طرفداری-ناکامی احسان حدادی بیشتر از آنکه برای خودش تلخ باشد برای ورزش ایران تلخ بود.ورزشکاری که تا همین چند وقت پیش امید اول ایران برای کسب سهمیه المپیک بود.خیلی ها حتی مدال او را کنار گذاشته اند و می گویند"مدال حدادی که به کنار.برای شمارش از عدد دو شروع کنید."
اما خود حدادی چنین نظری ندارد.او که ماه هاست بدون مربی تمرین می کند و تک و تنها برای خودش پرتاب می کند نخستین زنگ خطر را در مسابقات جهانی به صدا در آورد.او بیست و چهارم شد تا حالا حتی گرفتن سهمیه المپیک هم به خطر بیفتد چه برسد به اینکه احسان در این مسابقات مدال بگیرد!
گفت و گوی حدادی با خبرآنلاین را در زیر می خوانید:
مسابقات پکن برای تو آمد نداشت.در 2008 که نتوانستی موفق شوی و اینجا هم که ...
واقعا همین طور است.بالاخره آدم تمرین می کند که نتیجه بگیرد اما نشد.وقتی نتیجه نمی گیریم خودم بیشتر از همه ناراحت می شوم اما وقتی تنها تمرین می کنی و خودت باید همه کارها را انجام بدهی کار سخت می شود.البته امیر نیک فر و "سرگی" کنارم بودند اما مربی من نیستند.همه این مسائل باعث شد مدال نگیرم.من باید به فینال می رسیدم اما به خاطر بعضی از دلایل این اتفاق نیفتاد.دلایلی که دوست ندارم درباره اش حرف بزنم.
نداشتن مربی تا چه اندازه تاثیر گذار است؟
مهم است،اگر نبود که همه المپیکی ها تنها تمرین می کردند.اگر من مدال می گرفتم قانون بهم می ریخت.من بدون مربی و حتی بدون ماساژور چرا باید مدال می گرفتم؟این عادلانه نبود.
البته مردم شرایط تو را درک می کنند.حتی مسئولان ورزش هم گفته اند که باید قدر امثال حدادی را بیشتر دانست.
من از آقای هاشمی،سجادی و طباطبایی تشکر می کنم.همه آنها دیدند که من چطور تمرین می کنم.دو هفته قبل از مسابقات شرایط بدنم آنقدر خوب بود که خود فکر می کردم طلا می گیرم اما اتفاقاتی افتاد که نشد.حالا بعضی ها می گویند دیگر بس است وحدادی باید خداحافظی کند اما من می گویم که نفر اول ،دوم و سوم جهان چند سال دارند؟هر زمان که آنها تصمیم به خداحافظی گرفتند من هم این کار را انجام می دهم.
فکر می کنی با این شرایط چه آینده ای برای خودت و دوومیدانی رقم می خورد؟
بعد از دور مقدماتی که حذف شدم رفتم و دوباره تمرین کردم.انگیزه ام زیاد شده بود و می خواهم در اوج بمانم.حتی در این تمرین رکوردهای تمرینی خودم را زدم.تقریبا 11 ماه به المپیک مانده اما هنوز هم که هنوز است درست تمرین نکرده ام.من تمرینات زمستانی ام را از دست می دهم.سه سال است که این اتفاق می افتد.خودم بیشتر از همه خودم را سرزنش می کنم.من ورزشکاری هستم که اگر بد باشم می گویم بد هستم.
با این شرایط قول مدال می دهی؟
اولا اگر سهمیه بگیرم و بالای 68 متر پرتاب نکنم اصلا به المپیک نمی روم.دلیلی ندارد بروم.فقط شرایط ورودی که نیست.من نمی خواهم بروم و در آنجا توریست باشم.اگر بخواهم بگردم بعد از المپیک می روم و در برزیل چرخ می زنم.سعی می کنم آنقدر تمرین کنم که 69 متر بیاندازم.اگر خوب کار کنم و این اتفاق بیفتد به خودم می گویم آفرین.
اصلا سهمیه می گیری یا نه؟
من اصلا به این فکر نمی کنم.سه بار رفته ام المپیک و هیچ بار به این فکر نکرده ام که چه زمانی سهمیه گرفته ام.من حالا یک چیزی گم کرده ام که باید آن را پیدا کنم.
چه چیزی؟
حالا بماند.
قبلا خیلی داد و بیداد می کردی که باید به دوومیدانی رسیدگی کرد اما...
وقتی یک چیزی را زیاد می گوی آن چیز لوث می شود.همه می گویند که چقدر اعتراض می کنی.اگر اعتراض می کردم حالا همه چیز داشتم اما شرایط اصلا خوب نیست.هر کسی که به فدراسیون می آید باید طوری تصمیم بگیرد که دوومیدانی به دوران اوج برگردد.مهم این نیست که تعداد سهمیه المپیک بالا برود مهم این است که باید برای مدال آوران تصمیم درستی گرفته شود.سهمیه گرفتن افتخار نیست که روی آن مانور می دهند.
تو زمانی با یک مربی آمریکایی کار کردی.شرایط چطور بود؟راستی این چقدر حقیقت دارد که می گویند بچه های دوومیدانی در کار دلالی برای انتخاب مربی هستند؟
من 10 روز با یک مربی آمریکایی کار کردم اما دوست دارم یک مربی ای بیاید و بالای سرم باشد و همانجا ایرادات من را بگیرد نه اینکه از روی فیلم و سی دی نظرش را بگوید.من مربی ای می خواهم که مثل محمد بنا باشد که بالای سر سوریان ایستاده بود.فعلا که کسی را پیدا نکردم.مربی خوب کم داریم.
درباره دلالی ها حرف نزدی.
من هم شنیده ام اما خودم با مربی ای کار می کردم که 9 هزار دلار می گرفت بعد از او پرسیده بودند که احسان چقدرمی گیرد که او گفته بود هیچی،حتی یک دلار.من در مسابقات وقتی مدال می گرفتم به مربی ام و ماساژورم دلار می دادم.در آمریکا با یک مربی کار کردم.او اصرار زیادی داشت که با من ادامه بدهد اما بعدش فهمیدم که یک نفر از ایران با او حرف زده که این کار را انجام بدهد.دوومیدانی رشته ای است که یک سری آدم های کوچک در آن جمع شده اند و به همین دلیل پیشرفت نکرده است.آدم های کوچک با افکار کوچک.
به عنوان سوال آخر برنامه برای آینده چیست؟
باید فکر کنم ببینم چه می شود.امسال دوست ندارم فکر کنم و موهایم سفید شود.از این هفته تمریناتم را شروع می کنم و تا یکی دو ماه آینده هم مربی ام را انتخاب می کنم تا کارم جدی شود.