مربیگری در فوتبال همواره ایده آلیستی و عملگرایی را در خود دارد. شاید این تنها نقطه مشترک بین این شغل و فرار کردن از دست نظامیان فرانسوی در کازابلانکا در دوران ویچی باشد. اصلا شّک نکنید که پس از آن بازی پپ گواردیولا در لحظهای لیونل مسی را در آغوش گرفته است. زمانی که سیستم کاتالان- هلندی او در حفظ توپ آنچنان مفید نبود. ورزش دور چنین لحظات لطیفی نمیچرخد. گواردیولا باهوش تر و بهتر از این چیزاست. بازیکنان و سیستمها همیشه تغییر میکنند.
و حالا اوضاع در دوران پپ در بایرن کمی تغییر یافته است و او ناجی خود را پیدا کرده است. به دلیلی، پیروزیهای پشت سر هم بایرن در این هفتهها با درخشش بهترین بازیکن دست کم گرفته دنیا همراه بوده است. او در ۳ بازی قبلی ۱۰ گل و در ۶ بازی قبلی ۱۳ گل به ثمر رسانده است. او در حال حاضر آمدهترین بازیکن دنیا است. با این حال لواندوسکی به نظر نمیرسد کاری غیر از آنچه تا به حال انجام میداده است را انجام میدهد. هواداران به شما خواهند گفت که او همیشه به همین اندازه خوب بوده است. در دوران کلوپ در دورتمند، او بهترین مهاجم مرکزی غیر معمول دنیا برای سه سال بود. کمی متفاوت تر از سوارز، لواندوسکی براق، سریع، شماره ۹ ترمیناتور گونه، توانا، با حداکثر سر و صدا برای گلزنی در هر تیمی و مقابل هر حریفی بود.
اتفاقی که افتاده است این است که بایرن خود را به سطح بازی لواندوسکی رسانده است. حتی برای آنهایی که آنچنان با منش گواردیولا حال نمیکنند، نقش پپ در این اتفاق کم نبوده است. آن سبک سختگیرانه معمولا نقطه قوت پپ در تیمهایش بوده است و به همین توانسته با بهترینها به خوبی کار کند. در بایرن، با توجه به ضعف مصدومان، همین کیفیت او بالای جانش شد. جایی که او حتی زمانی که جلو افتاد هم سعی نکرد کمی از سیستمش عقب بنشیند و بازی را کنترل کند.
بازی با سه مدافع مرکزی و عقب نشینی نکردن، بایرن را در مخمصه انداخت. حتی در شکست هم گواردیولا گفت که تنها راه بردن بارسلونا داشتن مالکیت بیشتر است اما تیم قبلی بایرن قبل از آمدن پپ، با ۳۷% مالکیت در همین زمین بارسلونا را ۴-۰ بردند.
گمانه زنی اصلی این بود که گواردیولا با چاقو خود دست خود را بریده است. او به اندازه کافی با سوگلی خود یعنی مسی برخورد سخت نکرد و مانند مورینیو عقب ننشست تا در ضدّ حملات به گل برسد. بر عکس، او تقریبا در دو بازی آنجا ایستاد و فقط انگشتانش را به سمت مسی نشانه رفت. البته باید بگوییم این کاری است که خیلی مربیان مقابل مسی انجام میدهند. هرچقدر هم آن دست دادن با مسی سرد بود اما آنها همیشه پاریس، رم و ویمبلی را در کنار هم دارند.
۶ ماه گذشته و بایرن یک بار دیگر دارد شانههایش را تکان میدهد و ۱۰ بازی را پشت سر برده و ۶ کلین شیت دارد. یکشنبه هم باید با دورتمند بازی کند. با این حال چیزی تغییر کرده. سیستم کمی سر راست تر است و بالا تر از همه این حرفها سیستم با لواندوسکی و مولر که اکثرا در کنار هم بودند مهربان تر شده است. مخصوصاً لواندوسکی که با دسته گل به استقبال او رفته است. سیستم مربی که مانند باد خنک بر پیراهن لواندوسکی میوزد. سیستم مربی که فعلا نمیتواند با معشوقه خود باشد و باید با کسی که فعلا در کنار اوست، سر کند. شاید پس از باخت ۱۰-۳ به غولهای اسپانیایی در نیمه نهایی دو سال گذشته، پپ فهمیده باشد که فوتبال مالکانه شاید باید جای خود را مقابل بعضی از تیمهای خاص، به بازی مستقیم تر و برّنده تر بدهد.
بایرن دوباره به همان عطشی برگشته است که زمانی که روبن آمده است آن را ارائه میدهد. کاستا در سمت چپ کاملا موفق بوده است و دریبلها و سانترهای قابل اطمینانی دارد. اکثر گلها با چند پاس موفق پشت سر هم به دست آماده است. شکلی از بازی که کاملا مناسب لواندوسکی است. مهاجمی که استاد زدن گلهای نا هنگام است و توانایی او در چرخاندن توپ و قرار دادن آن با دقت و قدرت عالی در گوشه دروازه، زبانزد خاص و عام است.
این شکل مینیمالیستی بازی کلید اصلی موفقیت لواندوسکی است. ۱۰ گل آخر او از ۱۴ شوت آخر او به سمت دروازه به ثمر رسیده است. ۳ گل اول او به رئال مادرید در آن بازی معروف تنها با ۶ ضربه به توپ به دست آمد. سال گذشته مقابل پورتو اما او گلی زد که ۱۰ بازیکن بایرن با هم پاسکاری کردند و پس از دادن ۲۶ پاس در ۷۵ ثانیه، توپ وارد دروازه شد. تنها کار لوا در آن گل این بود که سانتر مولر را به کنج دروازه بفرستد. کار او در تیم شماره ۲ پپ در بایرن ساده است. شوت زدن.
فرم الان لوا ما را یاد مهاجمان اماده دهه ۹۰ میاندازد؛ کسانی مثل شوچنکو، آلن شیرر جوان، کلینزمن یا وه ا. کسانی که از نظر تاکتیکی نوآور نبودند اما از نظر عملی کامل و فوق العاده سیال بودند. شاید در حال حاضر، شبیهترین بازیکن به او کریستیانو رونالدوی باشد که نقش مهاجم مرکزی را بازی کند. نکتهای که شاید نشان بدهد بایرن گواردیولا یک بار دیگر سعی دارد از لیونل مسی عبور کند.
با این حال این بایرن هنوز خیلی گواردیولایی است. هنوز همان داستان قدیمی مدافعان مرکزی بازیساز و هافبکهای که عاشق توپ هستند. با این حال چیزی نشان از علاقه گواردیولا به بازی با سبکی دارد که کمی زمینی تر از سیستم آسمانی اوست!