طرفداری- دنیل اگر از دوران فوتبال و درد ها و زجر هاییکه در ظرف 12 سال کشید، تعریف کرد. او در ادامه مصاحبه اش در مورد افرادی چون رافائل بنیتز و روی هاجسون و البته جدل هایش با برندان راجرز گفته است. صحبت کرده است.
بخش اول مصاحبه را اینجا بخوانید:"درد هایی که تسکین نیافت، مردی که تسلیم نشد؛ دنیل اگر از 12 سال بازی با درد می گوید"
رافائل بنیتز و دورانش در لیورپول:
بدون هیچ تردیدی او بهترین تئوریسینی بوده است که من با او کار کرده ام. او سیستم و تاکتیک تیم را سه بار در یک بازی تغییر می داد. ما با سیستم تمرینی متفاوت او کار کرده ایم و می دانیم چه سیستمی متفاوت است. به یاد دارم وقتی در بازی با بارسلونا در نیو کمپ 1 بر 0 عقب بودیم او در کنار زمین ایستاده بود و به بازیکنان اشاره می گفت که آرام باشند. بعضی از بازیکنان مضطرب شده بودند اما او آرام و خونسرد بود. او تنها در کنار زمین ایستاده بود و می گفت راحت باشید و هر کاری که باید بکنید را انجام دهید. در نهایت ما آن بازی را 2 بر 1 بردیم.
دیوید مویس، سرمربی سابق اورتون از چند ماه قبل از پیوستن اگر به لیورپول او را زیر نظر داشت.
او قبل از یک بازی به پیش من آمد و گفت می خواهد من و خانواده ام را بعد از بازی ببینید. بعد از بازی من به پیش پدر و مادرم رفتم و منتظر مویس شدم اما با یک تلفن مشخص شد که او به فرودگاه رفته است و اعتقاد داشته است که من هنوز آماده بازی در لیگ برتر نیستم. چند ماه بعد من با لیورپول قرارداد بستم.
بازی کردن در فینال لیگ قهرمانان و در آنفیلد برای اولین بار.
حسی که شما قبل از اولین فینال لیگ قهرمانان یا اولین حضور در آنفیلد دارید غیر قابل توصیف است. غیر قابل وصف است و باید تجربه شود. بسیاری از مردم مقدار زیادی هزینه می کنند و مسافت های زیادی را طی می کنند تا بازی شما را تماشا کنند. این یک فداکاری است و من همیشه به آن فکر می کنم.
روی هاجسون وقتی سرمربی لیورپول بود:
من واقعا علاقه ام به شرکت در تمرینات لیورپول را در آن روز ها از دست داده بودند چون تمرینات او بسیار سخت بود نه از لحاظ فیزیکی بلکه از لحاظ ذهنی. همه چیز یکسان بودند. روز ها پشت سرهم می گذشتند. معمولا در تمرینات من و مارتین اسکرتل مقابل هشت مهاجم قرار می گرفتیم و ظاهرا این برای این بود که تورس گل بزند و اعتماد به نفسش را به دست بیاورد. آن جلسات تمرینی برای من و اسکرتل بسیار سخت بود چون مقابل 8 بازیکن قرار می گرفتیم اما آن 8 بازیکن هیچ برنامه ای نداشتند. واقعا مسافت های زیادی را می دویدیم.
در مورد برندان راجرز اگر اعتقاد دارد روزی رابطه بین او و راجرز خراب شد که او مصدومیت داشت اما خواست که بازی کند و روی گل تیم ساوتهمپتون مقصر بود. آن بازی در 21 سپتامبر 2013 برگزار شد و لیورپول 1 بر 0 شکست خورد.
بعد از بازی او با من صحبت نکرد. یک چیز اشتباه بود. من اولین نفری بودم که گفتم گل تقصیر من بوده است. من عذر خواهی کردم اما همانطور که یکی از فیزیوتراپ های تیم گفته بود احتیاجی به عذرخواهی نبود. همانطور که 50 بار قبل از از آن هم گفته بودم من شرایط لازم را داشتم و هر چند کاملا آماده نبودم اما بازی خوبی انجام دادم.
شاید او فکر کرده است که من به اندازه کافی خوب نیستم و ساخو، توره و اسکرتل از من آماده تر اند. خب منطقی است چون مهم ترین چیز پیروزی لیورپول است و این برای من هم مهم ترین چیز است. اما در ظرف 42 روز من از گزینه اول تیم در خط دفاع و کاپیتان دوم تیم به گزینه چهارم در خط دفاع تبدیل شدم. من به بسیار به این موضوع فکر می کنم.
این قضیه جدی تر شد زمانی که در بین دو نیمه بازی دو تیم لیورپول و سوانزی در فوریه 2014 براندن راجرز به شدت به اسکرتل و اگر، دو دفاع وستطش تاخت.
همه در رختکن ساکت بودند و من بلند شدم و گفتم" چگونه می توانی آنجا بایستی و آن حرف ها را بزنی. ما تمام طول هفته هر کاری که تو گفته ای را انجام داده ایم." راجرز در حالی که عصبانی بود بابی اعتنایی گفت" مهم نیست". 12 دقیقه بعد من تعویض شدم.