پوریا رمضانی: تیم برتر تیم ملی ایران از نظر شما کدام است؟ یازده مرد برتر تاریخ فوتبال ایران شما چه کسانی هستند؟
چنین انتخاب هایی معمولا برگرفته از خاطراتی هستند که طی زندگی تان داشته اید، بنابراین آمیخته به نوعی احساسات گرایی هم هستند. یعنی هر کسی بهترین های دوره خودش را معمولا هم دوره جوانی اش را انتخاب می کند و من هم همین طور. ولی حاکمیت فوتبال ایران دهه 1350 انکار ناپذیر است؛ زمانی که جوان بودم و همه بازی های را از روی سکوها دنبال می کردم. دورانی که ما سه دور پیاپی جام ملت های آسیا را فتح کردیم، دوبار متوالی راهی المپیک شدیم و در دورانی که آسیا یک سهمیه – بله فقط یک سهمیه – داشت بی شکست راهی جام جهانی 1978 شدیم و در آن مسیر هم کره و استرالیا را شکست دادیم و هم همسایه های عربی را. آن چه که حالا یک رویا به نظر می رسد. اما تیم محبوبم آن هم در سیستم 1-3-2-4:
دروازه بان: ناصر حجازی (او با فاصله از هر دروازه بانی که در ایران دیده ام برتر بوده. بدون حرکات اضافی. بدون شیرجه های بی دلیل. او طی راهیابی به جام جهانی 1978 بی اشتباه بود و در سنگر باشگاه تاج لشگر یک نفره ای بشمار می رفت).
دو مدافع کناری: مجتبی محرمی و ابراهیم آشتیانی (هر دوی آنها هم مدافع بودند و هم توانایی نفوذ داشتند. محرمی که گلزن هم بشمار می رفت. آشتیانی در دوران اوجش اجازه نفوذ به هیچ مهاجمی را نمی داد).
مدافعان میانی: اکبر کارگرجم و حسین کازرانی (کارگرجم مدافع راه آهن بود که به تاج / استقلال رفت. به او می گفتند سیم خاردار. او هجوم می آورد شوت هایش هم مهلک بودند. بازیخوانی کازرانی معرکه بود و هر خط دفاعی به مدافع بلند بالا و سر زنی مثل او نیاز دارد).
دو هافبک برابر مدافعان: پرویز قلیچ خانی و کریم باقری (قلیچ خانی احتمالا بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است و هر پستی جز درون دروازه معرکه بود. باقری هم تاکنون کامل ترین مرد میانی ما بوده. هر دوی شان هم در دفاع فوق العاده بودند و هم آغاز کننده حمله به شمار می رفتند و شوت های شان هم مهارناپذیر به شمار می رفت).
هافبک وسط پشت مهاجم نوک: علی پروین (یک بازی ساز و پاسور غریزی. خونسرد و گلزن)
دو گوش: حسن روشن و مهدی مهدوی کیا ( دو گوش سریع مهارناپذیر، دریبل زدن و گلزن که می توانند جای شان را هم طی بازی عوض کنند).
مهاجم نوک: غلامحسین مظلومی (می دانم این نسل علی دایی را در این پست قرار می دهد، ولی بازی مظلومی را در میدان دیده ام و می دانم چه مهاجم فرصت طلب و نیشداری در زمین و هوا بود و طی کورس ها چگونه مدافعان را پشت سر می گذاشت)
ذخیره ها: احمد عابد زاده، آندرانیک اسکندریان، حسن نظری، علی کریمی، رضا عادلخانی، حمید علیدوستی و فرشاد پیوس.
مربی: حشمت مهاجرانی
نبی شاهیان: چرا در حال حاضر هیچ بازیکنی از کشورمان در تیم های بزرگ آسیا حضور ندارد و هر سال شرایط لژیونرهای بدتر می شود؟ وضعیت آینده تیم ملی ایران بدون کی روش چه خواهد شد؟
لیگ ما طی سال های اخیر چند بازیکن بزرگ معرفی کرده؟ بهترین های پرسپولیس و استقلال کدام ها بوده اند؟ مایه تاسف است که بازیکنان کنونی این دو باشگاه - به عنوان شاخص های نزول و صعود فوتبال باشگاهی - به حد ستاره های سال های دور نمی رسند. حالا نه سپاهان کاشف بازیکنان خوب است و نه تراکتور سازی و نه ملوان. راهیابی ما به جام جهانی 2014 هم برگرفته از گل های قوچان نژاد بود تا بازیکنان پرورش یافته در ایران. نظام بازیکن یابی در باشگاه های ما بسیار ضعیف است، در حالی که استعدادهای پرشماری در کشور داریم. می دانیم فوتبال ما به شدت پولکی شده و اکثر بازیکنان به قراردادهای شان می اندیشند تا بازی از ته دل، یعنی حتی از آن نوع بازی غریزی مبتنی بر احساس هم خبری نیست. در باره تیم ملی پس از دوران کی روش هم بسته به این است چه کسی جایش را می گیرد. در عین حال گستردگی فوتبال پایه و کیفیت رقابت های باشگاهی هستند که معیار قضاوت مناسب برای فوتبال را مهیا می سازند تا راهیابی به جام های جهانی.
United Boys7: به نظر شما پنج جام اولی که رئال مادرید به عنوان جام باشگاه های اروپا فتح کرد و هم اکنون جزو ده قهرمانی آنها حساب می شود از استاندارهای لازم برای حساب کردن برخوردار بوده اند؟
می فهمم چه می گویید. شما در یک کلام به مقایسه دوره های تاریخی پرداخته اید. این که مثلا در اولین دوره جام باشگاه های اروپا 56-1955 که رئال برای اولین بار قهرمان شد باشگاه های شرکت کننده را نشریه اکیپ انتخاب کرد و مثلا چلسی که قهرمان انگلیس بود اساسا در آن شرکت نکرد یا نماینده آلمان باشگاه اسن بود. ولی تاریخ، تاریخ است و کنار گذاشتنش همه قضاوت های بعدی را دچار مشکل می سازد. یعنی اگر قهرمانی های رئال دهه 1950 را نادیده بگیریم، قهرمانی های بعدی را بر چه مبنایی مورد اشاره قرار دهیم. دهه 1960 و مثلا دو قهرمانی بنفیکا و دو قهرمانی اینتر چه؟ آیا دهه 1970 مبنا خواهد بود یا اساسا همه چیز را از 93-1992 که لیگ قهرمانان راه افتاد مدنظر قرار دهیم؟ یعنی این مجادله پایانی نخواهد داشت و بعدها هم خیلی ها می توانند همین بازی هایی که حالا ما با اشتیاق دنبال شان می کنیم را نادیده بگیرند. در عین حال همین که رئال در دهه 1950 با اشتیاق در رقابت های تازه راه افتاده اروپایی شرکت کرد و در آن عصر بهترین ها را – از دی استفانو تا پوشکاش - در اختیار گرفته بود اهمیت خود را دارد. چنان که آلکس فرگوسن دیدار نهایی 1960 بین رئال و اینتراخت فرانکفورت را که او نوجوان بود و در همپدن پارک آن را تماشا کرد و رئال 3-7 برنده شد یک دیدار بسیار تاریخی خوانده. می توان در تحلیل ها به کیفیت رقابت ها پرداخت و دوره ها را تفکیک کرد که در کتب مختلف هم چنین تفکیک های صورت پذیرفته، ولی در منظر کلی نمی توان پنج قهرمانی دهه 1950 رئال را نادیده گرفت و ادعا کرد رئال تاکنون پنج بار قهرمان اروپا شده و نه ده بار. باید را هر دوره ای با توجه به شرایط خودش بررسی کرد، ولی اعداد و ارقام تاریخ ناگزیرانه تکرار می شوند و تکرار.
امیر بورینی: به نظرتان دلیل اصلی افت لیورپول طی 26 سال اخیر در قهرمانی لیگ برتر چه بوده؟
یک بخش به نحوه مدیریت باشگاه بازمی گردد و بخش دیگر برتافته از تغییر مدل باشگاهداری در انگلیس پس از برپایی لیگ برتر است. دورانی که لیورپول در تندباد بزرگ جا ماند. سال های اولیه لیگ برتر شرایط عادی به نظر می رسید. همان دورانی که لیورپول پس از رفتن کنی دالگلیش در دوران گریم سونس تیم آشفته ای شد و پس از آن با ورود روی ایونز که مربی معمولی بود هم خودش را پیدا نکرد. لیورپول در اولین دوره لیگ برتر ششم شد، در حالی که منچستر یونایتد به رهبری آلکس فرگوسن تدریجا عصر طلایی اش را آغاز می کرد. سپس با افزایش درآمد تلویزیونی و سپس ورود سرمایه های خارجی از نوع رومن آبراموویچ در چلسی همه چیز لیگ انگلیس دگرگون شد و لیورپول برغم قهرمانی اروپایی اش در 2005 از صف اول لیگ کنار گذاشته شد. طی سال های اخیر حتی آرسنال هم نمی تواند با باشگاه های ثروتمند یعنی چلسی، منچستر یونایتد و منچستر سیتی رقابت کند (فصل کنونی که به لستر سیتی و تاتنهام تعلق گرفته را باید خاص قلمداد کرد و باید انتظار کشید طی فصل بعد و فصل های بعد چه خواهد شد. یعنی این جرقه بوده با یک جریان؟).
حتی قهرمانی بلکبرن در لیگ برتر 1995 هم برگرفته از پول هنگفتی بود که جک واکر تاجر آهن به پای باشگاه خرج کرد. بهترین نمونه منچستر سیتی است که با تزریق پول هنگفت قهرمان لیگ شد و آن عنوان را دوباره هم بدست آورد و اکنون تنها تیم انگلیسی در نیمه نهایی لیگ قهرمانان بشمار می رود. در حالی که لیورپول حتی نتوانست لوییز سوارز بهترین بازیکنش که آنها را پس از سال ها تا مرز قهرمانی لیگ پیش برده بود حفظ کند. یک مطالعه اقتصادی خواندنی نشان داده طی یک دهه اخیر در لیگ برتر هیچ تیمی که ارزش بازیکنانش کمتر از 397 میلیون پوند (با در نظر گرفتن میزان تورم) قهرمان لیگ نشده. ارزش کنونی بازیکنان لیورپول حدود 293 میلیون پوند ارزیابی شده بود که فصل پیش 140 میلیون پوند کمتر از منچستر سیتی بود (شاید یکی از این روزها بخش هایی از آن مطالعه را ترجمه کردم، چرا که گراف های قابل توجهی هم دارد). حالا برای قهرمانی لیگ هم باید پول داشت و هم بازیکنان مناسب و هم مربی خوب. در حالی که مثلا ناتینگهام فارست در دورانی بدون پول ولی با یک مربی خوب یعنی برایان کلاف و چند بازیکن جان سخت و نه ستاره هم قهرمان انگلیس شد و هم دو بار قهرمان اروپا.
حسام رویانیان: بارسلونا اخیرا رکورد 39 دیدار بدون شکست را برجای گذاشت. بهترین رکورد در این زمینه به کدام باشگاه تعلق دارد؟
اگر دیدارهای باشگاهی در پنج لیگ فرانسه، اسپانیا، انگلیس، آلمان و ایتالیا را مد نظر قرار دهیم بهترین رکورد به یوونتوس طی یک سال از ماه می 2011 تا می 2012 تعلق دارد که هرگز در سری آ و جام حذفی ایتالیا نباخت. مربی یووه در اولین بازی در این روند لوییجی دل نری بود و در 42 بازی بعد آنتونیو کونته. اگر دیدارهای اروپایی هم در نظر گرفته شوند رکورد به میلان از آوریل 1992 تا مارچ 1993 تعلق خواهد گرفت. آنها به رهبری فابیو کاپلو طی 42 دیدار نباختند. در حقیقت میلان با مربیگری کاپلو طی 78 بازی فقط یک بار شکست خورد. منچستر یونایتد هم به رهبری آلکس فرگوسن از دسامبر 1998 تا اکتبر 1999 در 45 بازی شکست نخورد.اما ورای اروپا در یکی از منابع آمده باشگاه میماساس در ساحل عاج طی 108 بازی لیگ از 1989 تا 1994 شکست نخورده.
ابر مرد تاریخ ژاوی: نقش انریکه در موفقیت های فصل قبل بارسلونا چقدر بوده؟ خیلی ها وجود "ام اس ان" را دلیل توفیق او می دانند.
انریکه دومین فصلش را روی نیمکت بارسا سپری می کند و این فصل پایان نیافته و نمی توان در باره اش قضاوت درستی انجام داد، خصوصا آن که بارسا در این فصل اجازه تقویت نیمکتش را هم پیدا نکرد. به هر حال در باره ارزیابی کارنامه ها باید اجازه داد زمان سپری شود و از آنها فاصله گرفت و سپس به تحلیل پرداخت. چنان که اکنون می توان در باره آن چه پپ گواردیولا در بارسلونا انجام داد به تفصیل حرف زد، ولی برای دستاورهایش در بایرن مونیخ باید پس از رفتنش به بررسی پرداخت. بله درخشش مسی و نیمار و سوارز آن قدر زیاد بوده که خیلی ها توفیق فصل پیش بارسا را برگرفته از آنها قلمداد می کنند. اما می دانیم مدیریت ستاره ها هم ورای تاکتیک ها اهمیت خود را دارد.
علیرضا موسایی: در ایران همه بازی های تیم ملی در تهران برگزار می شود و تیم ملی راهی شهرهای دیگر نمی شود. شرایط در کشورهای صاحب فوتبال چیست؟ کدام کشور بازی های ملی اش را در شهرهای مختلف خود انجام داده؟
بله باید پرسید چرا نباید تیم ملی ما که متعلق به همه مردم ایران است در شهرهای مختلف به میدان رود؟ می توان زیر ساخت ها و کمبودها را برشمرد، ولی این که تیم ملی در اصفهان و تبریز و مشهد به میدان نمی رود هم پذیرفتنی نیست. به هر حال امکانات ما همین است که هست و امکانات استادیوم آزادی هم با استانداردها انطباق ندارد.
اما پاسخ شما بزرگوار: تیم ملی انگلیس تاکنون در 52 شهر جزیره بازی کرده که یک رکورد است. تیم ملی اسپانیا هم همه شهرهای اسپانیا از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب را زیر پا گذاشته. تیم ملی اسپانیا در 41 شهر کشور اسپانیا در 55 استادیوم به میدان رفته. در آسیا رکورد در اختیار چین قرار دارد که تیم ملی چین در 35 شهر این کشور راهی میدان شده.
Amir Safari: پنج کتاب محبوب تان در زمینه های مختلف کدام ها هستند؟
هرچه سنم بالاتر رفت بیشتر و بیشتر شیفته تاریخ و زندگینامه ها شده ام که احتمالا نشانه پیری هم هست. ولی کتاب های بالینی ام بدین قرارند: دیوان حافظ، چنگیزخان نوشته واسیلی یان، در غرب خبری نیست نوشته اریش ماریا رمارک، شازده کوچولو نوشته آنتوان سنت اگزوپری، کیمیاگر نوشته پائولو کوئلهو.
برای خواندن بخش های قبلی این مطلب، اینجا را کلیک کنید.