طرفداری- بدون شک هواداران آرسنال یکی از عجیب ترین فصل های تاریخ معاصر باشگاه را تجربه می کنند. نمایش های آرسنال در لیگ برتر طی دوران ونگر، همیشه از دو حالت خارج نبوده است؛ یا توپچی ها در طول فصل در جمع مدعیان قهرمانی می ماندند و یا اینکه اگر فصل بدی داشتند و در کورس قهرمانی نبودند، حداقل برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا مشکلی نداشتند.
اما فصل جاری را می توان یکی از پر فراز و نشیب ترین فصل های آرسنال ونگر دانست. فصلی که هواداران باشگاه همه چیز را به چشم خود دیدند. از صدرنشینی کوتاه و چند هفته نمایش قدرتمندانه در اوایل فصل بگیرید تا شکست های متوالی و بدتر از آن بازی های بسیار ضعیف و نا امید کننده به ویژه پس از آغاز ژانویه و دور شدن تدریجی از صدر جدول. جالب اینجاست که هر چه جلو تر می رویم، آرسنال هم از صدر جدول فاصله گرفته و با از دست دادن جام های مختلف یکی پس از دیگری، دامنه انتظارات ونگر نیز کم و کمتر و درجه محبوبیت و اعتبارش نزد هواداران در حال نابودی است.
وقتی از آرسنال به عنوان یکی از جدی تر مدعیان قهرمانی لیگ برتر در همان هفته های نخستین فصل، نام برده می شد، ونگر با اعتماد به نفس بالایی روی نیمکت می نشست اما ابتدا حذف در لیگ کاپ، بازی های بسیار ضعیف چه در خانه و چه در خارج از خانه و باخت های متوالی در لیگ برتر، نشان داد که این آرسنال هم نه تنها هیچ برتری بر تیم های فصل های پیش خود ندارد، بلکه بد تر هم هست.
دقیقاً در همان روزهایی که آسنال مثل نقل و نبات در لیگ برتر امتیاز از دست می داد، ونگر باز هم با سینه ستبر در جلوی دوربین قرار گرفت و با دادن وعده قهرمانی در جام حذفی برای سومین فصل متوالی و خلق یک رکورد تاریخی در جام حذفی، سعی کرد که معترضان خود را آرام کرده و کلاهی گشاد بر سر هواداران متعصب و خشمگین آرسنال بگذارد. اما آرسنال در جام حذفی هم حرفی برای گفتن نداشت و پس از حذف کردن تیم دسته پایینیِ هال سیتی با هزاران زور و زحمت و آن هم در بازی تکراری، در مرحله بعد همین جام به مصاف واتفورد سیتی رفت و در ورزشگاه امارات از این تیم شکست خورد تا جام حذفی هم دود شود و به هوا برود، همان جامی که تنها دلیل فخر فروشی ونگر به منتقدان و هواداران آرسنال در دو فصل اخیر بود.
در همان مقطع زمانی، توپچی ها به بارسلونا برخورد کردند و بسیار راحت تر از آن چیزی که تصور می شد، تسلیم شده و از لیگ قهرمانان هم کنار رفتند. البته هیچ کس از این آرسنال انتظار نداشت که مقابل بارسلونای آماده آن مقطع فصل، شق القمر کند اما حداقل انتظار می رفت که آرسنال به عنوان یک باشگاه ریشه دار و صاحب سبک انگلیسی، آبروی فوتبال انگلیس را حفظ کند و حذفی آبرومندانه داشته باشد که باز هم حتی به این سطح از انتظارات نیز پاسخی در خور داده نشد. می توان با نظر آن عده از کارشناسانی که معتقدند آرسنال در دو بازی با بارسلونا دارای کیفیت فنی بهتری در مقایسه با بازی های داخلی بود، ابراز توافق نمود اما آیا هواداران آرسنال با آن همه پیشینه درخشان، باید خوشحال باشند که در دو بازی رفت و برگشت فقط 5 گل از بارسلونا دریافت کردند؟
ونگر پس از آن بازی، باز هم با اعتماد به نفس تمام در جلوی دوربین قرار گرفت و از کیفیت فنی تیمش در نیوکمپ ابراز خشنودی کرده و وعده تلاش برای قهرمانی در لیگ برتر را داد. از 4 جام ممکن، 3 جام برای آرسنال تمام شده بود و تنها لیگ برتر باقی مانده بود و بدون شک قهرمانی در لیگ می توانست بهترین پاسخ باشد به تمام انتقادهایی که حالا دیگر، بیشتر به اعتراض شباهت دارند.
خیلی از کارشناسان خوش بین، حذف شدن آرسنال در سایر جام ها را به فال نیک گرفته و در حالی که هنوز هم به لستر سیتی رانیری و تاتنهام مائوریسیو پوچتینو ایمان نیاورده بودند، از اوج گیری مجدد آرسنال و استارت زدن برای پیروزی های پی در پی و قهرمانی لیگ سخن می راندند غافل از اینکه هم لستر و تاتنهام به طور اتفاقی صدرنشین نبودند و تازه اگر هم این دو غریبه صدر جدول دچار لغزش می شدند، از این آرسنال هیچ امیدی نمی رفت.
لستر و تاتنهام با شایستگی هر چه تمام تر به نمایش رؤیایی خود ادامه دادند و بر عکس، آرسنال هر روز بد تر از دیروز شد تا اینکه آقای پروفسور که وعده های رنگارنگی همچون سه گانه و سپس دوگانه و سپس قهرمانی لیگ را می داد، سر آخر بیاید و از تلاش آرسنال برای کسب عنوان سومی لیگ صحبت بکند! از قضا با اوج گرفتن دو تیم شهر منچستر و حتی وستهم یونایتد، مقام سومی و حتی چهارمی آرسنال هم شدیداً به خطر افتاده است. آخرین اظهار نظر ونگر که به نظر تمام سقف آرزوهای او باشد، تلاش برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا ولو به طور غیر مستقیم (سهمیه چهارم) است. از آخرین قهرمانی آرسنال 12 سال می گذرد. از آن فصل تکرار نشدنی تاکنون، فقط 3 قهرمانی در جام حذفی را می توان تنها دستاوردهای ونگر دانست.
البته تا چند سال پیش که آرسنال در ورزشگاه هایبری بازی می کرد و مشغول ساختن استادیوم فرا مدرن در اشبرتون گراو بود، ونگر و مسئولان باشگاه دلیل ناکامی های متوالی در لیگ را کمبود سرمایه نقد در باشگاه به علت ساخت ورزشگاه امارات می دانستند و تا حدودی این استدلال در نزد اغلب هواداران صبور آرسنال پذیرفته شد و با آن سال ها مدارا کردند اما اکنون و پس از چند سال حضور در ورزشگاه امارات یا به قول هواداران متعصب تر آرسنال، همان ورزشگاه «اشبرتون گراو»، کاسه صبر آنها لبریز شده است.
یادم می آید که ونگر آن قدر جایگاه مستحکمی در نزد باشگاه و هواداران داشت که حتی هیچکسی به فکر اعتراض یا برکناری او هم نمی افتاد و وقتی حدود دو فصل پیش برای اولین بار اعتراض جدی یک کمپین اعتراضی هواداران آرسنال به ونگر را دیدم، به شخصه متعجب شدم. البته در نوشتن این مقاله نمی خواهم به عنوان یک هوادار قدیمی باشگاه آرسنال، از علایق شخصی ام صحبت کنم ولی خودم را فقط یک نمونه از خیل عظیم هوادارانی می دانم که ونگر را برای آرسنال با سر الکس فرگوسن منچستر یونایتد مقایسه می کردند.
راستش را بخواهید دلبستگی به ونگر و دوران طلایی او باعث شد تا هرگز آن کمپین اعتراضی را جدی نگیرم و حتی از آن ابراز برائت کردم چرا که فکر می کردم تنها اوست که می تواند آرسنال را به روزهای اوج بازگرداند اما انگار باید اعتراف کنم که اشتباه می کردم، هم من و هم سایر هوادارانی که آرام آرام به آن کمپین کوچک پیوستند. در این فصل که کمتر هفته ای بوده یک خبر درباره اعتراض آرسنالی ها به ونگر نشنیده باشیم و این مدل اعتراض ها که روزگاری برای همه ما عجیب و حتی باور نکردنی بود، حالا به اندازه ای عادی شده که حتی ونگر هم در مصاحبه های خود با بی تفاوتی از آن می گذرد. او به تازگی در یکی از مصاحبه ها به جای اینکه بیاید و به هواداران باشگاه به عنوان سرمایه های اصلی احترام گذاشته و پاسخ آنها را بدهد، با گفتن این جمله که «علاقه ای به صحبت درباره این اعتراض ها ندارد» به نوعی خواست بگوید که این اعتراض ها برای وی بی اهمیت است.
دنیل تیلور نویسنده گاردین جو منفی ایجاد شده علیه ونگر را با چند نمونه تاریخی دیگر در فوتبال انگلیس مقایسه می کند هر چند که این نمونه ها با آرسنال و ونگر تفاوت های ماهوی دارند. وقتی لستر سیتی در سال های پایانی دهه نود در ورزشگاه «فیلبرت استریت» یک باخت خانگی را مقابل شفیلد ونزدی پذیرفت، هواداران باشگاه علیه مارتین اونیل مربی وقت لستر شعار داده و خواستار برکناری او شدند اما دیدیم که اونیل در باشگاه ماند و تبدیل به موفق ترین مربی تاریخ لستر (البته پیش از حضور کلودیو رانیری) شد. اکنون مارتین اونیل مربی تیم ملی ایرلند و یکی از مربیان بزرگ فوتبال محسوب می شود.
حتی سر الکس فرگوسن هم از اعتراض هواداران منچستر یونایتد در امان نبود و در سپتامبر 2005 پس از دادن قهرمانی به چلسی در فصل قبل، تماشاگران حاضر در اولدترافورد بیمناک بودند که ممکن است استیلای آنها بر فوتبال انگلیس به پایان برسد. آنها به فرگوسن کبیر هم اعتراض کردند تا ثابت شود که فوتبال تا چه اندازه بی رحم است. منچستر یونایتد در ادامه همان روزهای بد، به بلکبرن هم باخت و وقتی فاصله آنها با صدر جدول به 10 امتیاز رسید، چهره بر افروخته هواداران یونایتد و انواع و اقسام علامت هایی که با انگشتان دست های خود نثار فرگوسن می کردند، مایه شگفتی ناظرین شد.
البته فرگی آنقدر بزرگ بود که به آن دوره تاریخی ناکامی موقتی باشگاه موسوم به روزهای «Ta-ra Fergie» خاتمه داد. دنیل تیلور که در بازی خانگی آرسنال مقابل وست بروم در جایگاه خبرنگاران نشسته بود، با دیدن پلاکاردهای اعتراضی و بد و بیراه هایی که نثار ونگر می شد، ابراز شگفتی کرد ولی بدترین اعتراض هواداران، خالی گذاشتن صندلی های ورزشگاه امارات بود که حتی خود ونگر هم از آنها خواست در بازی های آینده اجازه خالی ماندن صندلی ها را ندهند.
اما به نظر می رسد که هواداران معترض قصد دارند حلقه محاصره را تنگ تر کرده و در بازی آینده مقابل نوریچ سیتی در دقایق 12 و 78 بازی به نتایج اخیر آرسنال و کسب فقط 4 برد طی 13 بازی اخیر اعتراض کنند. انتخاب دقیقه 12 به معنای 12 سال حسرت قهرمانی می باشد. حتی سه کمپین مختلف از هواداران آرسنال با هم متحد شده اند تا در این دقایق بازی، با بالا بردن پلاکاردهایی با مضمون «زمان تغییر فرا رسیده، آرسنال کهنه و بیات شده و نیاز به تازگی دارد!» به ادامه حضور ونگر اعتراض نموده و استن کرونکه مدیر همیشه غایب باشگاه را مورد خطاب قرار دهند.
حالا که به آخر فصل نزدیک می شویم، چیزی از آن آرسنال پر هیاهوی تابستان قبل باقی نمانده است. آرسنال در رده چهارم جدول با یک بازی بیشتر و 5 امتیاز بالاتر از منچستر یونایتد قرار دارد که این روزها بسیار بهتر از قبل بازی می کند یعنی دقیقاً برعکس آرسنال که هر روز بد تر و بد تر می شود، هم از لحاظ کسب نتیجه و هم از لحاظ کیفی و فنی. ونگر و آرسنال به قدری در هم تنیده شدند که حتی این نتایج ضعیف هم نتوانست موجب برکناری این مرد فرانسوی شود و در نهایت خبر تمدید قرارداد او با باشگاه، دهن کجی بزرگی برای «آنتی ونگر ها» و حتی منتقدان منصف ونگر شد.
آرسنال در فصلی که نه چلسی مدعی قهرمانی بود، نه منچستر یونایتد، نه منچستر سیتی و نه لیورپول، باز هم نتوانست از این آب گل آلود ماهی بگیرد و حتی بر خلاف دو فصل اخیر، یک جام هم به دست نیاورد. بهترین حالت برای آرسنال در این فصل رتبه سوم یا چهارم است و بدترین حالت هم رتبه پنجمی و سقوط به لیگ اروپا. از همه اینها بد تر اینکه آرسنال در این فصل از رقیب همیشگی و یا بهتر است بگوییم دشمن دیرین یعنی تاتنهام هم عقب افتاد و پایین تر از همشهری لندنی خود قرار گرفت تا برای اولین بار از سال 1995، تاتنهام بهترین تیم لندنی لیگ برتر شود.
باید افتخار کنیم به لیگی که دو صدرنشین غریبه ولی به راستی شایسته دارد. لستر را که دیگر همگان می شناسند و تاتنهام که به نظر من لیگ برتر یک قهرمانی به مائوریسیو پوچتینو، هری کین و دله آلی بدهکار است. و تبریک به گری نویل که تنها موفقیت او در این فصل، پیشبینی خارق العاده او در ماه آگوست بود که شانس آرسنال برای قهرمانی را صفر می دانست و همین نشان می دهد که نویل هم به جای مربیگری والنسیا، بهتر بود همچنان کارشناس تلویزیونی باقی می ماند.
و اما حال این روزهای آرسنال هم خوش نیست. تیمی که یک بازی خوب باشد و چند بازی بد، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهد کرد در حالی که با نگاه کردن به تک تک پست ها می توان دید آرسنال از حیث داشتن ستاره در مضیقه نیست. داشتن پیتر چک در درون دروازه، آرزوی هر تیمی است. هکتور بیرین و ناچو مونرئال هم به طور فردی نشان دادند که بازیکنان سطح بالایی هستند.
حتی مدافعان میانی آرسنال هم با تجربه و با کیفیت هستند هر چند که این به معنای خوب بودن کل ساختار دفاعی توپچی ها نمی باشد. تیمی که الکسیس سانچز و مسوت اوزیل را دارد، قطعاً نباید در خط هافبک احساس ضعف بکند اما در عمل خلاف آن ثابت شد. شاید تنها پستی که آرسنال به معنای واقعی کمبود داشت، در خط حمله بود که دنی ولبک را در اغلب بازی های فصل در اختیار نداشت و اولیویه ژیرو هم که از ژانویه به بعد، همه را نا امید کرد. بی انصافی است اگر معضل مصدومیت و بدشانسی را هم در ناکامی های سریالی این فصل آرسنال در نظر نگیریم.
به هر حال بازیکنانی مثل آرون رمزی، جک ویلشر و تئو وولکات که از مهره های کلیدی آرسنال محسوب می شوند، مدام با مصدومیت دست و پنجه نرم کردند. همراه با افت آرسنال به ویژه پس از آغاز سال 2016، مسوت اوزیل هم دچار افت شد و بازیکنی که از او به عنوان سلطان پاس گل نام می بردند، به اندازه ای افت کرد که حتی در تیم منتخب فصل هم قرار نگرفت. شاید بتوان الکسیس سانچز را تنها بازیکن آماده این روزهای آرسنال دانست که به تنهایی جور مهاجمان همیشه غایب یا نا آماده این تیم را می کشد. لازم می دانم یک نکته را هم که شاید کمتر به آن پرداخته شده، مورد توجه قرار دهم.
دلیل افت فردی برخی از ستاره های آرسنال و همچنین دلیل مصدومیت های بیش از حد طبیعی بازیکنان این تیم چیست؟ اگر به فهرست مصدومان لیگ برتر طی چند فصل اخیر نگاه کنیم، همیشه آرسنال یکی از تیم هایی بوده که بیشترین تعداد بازیکنان مصدوم را داشته است. شاید نوع تمرینات ونگر در این زمینه هم بی تأثیر نباشد هر چند که اظهار نظر در این زمینه از محدوده دانش ما خارج بوده و نیاز به مطالعات تخصصی دارد.
به هر حال آرسنال در بازی مقابل وست بروم به پانصدمین برد خود در تاریخ لیگ برتر رسید و هنوز برای بیستمین حضور متوالی در لیگ قهرمانان اروپا بی امید نیست هر چند که در بازی اخیر مقابل ساندرلند، باز هم آرسنال نمایش دلپذیری نداشت و شاید اگر درخشش پیتر چک نبود، حتی تساوی بدون گل هم نصیب توپچی ها نمی شد.