پیمان زامورانو 8+1دولت اسلامگرای اردوغان که آغاز کار خود را بر اساس دکترین "صفر کردن تنش" آغاز کرده بود با آغاز بهار عربی نتوانست از وسوسه دوره باشکوه عثمانی خلاصی یابد و چنان گرفتار سودای حمایت از اخوان المسلمین شد که به شکل تدریجی به دام حمایت از اسلامگرایان تندرو افتاد.
آن ترکیه اسلامگرایی که بسیاری از نواندیشان دینی را مفتون ترکیب توسعه گرایی از اسلام و مدرنیت کرده و نسیه پیوستن به اتحادیه اروپا را به نقد نقش آفرینی در جهان اسلام ترجیح داده بود تا آنجا پیش رفت که پس از چندی تبدیل به دولتی با آرزوی جاه طلبانه عثمانی گرایی و زعامت جهان اسلام شد.
بهار عربی به نکبت عربی تبدیل شد، مصر السیسی درهای خود را بر ترکیه بست، اروپا هر روز بیشتر از گذشته به نقش واسطه ای ترکیه در جهان اسلام بدبین شد، روسیه پس از ورود ترکیه به معادلات سوریه و سقوط سوخو از در خصومت درآمد و ترکیه تبدیل شد به خانه مادری احرار الشام و یک دوجین گروه تکفیری دیگر.
عایدی ترکیه در این همه پیچ و تاب نه تنها هیچ که چیزی بدتر از آن بود.
ترکیه اکنون خود را درگیر انواع نزاع های منطقه ای کرده است، از کردها تا سوری ها، از علوی ها تا روس ها و مضحک ترین شان اینکه عطای مقابله دن کیشوت وارش با اسراییل را هم به لقایش بخشیده و حالا در تلاش است که خود را به همان وضعیت :"صفر کردن تنش" برگرداند.
تر کیه در حالی به دنبال بازگشت به وضعیت دکترین "صفر کردن تنش" است که داوود اوغلو مبدع این گفتمان قربانی خودمحوری اردوغان شده و به حاشیه رانده شده است و از همه بدتر اینکه ترکیه از حیث ناامنی و وقوع انفجارهای تروریستی دچار وضعیتی به شدت بی ثبات شده است که آخرین آن انفجار تروریستی فرودگاه آتاتورک بود.
ماجرای ترکیه اسلامگرا نمونه مثال زدنی از الگوی توسعه گرایی است که در حفظ توازن میان اسلام گرایی و مدرنیت اسیر وسوسه های تاریخی و ایدئولوژیک شد و در نهایت چنان در تناقض گرفتار آمد که دغدغه امنیت غزه به دغدغه امنیت استانبول و هیاهوی سیف الاسلامی در رویارویی با اسراییل به زمینگیر شدن در خاک سوریه فروکاسته شد.
#خود کرده را تدبیر نیست