طرفداری- با وجود استراتژی های غلط طی گرند پری استرالیا و کانادا و اشتباهات تاکتیکی تیم فراری، به نظر می رسد تیم برای کسب عنوان قهرمانی باید نقاط ضعفش در همه زمینه ها را برطرف کند.
نه اعضا و مدیریت تیم و نه خودروی تیم هنوز به درجه ای نرسیدند که برای رقابت بر سر قهرمانی جهان با مرسدس مصاف دهند. با وجود این کمبود ها و آشکار بودن نقاط ضعف فراری تغییرات اندکی به وسیله اعضای تیم برای بهبود اوضاع انجام گرفته است.
استراتژی و تاکتیک
در ملبورن و مونترئال اشتباه استراتژیست تیم فراری منجر به عدم قهرمانی سباستین فتل، در گرند پری های استرالیا و کانادا شد. این اشتباهات در بارسلونا و موناکو هم با درجه حساسیت کمتری تکرار شد.
در گرند پری استرالیا،فتل صدر نشین راننده ها بود تا اینکه فراری او را به گاراژ فراخواند. هنوز 39 دور باقی مانده بود که استراتژیست تیم تصمیم گرفت فتل باید از تایرهای سوپر سافت استفاده کند، همه می دانستند طی 39 دور فتل مجبور می شود دوباره به گاراژ سر بزند. مرسدس بر خلاف فراری تصمیمی گرفت که عقلانی به نظر می رسید و روزبرگ را به تایر های مدیوم مجهز کرد، با اینکه نیکو از سباستین عقب بود اما در پایان رقابت با اختلاف 23 ثانیه ای موفق شد قهرمانی را به اردوی مرسدس ببرد. روزبرگ در آن روز بیش از توانایی های رانندگی اش برد را مدیون اشتباه تیم فراری بود، چرا که در طول دور اصلی یک بار کمتر از فتل به گاراژ رفت و همین عامل برتری راننده آلمانی بود.
در کانادا هم داستانی مشابه استرالیا اتفاق افتاد، جایی که فتل صدر نشین بود و همیلتون با اینکه دو رتعیین خط را برده بود، استارت رقابت را به فتل باخت. وقتی پس از مشکل جنسن باتن در دور 10 سیفتی کار مجازی به روی پیست آمد، بازهم استراتژیست فراری تشخیص داد که زمان آن رسیده که فتل به گاراژ سر بزند. تیم فراری گمان می کرد، سیفتی کار مدت بیشتری از زمان رقابت را تلف می کند و آن ها می توانند از این فرصت برای تعویض تایرهای سباستین استفاده کنند. سیفتی کار بسیار زودتر از پیش بینی ها رقابت را ترک کرد و همیلتون در حالی که فتل در گاراژ به سر می برد از او پیشی گرفت. لوییس با یک گاراژ کمتر در طول رقابت توانست قهرمانی کانادا را به ویترین افتخاراتش اضافه کند.
شاید عواملی برای توجیه این تصمیم گیری ها، توسط استراتژیست فراری ناگفته باقی مانده باشد، اما هر مرد باتجربه ای می توانست حدس بزند که در استرالیا و کانادا این استراتژی تنها باعث تضعیف فتل می شود. هیچ کس منکر برتری خودروهای مرسدس نسبت به فراری نیست، با این حال اسب رقصان دوبار فرصت استفاده از استعداد فتل را داشت و به خوبی از آن بهره نبرد.
ویژگی های تکنیکی
طی چند سال گذشته طراحی فراری برخلاف گذشته بسیار محافظه کارانه شده، آن ها در گرند پری ها بسیار رقابتی ظاهر می شوند اما نمی توانند حتی از خودروهای ردبول بگذرند چه برسد به هیولاهای مرسدس.
قسمت موتور فراری هنوز هم مانند گذشته بسیار قوی است، فراری موتور را می شناسد. اگر چه آن ها با ورود موتور های هیبرید به رقابت ها بسیار صدمه خوردند، اما به سرعت خود را با قوانین جدید تطبیق دادند. با گذشت چند سال آن ها توانستد به مرز رقابت با مرسدس در مبحث موتور نزدیک شوند.
اما مبحث آیرودینامیک خودرو بر خلاف موتور پیشرفت سریعی نداشته است. جیمز آلیسون (مدیر فنی تیم) با ورود به فراری با وجود هرج و مرج و بی نظمی توانست به اوضاع طراحی سر و سامان بدهد، اما یک مدیر فنی تا چه حد می تواند به تنهایی تاثیر گذار باشد؟ این نقیصه باید به صورتی ریشه ای مورد بررسی و تصحیح قرار گیرد و رویه محافظه کارانه تیم کنار گذاشته شود.
علاوه بر موارد مذکور ، تایر های جدید و غیر قابل پیش بینی پیرلی، ردبول و مرسدس را مجبور کرد که به صورت وسیع روی رفتار های غیر عادی خودرو سرمایه گذاری کنند. فراری اما در این زمینه بسیار کند عمل کرده و اهمیت تایر ها را اندک پیش بینی کرد. اگر چه اخیرا تیم ایتالیایی برای رفع این مشکل اقداماتی سطحی در نظر گرفته است اما تغییر دمای پیست روی عملکرد آن ها و تعیین استراتژی تیم تاثیر گذاشته، امری که اعضای تیم قادر به پیش بینی آن نبودند. در موناکو فراری دور سوم تمرینی را بسیار عالی پشت سر گذاشت اما با بارش باران در دور تعیین خط عملکرد تیم به شدت افت کرد.
مشکلات مدیریتی
اسکودیارا مانند مجموعه ای سخت کوش است که هیچ آینده نگری ندارد. تشخیص نقاط ضعف تکنیکی و شخصی تیم به عهده مائوریتزیو آریوابینه مدیر فراری است، او باید بداند که پول را برای چه قسمتی باید هزینه کرد. سرجیو مارکیونه این مشکلات را در سطحی وسیع تر درک کرده و چندین بار به کل مجموعه هشدار داده و عنوان کرده که تیم برای کسب عنوان قهرمانی فرصت چندانی ندارد. مجموعه فراری به ریاست مارکیونه در مباحث تجاری بسیار موفق عمل کرده اما در زمینه ورزشی سال هاست در سایه مرسدس و ردبول گم شده. مشکل اینجاست که اگر مدیر توانایی مجموعه را رهبری نکند، منابع مالی می تواند برعکس تصور عوام به کل مجموعه آسیب بزند.