نبود برای اینکه این جوانان بمانند و بسازند و آبادانی بی آورند؟ آیا پولادگر با مهماندوست همدلی کرد؟ آقای پولادگر می داند که چقدر از فرزندان مسئولین ما یا به خارج از کشور مهاجرت کرده اند؟
3- تفاوت میلاد بیگی با آن نخبگان رفته و آنانی که با پای پیاده و قایق مهاجرت کرده اند و حتی با لیلا رجبی که از بلاروس به ایران آمده چیست؟ اگر لیلا رجبی رقیبی بلاروسی را شکست دهد مردم بلاروس به او توهین می کنند؟ آیا حق توهین دارند؟ آیا توهین کردن صحیح است؟
آیا ما با کفش های دیگران راه رفته ایم که طرز راه رفتن آن ها را قضاوت کنیم؟
همه افرادی که از ایران رفته اند خائن نیستند، بهتر است آقای پولادگر و همکارانشان توضیح دهند که چه کارهایی از دستشان بر می آمده و انجام ندادند که این نخبگان ورزشی ما از دست رفته اند. حتی میلاد بیگی که مقابل رقیب ایرانی خودش هم پیروز شد خائن نیست. انسان ها حق انتخاب برای محل زندگی خود دارند. اما یقینا کسانی که مانده اند و ساخته اند و سختی ها را تحمل کرده اند نزد ملت عزیز ترند و سعی کنیم قدرشان را بیشتر بدانیم، قدر ورزشکاری که مانده، قدر کارآفرین داخلی، قدر کارگران زحمت کش، قدر دانشگاهیان و اگر با ناملایمتی ما یا حتی انتخاب خودشان رفتند به خودمان اجازه توهین ندهیم و شکاف را بیشتر نکنیم و سعی کنیم چنان آغوش بازی داشته باشیم که آرزوی برگشت همیشه آن ها را وسوسه کند.
و به طور خاص راجع به ورزش! ورزشکاران را تأمین مالی کنیم و به آن ها آرامش ذهنی بدهیم که کمتر نگران از دست رفتن تمام زندگیشان با یک ناداوری و ... شوند!
بخش نظرات این پست به دلیل جلوگیری از توهین احتمالی به ورزشکاران، مسئولان و ... بسته است.