اختصاصی طرفداری- این سرزنش نه به خاطر مسائل مالی و تجاری آنها در دهه گذشته است و نه چیزی شبیه به آن. اجازه بدهید به زبان ساده تر این بحث را آغاز کنیم. اگر فرض شود که گلیزرها در این سال های پر فراز و نشیب خود در منچستر یونایتد، هیچ اشتباهی در زمینه مسائل اقتصادی و تجاری نداشته باشند و سرمایه گذاری آنها در باشگاه نیز بدون عیب و نقص بوده باشد که البته چنین نیست، یک اشتباه آنها را نمی توانیم ببخشیم. چرا آنها به طور همزمان اجازه جدایی فرگی و گیل را دادند؟!
درک این موضوع برای هواداران باشگاه بسیار دشوار است. جدایی دو مرد بسیار کلیدی و تأثیرگذار، آن هم به طور همزمان یک اشتباه نابخشودنی و شاید یک جنایت در حق باشگاه بود. البته نمی توان کسی را به زور در باشگاه نگهداشت و به گروگان گرفت ولی آیا نمی شد تدبیری اندیشید که دو نام بزرگ به این صورت نروند تا باعث وارد شدن لطمه های فنی و مالی به تیم نشود؟
اد وودوارد جایگزین گیل شد. نمی خواهیم گناه را به گردن وودوارد بیندازیم چون به راستی که او هم مرد لایقی بوده ولی هرگز آن اطمینان بخشی گیل را ندارد. آیا گلیزرها تاکنون اندیشیده اند که کمپین اعتراضی سبز و طلایی چرا باید به آن شکل گسترش می یافت؟ چرا آنها باشگاه را بایکوت کردند؟ چرا هواداران در بازی مقابل آرسنال، آن آواز طعنه آمیز را خواندند که «ما فقط برای دیدن آرسنال به ورزشگاه آمده ایم!» و چراهای دیگر.
گلیزرها در پاسخ به آن اعتراضات، رابین فن پرسی را خریدند و قهرمانی لیگ را به دست آوردند تا آب بر آتش آن اعتراضات ریخته شود ولی آن موفقیت ها مقطعی بود و امروز می بینیم که هیچ چیز عوض نشده است. پرچم های زرد و سبز، شاید دوباره به اولدترافورد برگردند.
شاید گلیزرها به یاد نداشته باشند که فرگوسن با رو کردن چند جوان لاغر و استخوانی در دهه نود، تاریخ یک باشگاه و تاریخ فوتبال یک کشور را تغییر داد. فرگی از اسکولز یک اسطوره ساخت و مایکل کریک را تبدیل به یک رهبر واقعی در خط میانی منچستر یونایتد کرد.
به راستی آوردن کریستیانو رونالدو و نمانیا ویدیچ به اولدترافورد و تبدیل کردن آنها به بازیکنان درجه یک، دادن اعتبار و شخصیت به وین رونی و تبدیل کردن او به یک گلزن تمام عیار و البته حفظ اسطوره هایی همچون اسکولز و گیگز، بزرگ ترین هنرهای فرگی در باشگاه بود.
گروهی از هواداران باشگاه می گویند که لوئیز فن خال به بدی دیوید مویس نیست ولی به تازگی، حتی آمار هم نشان داده که شاید این گروه از هواداران در اشتباه باشند. البته بدون شک فن خال مربی بزرگی بوده و هست حتی اگر نتایج او در منچستر یونایتد بدتر و بدتر شود. چون قانون فوتبال به ما نشان داده که ناکامی یک مربی در یک باشگاه، یک ناکامی مطلق نیست و ممکن است که همان مربی در باشگاهی دیگر یا در کشوری دیگر، موفق باشد کما اینکه فن خال هم در اغلب تیم هایی که روی نیمکت نشسته، مربی موفقی تلقی شده است.
پس هرگز نباید فن خال را به طور مطلق، یک مربی ناموفق بدانیم و البته در مورد دیوید مویس نیز همین امر صادق است. او اگر نام بزرگ تری داشت و فرصت بیشتری به وی داده می شد، بدون شک نتایجی بد تر از نتایج امروز فن خال نمی گرفت. دی ماریا، فالکائو، بارتز، شواین اشتایگر، ورون و حالا فن خال. این لیست بزرگان دنیای فوتبال است که در اولدترافورد نا موفق بودند.
به هر حال امروز انگشت اتهام به سوی فن خال دراز شده ولی اگر منصف باشیم، نباید به تنهایی او را مقصر بدانیم. مصدومیت ها و بد شانسی هم بسیار دخیل بوده اند در این نتایج هر چند که برخی از منتقدین شاید بدبین، دلیل مصدومیت های بیش از حد بازیکنان منچستر یونایتد را هم به نوع تمرینات فن خال ربط داده اند. هواداران باشگاه در این سه سال اخیر، انواع و اقسام باخت ها را به چشم دیده بودند ولی باخت به تیم دانمارکی میتیلند خیلی نوبرانه بود.
نیک پاول بازیکن منچستر یونایتد که در این فصل فقط دو بازی برای تیم خود انجام داد و از قضا، در هردو بازی نیز شیاطین سرخ شکست خوردند که یکی از آن بازی ها، همان باخت معروف به وولفسبورگ و حذف شدن از لیگ قهرمانان بود، اکنون به صورت قرضی در هال سیتی بازی می کند. نیک پاول فاش کرد که در هنگام بازی منچستر یونایتد در لیگ اروپا مقابل تیم دانمارکی، فراموش کرده بازی تیمش را تماشا کند و به جای آن مشغول «بازی FIFA» بوده است!
در میان این همه خبرهای بد برای دوستداران منچستر یونایتد، این خبر چندان هم ناراحت کننده نخواهد بود! و اما در پایان، باید امیدوار بود تا این فصل تمام شود بلکه شاید کابوس ها هم به پایان برسد. شاید همه بی صبرانه، منتظر پایان فصل و بی صبرانه تر در انتظار ورود ناجی اولدترافورد آن هم از نوع «آقای خاص» باشند.