اختصاصی طرفداری- درون دروازه با وجود کیلور (و جوان آینده داری به نام لوکا) نگرانی وجود ندارد، بحث نگه داشتن کیلور و صرف نظر کردن از دخیا انتخاب میان یک دروازبان نه از ده یا نه و نیم از ده نیست( چه نگارنده این سطور دخیا را یکی از بزرگ ترین دروازبانان حال حاضر دنیا می داند) مساله اعتماد به بازیکنان بی نام و نشانی است که کارایی کمتری از مهره های گران قیمت ندارند، اعتمادی که با پر رنگ تر شدن نقش امثال کاسمیرو موراتا حاکی از یک تغییر رویه در بدنه باشگاه دارد. در سمت راست خط دفاعی با حضور کارواخال و دنیلو جای نگرانی چندانی وجود ندارد، علی رغم فصل ناموفق دنیلو در رئال، نمایش های چشم نواز او در پورتو در دو فصل پیش را کسی از یاد نبرده است و به نظر می رسد با صبر بیشتر طرفداران رئال و انطباق بیشتر دنیلو با اتمسفر حاکم بر مادرید شاهد شکوفایی بیشتر این پست در رئال باشیم. حضور پپه، راموس و واران تا حد زیادی نگرانی های دفاع مرکزی رئال را از بین می برد هر چند با فروش احتمالی ناچو نیاز به خرید یک دفاع مرکزی ذخیره حس می شود به ویژه اینکه می بینیم در فصول گذشته مصدومیت مدافعین مرکزی رئال تا چه اندازه شایع بوده، همچنین به نظر من نکته مهم تری که رئال در این پست با آن مواجه است مساله واران است، برای من واران در زمان مورینیو یکی از بهترین مدافعان میانی دنیا بود، یک مدافع کامل، بی نهایت باهوش، سریع و سالم که حداقل خطا را در بازی خود دارد، بی دلیل خطا نمی کند و با ندانم کاری هایش تیم را به هچل نمی اندازد، در کنار همه این ویژگی های مثبت حداقل برای ده سال می تواند دفاع رئال را بیمه کند اما شیب رشد واران در دو سه فصل گذشته مطابق انتظار نبوده و سکته های پیاپی در بازی او تردیدهایی را نیز به وجود آورده است، بدون شک زیدان باید بتواند فرآیند انتقال واران به عنوان یک یار فیکس را به عهده بگیرد زیرا تداوم این شرایط به قیمت از دست رفتن واران برای رئال تمام خواهد شد به ویژه آن که همه می دانیم چه مشتری های دست به نقدی دارد.
در سمت چپ خط دفاعی رئال با مساله بزرگی مواجه است. مارسلو ماشین نیست و برای تیمی که سودای بردن همه چیز را دارد و قرار است بیش از 50 بازی در طول فصل انجام دهد بازی با یک دفاع چپ ریسک بزرگی است. علاقه رئال به آلابا به نظر من تنها زمانی منطقی است که رئال به جای خرید یک مدافع میانی رزرو، یک هافبک دفاعی رزرو و یک دفاع چپ رزرو ( آلابا توان بازی کردن در هر سه پست را دارد) تنها آلابا را خریداری کند، در غیر این صورت نه نیمکت نشین کردن مارسلو ( به عنوان یکی از مهره های بایدی رئال) امری اخلاقی است و نه ذخیره کردن آلابا و پرداخت آن همه پول برای یک یار ذخیره تصمیمی منطقی. شاید اگر استراتژی رئال خرید یک مدافع برای استراحت مارسلو باشد گزینه های دم دستی نظیر مارکوس آلونسو یا رودریگز ولفسبورگ گزینه های منطقی تری باشند.
در خط میانی حضور کاسمیرو پاسخی بود به سرگیجه های رئال در تب از دست دادن ژابی. البته هدف به هیچ وجه بت سازی از کاسمیرو نیست به ویژه آنگه می دانیم برای تیمی که عادت به داشتن ردوندو و ژابی در پست شماره شش داشته است، بسنده کردن به یک هافبک صرفا تخریبی نظیر کاسمیرو کمی سخت است، هم از این رو انتظار می رود کاسمیرو توان تکنیکی و پاسوری خود را بهبود ببخشد، اما همین کاسمیرو با حضور خود تعادلی را به تیم بخشیده است که به طور اخص در فینال سی ال فصل قبل شاهد آن بودیم، جایی که با حضور او دیگر خبری از ضد حمله های مرگبار اتلتیکو نبود و رئال با اطمینان بیشتری بازی می کرد، با این همه طرح نام پوگبا در نزدیکی رئال صرف نظر از برچسب مضحک 120 میلیونی ( که البته با توجه به باشگاه مبدا و مدیر برنامه هایش امری کاملا منطقی است) این پرسش را در ذهن به وجود می آورد که او قرار است اصلا کجا بازی کند. در 3-3-4 و 1-4-1-4 زیدان تنها سه بازیکن میانی فرصت بازی دارند. هر گونه سخن و تحلیلی درباره مودریچ و توانایی هایش بی احترامی به جایگاه او به عنوان یکی از سه هافبک میانی برتر دنیا ( اگر بهترین نباشد) در فوتبال امروزی است، پس مودریچ به کنار، همچنین نمایش های کروس در کنار مودریچ و کمی جلوتر از پست شش از لذت بخش ترین لحظات حضور او برای هوادارن رئال بوده است. پس برای پوگبا می ماند پست شش که در این صورت رئال نه فقط تعادل حاکم را که پس از دو سال به دست آمده بر هم می زند که این سوال را نیز به ذهن متبادر می کند که آیا یک هافبک دفاعی ارزش 120 میلیون هزینه را دارد، و اساسا پوگبا به عنوان یک هافبک دفاعی قرار است چه چیزی به تیم اضافه کند که کاسمیرو نتوانسته اضافه کند.
با این اوصاف به نظر می رسد فراموش کردن پوگبا و عدم رویارویی با مدیران طماع بانوی پیر به نفع رئال باشد آن هم زمانی که میبینیم گزینه هایی نظیر کانته با 25 میلیون در دسترس هستند. همچنین انتظار می رود زیدان از کواچیچ که نمونه به تکامل نرسیده مودریچ است استفاده بیشتر و بهینه تری کند. کوا یک هافبک کامل است که از همه چیز، چیزی دارد هر چند هیچ چیز را به صورت کامل ندارد، می جنگند، تخریب می کند قدرت دوندگی بالایی دارد، بازی خوان است و نمی توان گفت توانایی بازی سازی ندارد، در کنار او ایسکو به عنوان پسر طلای اروپا اگر چه بارها و بارها با نمایش های خیره کننده و بلافاصله افت های مقطعی هواداران رئال را در وضعیت نامشخصی نسبت به خودش قرار داده اما همچنان گزینه قابل اعتمادی است، او جوان است اسپانیایی است و تا دو سه سال آینده هم می توان او را به قیمت خوبی فروخت، اما در مورد حامس به نظر من داستان متفاوت است. صرف نظر از افت محسوس حامس و حاشیه های باور نکردنی او در فصل گذشته، رئال بدون هافبک پشت مهاجم یا پست ده بازی می کند و همین مساله کار را برای حامس دشوار می کند، به جز این مساله با توجه به قیمتی که رئال در همین فصل می تواند حامس را بفروشد( شصت الی هفتاد میلیون یورو) گزینه فروش او و سرمایه گذاری روی سایر خرید ها شاید گزینه بدی نباشد همچنین می دانیم او نقش خاصی در قهرمانی سی ال نداشته است.
در خط حمله بازگرداندن موراتا با سی میلیون و عدم فروش او حرکت مثبتی از تیم مدیریتی رئال بود، اینکه تصمیم، تصمیم پرز بوده یا زیدان مهم نیست مهم آن است که رئال به شدت نیاز به یک شماره نه دوم داشت تا علاوه بر رقابت با کریم جانشین مطمئنی برای او در زمان مصدومیت باشد، در این میان چسباندن برچسب 75 میلیونی از جانب رئال بر موراتا، حداقل این امید را برای هواداران رئال به بار داشت که مدیران آن ها نیز قدری از دوستان یوونتوسی خود یاد گرفته اند و پس از سال ها شل کردن سر کیسه و سرکیسه شدن توسط این و آن، فکری هم به حال انتهای کیسه کرده اند. به جز بیل و کریس( دو تای دیگر از باید های رئال) که روابط فردیشان نیز در هفته های اخیر بهبود یافته است، بازگشت آسنسیو جوان خبر فوق العاده ای می تواند باشد. این پسر بی نظیر است، صرف نظر از نمایش خیره کننده او در تیمی در اندازه های اسپانیول( و امار ده پاس گل در فصل قبل) برای من بیست دقیقه حضور او در پیش فصل سال قبل مقابل بایرن و تماشای اعتماد بنفس بالای او کافی است تا متقاعد شوم او می تواند فوق ستاره بعدی اسپانیا باشد، تصمیم تیم مدیریتی رئال در قبال آسنسیو بسیار حساس و شکننده است، اگر قرار است ذخیره کریس باشد باید زمان کافی در اختیارش قرار بگیرد و به نیمکت سنجاق نشود و اگر قرار است قرض داده شود شاید تیمی بزرگ تر از اسپانیول گزیه بهتری باشد. نظر به نوع دریبل زنی بیل و رونالدو که عمدتا نیاز به فضا دارد و بیشتر نیازمند بازی مبتنی بر ضد حمله است، رئال دیر یا زود باید به فکر یک وینگر تکنیکی با توانایی دریبل زنی و بازی کردن لب خط باشد تا در بازی هایی که حریف با نفرات بالا عرض زمین را پوشش می دهد بتواند دفاع حریف را باز کرده و فرصت به مهاجمین رئال دهد، در ابتدای فصل صحبت های زیادی در مورد هازارد شنیده می شد که افت او در تمام فصل و سپس نمایش ایده آل او در یورو مجددا رئالی ها را در وضعیتی تعریف نشده قرار داد، با این وجود مساله مهم تر آن است که آیا فوق ستاره ای نظیر هازاد حاضر به نیمکت نشینی و اکتفا به 20-30 حضور در طول فصل می شود یا نه و مهم تر از آن وقتی گزینه هایی نظیر دراکسلر و ریاض ماحرز با رقمی در حدود 30-40 میلیون در دسترس هستند چرا باید سراغ گزینه هایی رفت که یک پاس به عقب غلط از آنها سیل سنگین انتقادات را روانه بازیکن و باشگاه خواهد کرد.
در حالی که بایرن، یونایتد، بارسلونا تا حد زیادی کار خود را در فصل نقل و انتقالات به پایان رسانده اند رئال مادرید، آن هم در شرایطی که فصل بعد از خرید محروم است همچنان ساکت مانده، سکوت تیمی که عمدتا در این جاهای فصل خیلی عادت به سکوت نداشته برای هواداران اش مرموز و توام با نگرانی است، تجربیات گذشته نشان می دهد بدترین فصول نقل و انتقالاتی رئال، در سال های پس از فتح سی ال بوده، شاید این دست دست کردن پرز و زیدان، نگرانی ناشی از همین مساله باشد، مشخص نیست و باید دید فلورنتینو و زیدان چه طرح و برنامه ای برای تیمی دارند که دیگر حتی با تحریف تعریف لیگ قهرمانان اروپا نیز نمی توان از جایگاه واقعی اش حتی سانتی متری پایین کشیدش.