milad zizouرائول جان برنگرد
برنگرد
برنگرد
.
.
.
ما لایق تو نیستیم نه ما نه کسایی که تو برنابئو اطوره های خودشونو با هو بدرقه می کنن.
ما لایق تو نیستیم که اگه بودیم یه شخصی مثل پرز افسارمون رو دستش نمی گرفت تا گند بزنه به هرچی که شماها با عرق خودتون قطره قطره جمعش.
برنگرد عزیزم.
من به خاطر تو و زیدان فوتبال رو دنبال کردم و شد عشقم طاقت زخم خوردنت از خودی رو ندارم.
برنگرد.
.
.
.
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته ی این ایل و تبارم چه کنم؟
من کزین فاصله غارت شده ی چشم توام
چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟