طرفداری- خانم Sarah Winterburn در سایت Football365.com در یک مقاله تحلیلی، هفت دلیل آورده که چرا نباید رایان گیگز به عنوان مربی آینده منچستر یونایتد انتخاب شود. این 7 دلیل عبارتند از:
اول- گیگز در ناکامی های چند فصل اخیر منچستر یونایتد، بی تقصیر نبوده است
جان نیکولسون در ماه دسامبر چنین استدلالی را داشت و از آن هنگام تا به امروز نیز چیز زیادی عوض نشده است. گیگز در دوران سیاه دیوید مویس به عنوان بازیکن-مربی در باشگاه منچستر یونایتد حضور داشت و در واقع شریک او در رقم خوردن آن فصل ناکام بود که بدون شک یکی از بدترین خاطرات هواداران یونایتد در دهه اخیر بوده است. بنا به اعتقاد نیکولسون، گیگز در دوران فن خال هم دستیار او بوده و در بسیاری از تصمیم گیری ها و البته ناکامی های دو فصل اخیر یونایتد دخالت داشته و نمی توان گفت که گیگز هیچ تقصیری در این نتایج نداشته است.
دوم- رایان گیگز تجربه چندانی در عرصه مربیگری ندارد
آن عده ای که طرفدار حضور گیگز روی نیمکت یونایتد هستند، مثال هایی از آلمان و یا سایر کشورهای اروپایی می آورند. پپ گواردیولا یکی از استدلال های آنهاست در حالی که گواردیولا وقتی به عنوان سر مربی بارسلونا برگزیده شد، یک دوره موفق را در تیم B بارسلونا سپری کرده بود. آنتونیو کونته هم تجربه مربیگری را از سری B آغاز کرد و پله پله مراحل پیشرفت را پیمود. لوئیز انریکه هم پس از دوره ای موفق در تیم B بارسلونا و سپس حضور در آ.اس رم و سلتا ویگو با کسب تجارب زیاد به عنوان سر مربی بارسلونا انتخاب شد. دیگو سیمئونه هم که چند فصل موفق را در لیگ آرژانتین داشت تا توانست اعتماد مدیران سختگیر فوتبال اروپا را به خود جلب نماید. مائوریسیو پوچتینو هم چنین شرایطی را دارد و در حال حاضر که از پوچتینو به عنوان یک مربی بزرگ یاد می کنیم، باید بدانیم که او یک شبه تبدیل به یک مربی بزرگ نشد بلکه حداقل 300 بار روی نیمکت مربیگری تیم های مختلف نشسته و تجربه کسب کرده است. اما گیگز حدود دو سال قبل، فقط 4 بار روی نیمکت یونایتد در لیگ برتر نشست و مقابل دو تیم هال سیتی و نوریچ سیتی پیروز شد که در همان فصل به ترتیب شانزدهم و هجدهم شدند.
سوم- انتخاب رایان گیگز یعنی انتخاب چاقو به جای تپانچه
اگر نگاهی به چند تیم رقیب منچستر یونایتد در لیگ برتر بیندازیم، شاید کافی باشد که از انتخاب گیگز به عنوان یک انتخاب نادرست نام ببریم. منچستر سیتی تیم همشهری آنها که پپ گواردیولا را با چمدانی از مدال ها و افتخارات استخدام کرده، چلسی هم که آنتونیو کونته را پس از دوران رؤیایی و سه قهرمانی متوالی وی با یوونتوس در سری A به خدمت گرفته و لیورپول نیز با یورگن کلوپ توانست همین دیشب از سد یونایتد در لیگ اروپا عبور نماید و کسی شک ندارد که کلوپ یک مربی کار بلد و حرفه ای می باشد. حتی نیوکاسل یونایتد هم ترجیح داده که سکان هدایتش را به دست رافائل بنیتز با تجربه بدهد. آیا به نظر شما گیگز می تواند در فصل آینده با این اساتید تاکتیک و مربیان کم نظیر مقابله نماید؟
چهارم- رایان گیگز به گذشته پر افتخار منچستر یونایتد تعلق دارد و نه آینده
یکی از «برند های» باشگاه منچستر یونایتد، همان نسل طلایی 92 است که گیگز هم یکی از آن بازیکنان جوان دست پرورده باشگاه بود که بعدها تبدیل به یک ستاره بی بدیل شد. اکنون 24 سال از آن روزها گذشته و همه چیز در فوتبال تغییر کرده است. یونایتد نمی تواند فقط با تکیه بر آن گذشته با شکوه و خاطرات شیرین، گیگز را مناسب ترین گزینه بداند. شک نداریم که گیگز یکی از بزرگ ترین بازیکنان تاریخ این باشگاه و البته تاریخ فوتبال می باشد اما مگر گلن هادل، استیوارت پیرس و اوسی آردیلس بازیکنان بزرگی نبودند؟ آنها هرگز مربیان بزرگی نشدند و لقب zero managers را به خود اختصاص دادند. ( علاوه بر این متن اصلی، مترجم نیز مثال های دیگری همچون پیپو اینزاگی، کلارنس سیدورف، مارکو فان باستن را برای تکمیل تر شدن این دسته از بازیکنان بزرگ که نتوانستند مربیان بزرگی شوند، برای خواننده های عزیز بیان می کند.)
پنجم- رایان گیگز یک شخصیت «تک باشگاهی» است
گیگز از وقتی که خودش را شناخت و در 14 سالگی به باشگاه منچستر یونایتد پیوست و در همان جا ماند تا به امروز. گیگز درباره منچستر یونایتد همه چیز را می داند ولی آیا این کافی است؟ گواردیولا در ایتالیا و حتی قطر بازی کرد، زیدان در سه کشور مختلف پا به توپ شد و زندگی کرد، لوئیز انریکه به عنوان بازیکن هم در رئال مادرید بود و هم در بارسلونا و البته در ایتالیا مربیگری کرد هر چند که دوره موفقی نداشت اما بدون شک تجربه های زیادی را به دست آورد. شاید برخی استدلال بیاورند که گیگز در مکتب سر الکس فرگوسن رشد کرده و همین کافی است برای تبدیل شدن به یک مربی بزرگ. بدون شک پای درس فرگوسن نشستن و از او یاد گرفتن برای هر انسانی یک غنیمت می باشد ولی اگر این کافی بود، چرا برایان رابسون یا حتی پل اینس نتوانستند در عرصه مربیگری به توفیقی دست یابند. منچستر یونایتد را نمی توان با بورنموث یا باشگاه های مشابه مقایسه کرد چون این باشگاه قرار است بین المللی باشد. قرار است در لیگ قهرمانان اروپا حرفی برای گفتن داشته باشد. چگونه یک مربی که فقط دارای تجارب تک بعدی در یک باشگاه و نه حتی در یک کشور است، رهبری تیمی را بر عهده بگیرد که در تمام دنیا هوادار دارد.
ششم- رایان گیگز باید تلاش کند تا رفتار بی طرفانه ای با شاگردانش داشته باشد
به قول پل اسکولز به عنوان یکی از بازیکنان همان نسل طلایی باشگاه منچستر یونایتد، «گاهی اوقات خیلی سخت است که مربیگری کسانی را بر عهده بگیرد که روزگاری با آنها همبازی بوده اید.» گیگز به عنوان مثال با مایکل کریک سال های همبازی بوده و رفاقت دیرینه ای بین این دو شخص وجود دارد. آیا گیگز در رودربایستی گیر می کند و قراردادش را تمدید خواهد کرد یا اینکه بدون تعارف او را کنار می گذارد؟ آیا می تواند چند سال دیگر که سن وین رونی زیاد شد و دچار افت گردید، بدون تعارف به رفیق قدیمی خود بگوید که آقای رونی، ما دیگر به شما نیاز نداریم؟! آیا می تواند کریس اسمالینگ و فیل جونز را بدون تعارف روی نیمکت قرار دهد؟ منچستر یونایتد به یک عمل جراحی گسترده نیاز دارد و پرسش اینجاست که آیا می توان تیغ جراحی را به دست یکی از اعضای همین خانواده داد تا دوستانش را قلع و قمع نماید؟
هفتم- رایان گیگز به ساندرلند هم باخت
در آن روزها که گاس پویت مربی ساندرلند بود و گیگز هم به عنوان بازیکن-مربی در منچستر یونایتد فعالیت می کرد، در جنگ تاکتیکی به پویت باخت. فکر می کنید پاسخ گیگز به این باخت چه بود؟ گیگز پس از پایان بازی گفت که من به بازیکنانم اعتماد کردم اما برخی از آنها، هم مرا نا امید کردند و هم خودشان را. حتی اگر گذشته را هم فراموش کنیم، به نظر شما آیا رایان گیگز در قد و قواره مربیگری باشگاهی به بزرگی منچستر یونایتد در حال حاضر می باشد؟