اختصاصی طرفداری - این فصل هم بسان همه فصل های پیش با اخراج مربیان پرشماری در تنگاتنگ رقابت ها همراه بوده است. ژوزه مورینیو بزرگ از چلسی اخراج شده و گاس هیدینک جایش را گرفته، رافا بنیتز که از رئال مادرید اخراج شده جای استیو مک لارن اخراج شده از نیوکاسل نشسته، رودی گارسیا از رم اخراج شده و لوچانو اسپالتی دوباره رهبری جالوروسی را در دست گرفته، آرمین فه از اینتراخت فرانکفورت اخراج شده و نیکو کواچ آمده است. قصه همیشگی تکرار شده و تکرار. اکنون بنگاه های پیش بینی و شرط بندی فوتبال نه فقط از نتایج داخل میدان و احتمال قهرمان شدن، بلکه از احتمال اخراج مربیان تحت عنوان " Sack Race / مسابقه اخراج شدن" حرف می زنند.
پارسال در فصل 15-2014 لیگ برتر شش مربی طی فصل اخراج شدند که یعنی نزدیک یک سوم مربیان. این رقم در فصل 14-2013 ده مربی بود که دقیقا یک دوم همه مربیان لیگ را شامل می شد. در حالی که میان شان این ها هم جلب نظر می کردند: پائولو دی کانیو، آندره ویاش بواش، میشل لادروپ و دیوید مویس. این تعداد در فصل 13-2012 هفت مربی بود، یعنی بیش از یک سوم مربیان لیگ. در حالی که در لیگ برتر 93-1992 - دورانی که هنوز فرهنگ سنتی بر فوتبال جزیره حاکم بود - فقط یک مربی طی فصل اخراج شد (بله فقط یک مربی): یان پورتسفیلد از چلسی.
در فصل بوندسلیگا 15-2014 هشت مربی اخراج شدند که یعنی همان تعداد مربی که فصل قبل تر در بوندسلیگا 14-2013 اخراج شده بودند. جابجایی های روی نیمکت باشگاهی مثل هامبورگ نمایشی بود پر تب و تاب: میرکو اسلومکا اخراج شد و جوزف زینبائر جایش نشست و سپس او هم اخراج شد و برونو لابادیا رهبری تیم را در دست گرفت. پارسال در سری آ 15-2014 تعداد هشت مربی اخراج شدند که جانفرانکو زولا، کلارنس سیدورف و زدنک زمان هم میان شان بودند. سری آ فصل 14-2013 رکورد یازده اخراج را در کوران فصل ثبت کرد که ماسیمیلیانو آلگری در میلان یکی از آنها به شمار می رفت.
مطالعات "مدرسه تجاری وارویک" – که در زمینه تحلیل های آماری منبعی مرجع به شمار می رود – نشان می دهند اکثر مربیان اخراج شده در لیگ برتر انگلیس طی سال های 1992 تا 2008 پس از کسب چند نتیجه دلگرم کننده – که آن را "آمار ماه عسلی" می خوانند - نتایج پیش از اخراج مربی قبلی را تکرار کرده اند. متوسط کسب امتیاز یک باشگاه میانه جدولی 1.3 امتیاز است و مدیران و طرفداران چنین باشگاه هایی از کسب چنین امتیازی استقبال می کنند، برخلاف باشگاه های بزرگ. حالا به چلسی در این فصل نگاه کنیم. مورینیو اخراج شد و هیدینک سکان تیم را در دست گرفت. چلسی با هیدینگ طی 12 بازی لیگ شکست نخورد و آبی پوش ها از رده پانزدهم به رده دهم آمدند. ولی آیا چلسی با آن همه ستاره و بازیکن بزرگ پایین تر از رتبه پانزدهم جدول قرار می گرفت؟ در باشگاه های مثل چلسی بازیکنان اهمیت شان را به رخ می کشند. چنان که وقتی دیگو کاستا و برانیسلاو ایوانوویچ از فرم خارج شده به فرم خوب شان بازگشتند پیروزی های لیگ هم از راه رسیدند.
هیدینک چه کرد که مورینیو نمی توانست انجام دهد؟ آیا آرامش او و پرهیز از درگیری های رسانه ای در کسب پیروزی های داخل میدان نقش داشت؟ مگر او در تیم ملی ترکیه و هلند ناکام نمانده بود؟ در عین حال آیا بازیکنان با ورود مربی جدید بهتر بازی می کنند و جانانه تر؟ جایی که می رسیم به پرسش کلیدی نقش مربی بااهمیت تر است یا بازیکن؟
معمولا نقش مربیان چه در پیروزی ها و چه شکست ها بیش از حد بزرگ قلمداد می شوند. در حالی که نمونه ای مثل بارسلونا همین دوران هم هست که هرچند فصل پیش با لوییز انریکه همه جام ها را فتح کرد و در این فصل هم درخشان بوده، ولی نقش لیونل مسی، نیمار و لوییز سوارز در کسب پیروزی ها برای همه بیشتر از انریکه بوده است.
نقش مربیان در روند بلند مدت کتمان ناپذیر است. نمونه هایی مثل آلکس فرگوسن در منچستر یونایتد و آرسن ونگر در آرسنال شاخص هستند و کسی مثل روبرتو مانچینی در منچستر سیتی هم بود که وقتی پای کار بلند مدت پیش آمد لنگ زد و کنار گذاشته شد (سیتی با او در سال 2010 پنجم شد و حتی در کورس قهرمانی هم جای نگرفت). ولی مدرسه وارویک طی مطالعه دستاوردهای کوتاه مدت مربیان وارد شده طی فصل می گوید مربی یک معجزه گر نیست. مربی نمی تواند جای بازیکنان در میدان بدود. مربی نمی تواند جای یک سنگربان ضعیف شیرجه برود. می گوید متوسط امتیاز تیم هایی که مربی شان را اخراج کرده اند و به مربی جدید روی آورده اند طی چند هفته 1.3 بوده، ولی پس از آن اکثر تیم های متوسط به متوسط کسب یک امتیاز بازگشته اند. محض نمونه (که از این نمونه های تیم های وسط یا پایین جدولی پرشمارند) هانوفر فصل پیش که تایفون کورکوت را در شرایطی که تیم در رتبه پانزدهم بود اخراج کرد و میشل فرانتزک آمد و هانوفر فصل را در رتبه سیزدهم به پایان برد.
با این وصف مدیران باشگاه ها نمی توانند از اخراج مربیان شان دست بردارند و دیگر کسی از برنامه بلند مدت حرف نمی زند. پارسال در همه لیگ های انگلیس تعداد چهل مربی طی فصل اخراج شدند. حالا متوسط مربیگری در لیگ برتر شده 1.57 سال و در لیگ چمپیونشیپ کمتر از یک سال. روندی آمیخته به بار مالی بسیار سنگین. آمار دقیقی در این زمینه در دسترس نیست، ولی باشگاه های انگلیسی در فصل 11-2010 حداقل 99 میلیون پوند برای رفت و آمد مربیان شان طی فصل غرامت پرداختند. نکته نیشداری است که در فوتبال این دوران انتظار کشیدن محال شده و مدیران باشگاه ها نمی توانند از تغییرات ناگهانی طفره روند. بله دوران مربیان بلند مدت تمام شده و آرسن ونگر آخرین دایناسور به شمار می رود.