طرفداری- اریک کانتونا امروز 50 ساله شد و این روزها هنوز هم در حال انجام دادن کاریست که در آن بهترین است: "اریک کانتونا بودن"! او اکنون در شرایطی به سر می برد که زمان دوری اش از فوتبال حرفه ای بیش از زمانی شده که عضوی یاغی و بیش از اندازه با استعداد از این ورزش محسوب می شد. با این وجود، در طول سال های پست-فوتبال، احساس کانتونا درباره زمان و نحوه خداحافظی اش از فوتبال هرگز تغییر نکرده است. "حسرت" هنوز هم کلمه ای 4 حرفیست که در واژه نامه اریک جایی ندارد.
زمانی که 20 ساله بودم، در فرانسه یک مصاحبه را انجام دادم و در آن مصاحبه گفتم اشتیاق خیلی زیادی به فوتبال دارم، اما وقتی این اشتیاق را از دست بدهم، از فوتبال کناره گیری خواهم کرد. البته که در آن زمان هیچ کسی حرف هایم را باور نکرد. وقتی احساس کردم که شوقم را از دست داده ام، خودم را بازنشسته کردم. از این بابت پشیمان نیستم.
اما این کار آسان هم نبوده است...
وقتی که فوتبال بازی کردن را کنار می گذارید، شرایط خیلی سختی پیش می آید. فوتبال مثل یک ماده مخدر است. از نظر ذهنی همچون یک ماده مخدر است. به آن نیاز دارید. به چیزی نیاز دارید. فکر می کنم خیلی از فوتبالیست ها پس از کنار گذاشتن فوتبال با افسردگی مواجه می شوند، زیرا نبود چیزی را احساس می کنند. با این وجود، این حس به من کمک زیادی کرد تا در تخیلاتم زندگی کنم. اگر این شانس را نداشته باشم، می میرم.
کانتونا پس از 20 سال دوری از دورن بازیگری، هنوز هم برای رسانه ها موردی بی نهایت جذاب، مرموز و جالب توجه است. او در آگهی های تبلیغاتی ساده و بی پیرایه نقش آفرینی کار می کند، اما در عین حال حرفه هنری اش (بازیگری) را به شدت جدی می گیرد. کانتونا در مواقعی به شدت مورد هجمه رسانه ها قرار گرفته است که معروف ترین نمونه آن در زمان زدن آن ضربه کونگ فویی به یک هوادار کریستال پالاس در استادیوم سلهرست پارک بود؛ ضربه ای که او را 6 ماه از فوتبال دور نگه داشت. این اما آخرین باری نبود که رسانه ها به شدت به او حمله کردند. او در اتفاقی جدیدتر با یک پاپاراتزی در شمال لندن نیز درگیر شده بود. با این حال، کانتونا پیامدهای این اتفاقات را همیشه به منفعت خود تبدیل کرده است. او در مقاطع آغازین فرمت جدید لیگ برتر انگلستان به یک امپراطور در فوتبال انگلستان تبدیل شده بود. کانتونا قهرمانی در انگلستان را هم با لیدز یونایتد و هم با منچستریونایتد تجربه کرد و این در حالیست که این دو باشگاه، دو قطب کاملاً مخالف بودند، چیزی همچون رابطه شیاطین سرخ با قرمزهای شهر لیورپول. کانتونا همچنین از اولین کسانی بود که از سودهای تبلیغاتی فوتبال استفاده کرد. او از شهرت خود در قرارداد با شرکت نایکی استفاده کرد و ارزش تجاری بالایی را برای خود دست و پا کرد. وی شروعی بود برای دنیای فوتبالی که به سوی جهانی شدن و حضور سوپر ایجنت ها پیش رفته است.
با تمامی این اوصاف، کانتونا همیشه ادعا کرده است که "پول" در تصمیمات و نقشه راهش نقشی نداشته است و از معدود بازیکن هاییست که درباره گم شدن چیزی در فوتبال مدرن بحث کرده است. او در گفتگویی باز و صریح پیشنهاد می کند که اجزای تصمیم گیرنده در بدنه های اجرایی فوتبال باید باشگاه ها را وادار کنند تا با استفاده از درآمدهای خود از حق پخش تلویزیونی، قیمت بلیط هایشان را تا 25% کاهش دهند.
فوتبال یک ورزش محبوب است، بنابراین این موضوع مهمی است که مردم از طبقه کارگر بتوانند به استادیوم ها بروند. بازیکنان، بازیکنان جوان، 95% شان از طبقه های کارگر می آیند و این در هر جایی از جهان صادق است. آن ها نیاز دارند که به ورزشگاه ها بروند و بازی ها را زنده ببینند، نه فقط از صفحه تلویزیون. تلویزیون عالی است، اما در نوشگاه ها، جایی که تعداد زیادی از مردم را می توانید در کنار یکدیگر ببینید. اما این با تماشای زنده بازی از ورزشگاه فرق دارد، شما در ورزشگاه چیزهای متفاوتی را می بینید. فدراسیون ها باید حق پخش تلویزیونی را با اعمال شرایط خاصی بفروشند. این خیلی خطرناک است که مردم طبقه کارگر را که روح فوتبال هستند از این ورزش حذف کنیم. روح بچه هایی را که ممکن است که در آینده به بازیکنانی حرفه ای تبدیل شوند.
خبرنگار گاردین از او درباره نقش گلیزرها (مالکان آمریکایی منچستریونایتد) و دیگر مالکان باشگاه ها می پرسد. کانتونا با تکان دادن دستش می گوید:
همه آن ها مثل هم هستند. امروزه تقریباً تمام مالکان باشگاه ها از خارج و سراسر جهان هستند. همه چیز به این بستگی دارد که چگونه باشگاه را هدایت می کنید. اگر یک تاجر آمریکایی نداشته باشید، یک تاجز انگلیسی خواهید داشت. اگر یک تاجر انگلیسی نداشته باشید، یک تاجر چینی خواهید داشت، یا مالزیایی. همه آن ها مثل هم هستند. این یک تجارت است. تنها تفاوت این است که یک تاجر انگلیسی ممکن است چیزهای بیشتری را درباره روح و هواداران آن باشگاه بداند.
کانتونا همچنین نگران تاثیر پول های زیادی است که به بازیکنان جوان و خانواده هایشان داده می شود. وی در این باره می گوید:
حتی زمانی که من کم سن و سال بودم، از مردم می شنیدم که می گفتند فوتبالیست ها پول خیلی زیادی را دریافت می کنند. اما تفاوت در این جاست که در زمان بازی من، پدرم مرا مجبور نمی کرد که فکر کنم باید برای پول در آوردن بازی کنم. همه چیز در آن شوق خلاصه می شد، همه چیز به یک رویا وابسته بود.
حالا چه چیزی تغییر کرده است؟
شاید رسانه ها. اکنون نسل برنامه های مستند تلویزیونی است. فکر می کنم همه چیز در مزخرفات خلاصه می شود – ماشین، سلبریتی ها، همه این چیزهایی که ما به آن ها نیازی نداریم. در زمان من اوضاع خیلی متفاوت بود.این موضوع واقعاً جالبیست. حالا والدین می خواهند که فرزندانشان پول کسب کنند، مشهور شوند.
پایان بخش دوم مصاحبه. بخش اول این مصاحبه را می توانید در این لینک بخوانید.قسمت پایانی این مصاحبه نیز تا دقایقی دیگر بر روی سایت طرفداری قرار خواهد گرفت.