طرفداری- دونگا به ورزشگاه «رُز بول» پاسادنا برگشت، همان جایی که به عنوان کاپیتان تیم ملی برزیل، جام جهانی 1994 را بالای دستان خود گرفت و خاطره ای شیرین از این ورزشگاه دوست داشتنی برای هواداران تیم ملی برزیل بر جای گذاشت. اکنون دونگا به عنوان سر مربی همان تیم، به ورزشگاه مشهور در پاسادنا لس آنجلس برگشت و با «سلسائو»، مقابل اکوادور در اولین بازی تیمش از کوپا آمریکا 2016 قرار گرفت. نیمار هم که به عنوان تماشاگر ویژه در کنار چهره های مشهوری همچون لوئیز همیلتون، جاستین بیبر نشسته بود.
شرایط تیم ملی برزیل برای حضور در این تورنمنت بر کسی پوشیده نیست. از روزی که معلوم شد نیمار همراه تیم ملی در کوپا آمریکا نخواهد بود و المپیک را ترجیح داده، شاید عطش ها پیرامون تیم ملی برزیل فروکش کرد. غیبت نیمار مصادف شد با مصدومیت تعدادی دیگر از بازیکنان برزیل و با توجه به غیبت یک دوجین ستاره، حتی می توان ادعا کرد که یک برزیل نصف و نیمه هم در کوپا آمریکا حضور ندارد. البته فراموش نکنید که تیم ملی برزیل همیشه چنین وضعیتی داشته و آن قدر فوتبالیست خوب در این کشور حضور دارد، که با غیبت چند بازیکن یا مصدومیت آنها، بلافاصله ستاره ای بهتر از بازیکن قبلی در همان پست جایگزین می شود. پس نبودن چند بازیکن را نباید بهانه ای خوب برای دونگا در راستای عدم کسب موفقیت در این تورنمنت دانست.
برزیل در اولین بازی مقابل اکوادور قرار گرفت و در حالی که پیراهن آبی بر تن کرده بود، نه تنها نتیجه خوبی نگرفت بلکه بازی جالبی را هم ارائه نداد. دو تیم به تساوی بدون گل رسیدند و شاید تنها نقطه قوت برزیل، حضور فیلیپ کوتینیو در زمین بود که به راستی یک سر و گردن از سایر بازیکنان هم تیمی اش بالاتر نشان می داد. اگر کوتینیو را یک استثنا در بازی برزیل-اکوادور بدانیم، باید بگوییم که برزیل در فاز هجومی هیچ حرفی برای گفتن نداشت و دقیقاً در همان حربه ای عقیم بود که همیشه تیم های حریف را از پا در می آورد.
نمی خواهیم در این نوشتار همچون منتقدان همیشگی دونگا که عین یک ضبط صوت شروع به بیان انتقادات همیشگی از وی می کنند، عمل کنیم بلکه بر عکس، می خواهیم کمی منطقی تر به اوضاع تیم ملی برزیل بنگریم. اگر هنوز دنبال برزیل 1986 و فوتبال زیبا هستید، به شما حق می دهم که هر چه دل تنگتان می خواهد از دونگا انتقاد کنید. هیچ کس نباید، نه از دونگا و نه از هیچ مربی دیگری انتظار داشته باشد که آن برزیل رؤیایی را بسازد آن هم به دو دلیل؛ اول اینکه این تیم از آن پتانسیل و ابزار برخوردار نیست و دلیل دوم که مهم تر از دلیل اول می باشد، فوتبال خیلی عوض شده و دیگر استراتژی های حاکم در دنیای فوتبال حرفه ای، برنده شدن به هر قیمت حتی با ارائه یک فوتبال کسالت آور است. پس از دونگا انتظار معجزه نباید داشت.
اگر هدف اولیه برزیل را صعود از این گروه بدانیم، یک تساوی مقابل جدی ترین رقیب خود در همین گروه، نتیجه چندان بدی نیست و بدون شک دو بازی بعدی مقابل هائیتی و پرو، فرصت خوبی برای عرض اندام بیشتر می باشد. در ضمن بسیاری از این بازیکنان حتی به تعداد انگشتان دست هم کنار یکدیگر بازی نکرده اند و نیاز به هماهنگی بیشتر دارند. برای اولین بار در ترکیب اصلی برزیل، حتی یک بازیکن از آن شب کابوس وار باخت 7-1 مقابل آلمان حضور نداشت.
نقطه قوت برزیل در بازی مقابل اکوادور در جناح راست بود یعمی همان جناحی که دنی آلوس در خط دفاعی و ویلیان در خط میانی حضور داشتند. اغلب حملات برزیل به ویژه در نیمه اول از همین جناح صورت گرفت که خطرناک ترین موقعیت نیز در دقیقه 10 با هنرنمایی مدافع اکوادور، از کوتینیو سلب موقعیت شد. استبان دریِر دروازه بان اکوادور را باید ستاره این میدان دانست که چند موقعیت خوب را در طول بازی از برزیلی ها گرفت. البته اکوادور هرگاه حمله می کرد، روی دروازه خطرساز ظاهر می شد به ویژه اینکه انر والنسیا، جفرسون مونترو و آنتونیو والنسیا با حرکات پا به توپ از کناره ها، یک تهدید دائمی برای برزیل بودند.
در تیم برزیل، به جز کوتینیو، شاید بتوان فقط از کاسمیرو به عنوان یکی از معدود یاران خوب برزیل در این بازی یاد کرد. کاسمیرو هم پاس های دقیق می داد، هم خوب تکل می زد و در پخش توپ بسیار سریع و با دقت بود. رناتو آگوستو و الیاس هم نتوانستند آن زوج هماهنگ کورینتیانس را در کنار یکدیگر تشکیل بدهند. در واقع این چند بازیکن فقط 5 روز فرصت داشتند تا با یکدیگر تمرین کنند و هماهنگ شوند.
انتظار می رود که در ادامه تورنمنت، درک متقابل بهتری بین آنها به وجود بیاید. یکی از بزرگ ترین مشکلات برزیل در این مسابقه، عدم ارتباط مناسب بین خط هافبک و خط حمله ای بود که فقط ژوناس را در اختیار داشت. ژوناس تک و تنها در نوک پیشانی خط حمله برزیل همچون روحی سرگردان به نظر می رسید و هرگز به خوبی از سوی هافبک های پشت سر تغذیه نشد. حضور لوکاس مورا در نیمه دوم باعث شد تا برزیل زهردارتر از قبل به نظر برسد و حتی او می توانست طلسم دروازه اکوادور را بگشاید. البته بسیاری از منتقدان بر این عقیده هستند که تعویض های دونگا چندان مثمر ثمر نبود و لوکاس لیما همچون گابریل با حضور در زمین نتوانستند تغییری در تاکتیک و رویکرد برزیل ایجاد نمایند.
البته باید برزیل را بسیار خوش شانس بدانیم که روی اشتباه آلیسون بکر دروازه بان خود ، دروازه اش گشوده شد اما بنا به تشخیص کمک داور، این توپ از اوت وارد زمین شده و گل اکوادور در نیمه دوم، مردود اعلام گردید هر چند که تصاویر تلویزیونی نشان دادند که توپ به طور کامل از از خط عرضی خارج نشد که حتی مورد تأیید سایت برزیلی sambafoot نیز قرار گرفت. به هر حال غیبت نیمار، مصدومیت های متوالی بازیکنان برزیل، فرصت کم برای تمرینات آماده سازی و هماهنگی، خستگی مفرط بازیکنان در پایان فصل فوتبال اروپا و عدم هماهنگی بین بازیکنان اغلب تازه وارد برزیل را می توان بهانه هایی پذیرفتنی برای نمایش نه چندان مطلوب برزیل مقابل اکوادور دانست اما فراموش نکنیم که برای مردم برزیل، هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست و آنها از دونگا چیزی جز قهرمانی را نمی خواهند ولی با این ارفاق که انتظار بازی زیبا را هم ندارند.